هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
70392
نام: فیروزه
شهر: ترکیه
تاریخ: 9/27/2009 3:08:09 AM
کاربر مهمان
  خالقم چرا زمان حرکت نمیکنه چرا صبح نمیشه چقدر امشب طولانی‌ انگار زمان وایستاده که من بیشتر زجر بکشم

خسته شدم دیگه نمیتونم تحمل کنم یعنی‌ یه جورای کم آوردم خالقم من فقط از تو می‌خوام فقط از تو تو بهتر از هر کس میدونی

تو این ساعت تو دلم چی‌ میگزره تو دعا هامو قبول کن اون سالم باشه احساس آرامش بکنه من هم این را بدونم کافی‌

التماست می‌کنم تو تنهاش نزار خالقم دیگه طاقت ندارم دلم براش تنگ شده برای اون سر صداش برای اون پر حرفی یاش

از صبح همینطور دارم زیارت عاشورا می‌‌خونم ولی چرا یک طوری ساکت نمیشم نمیدونم

از صبح تا حالا اون قدر صدات کردم که فکر کنم از صدام دیگه بدت میاد اصلا نمیدونم چه مرگمه

جز اون نمیخوام کسی رو ببینم با کسی نمی خوام حرف بزنم اگه دردم رو منویسم یا باعث ناراحتی شما هم میشم حلال کنید

من جز اینجا جای رو ندارم پس خواهش می‌کنم حلال کنید

70391
نام: .................
شهر: ................
تاریخ: 9/27/2009 2:50:00 AM
کاربر مهمان
  سلام به رسم ادب به رسم وفا
مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود.

ابلیس را دید که با انواع طنابها به دوش درگذر است.

کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس، این طنابها برای چیست؟

جواب داد: برای اسارت آدمیزاد.

طنابهای نازک برای افراد ضعیف النفس و سست ایمان،

طناب های کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه می شوند.

سپس از کیسه ای طناب های پاره شده را بیرون ریخت و گفت:

اینها را هم انسان های باایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده اند و اسارت را نپذیرفتند.

مرد گفت طناب من کدام است؟

ابلیس گفت: برای اسارت تو به طناب نیازی نیست.

مرد که عصبانی شده بود جواب داد: نه این طور نیست، من به خدا ایمان دارم.

ابلیس گفت : اگر کمکم کنی که این ریسمان های پاره را گره زنم، خطای تو را به حساب دیگران می گذارم.

مرد هم قبول کرد.

ابلیس خنده کنان گفت:

حال دیدی برای تو طناب لازم نیست. با این ریسمان های پاره هم می شود انسان هایی چون تو را به بندگی گرفت!
یا حق
70390
نام: نفیسه
شهر: لس انجلس
تاریخ: 9/27/2009 2:05:52 AM
کاربر مهمان
  سلام به رسم وفا به رسم ادب به رسم طلوع
من مطمئن بودم من به طلوع ها دل بسته بودم و طلوعی دیگر خدایا اخه ... دوست دارم... خدایا دوست دارم که اگه تو نبودی اگه تورو نداشتم این قدر خوشبخت نبودم میدونی برا چی خوشبختم خدایا اول تو رو دارم دوم کسی که با دیدن اسم من ناراحت میشه سوم وقتی تورو دارم همه چی دارم فقط یه کم دلم گرفته اماامید دارم کمتر از چند ساعت به رهاییم نمونده خدایا از این قفس رها میشم به اون زندان تبعید میشم توفیرشم تو اینه که هرکدوم محیط خاص خودشونو دارن وگرنه اسارت اسارته دیگه باشه من به طلوع ها باور دارم ومنتظر طلوع اون خورشیدی که اگه بیاد فرج و رهایی همه تو اومدنشه میمونم
میگن چون تازه اومدی اینجا غریبی میکنی این مال روزای اول که هی میخوای حجابتو حفظ کنی هی واسه ایران دلت تنگ میشه خدایا خودت کمکم کن که چه اینجا چه هرجای دنیا که باشم با هر نیشو کنایه با هر تمسخرباهر پوزخندی که هست با هر حرفوحدیثی که هست همیشه محکم باشم دلتنگ جایی باشم که توش باتمام سختی هاش بزرگ شدم خدایا کمک کن تا از اینجاخوشم نیاد که بخوام بمونم خدایا کمکم کن تا پول اینجا زیر دندونام مزه نکنه تا گرفتار ساعتی ۱۰۰دلار پول اینجا بشم نه نه اصلا خدایا خودت کمکم کن که اونی که باید کمکم کنه من از خوب و بد اینجا بی خبرم خدایا این تو اینم این بنده ی کوچیکتراز نقطه ...
شمادوستان یه لطفی بکنین آمین بگین
یا حق
70389
نام: یگانه
شهر: ارزوها
تاریخ: 9/26/2009 10:50:40 PM
کاربر مهمان
  یا ارحم الراحمین
یا ستارالعیوب
فیروزه خانم سلام به خدا من خیلی ناراحت شدم /خودم به خدا هنوزم که هنوزه خیلی ناراحتم نزدیک دو سال دارم اشک میریزم وای اگه ...ابروم میره..خدایا خدایا خدایاااااااااااااااااابه دادمون برس خدایا به خداوندیت قسم ما به غیر از تو کسی رو نداریم خدایا ما رو ببخش به دادمون برس خدا دارم دیونه میشم خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااا/
فیروزه خانم خدا بزرگه انشاالله مشکلتون حل میشه انشا الله خدا جوابتون میده خدا بزرگه خدایااااااااااااااااااااچیکار میتونم بکنم
فیروزه خانم اگه من مشکلمو اینجا بنویسم به خدا خیلی ناراحت میشید اما نمینویسم فقط و فقط برام دعا کنید اینو نوشتم تا بدونید که همه ی ما به نوعی مشکل داریم فقط و فقط باید از خدا بخوایم
خدایا خدایا به بزرگیت قسم به مهربانییت قسم به چهارده معصوم قسم به مولا علی ع قسم به بی بی زینب س / یا بی بی زینب س اخه ..به خدا دیگه خسته شدیم من از دره خونت تا جوابمو ندی نمیرم/قسم به خانم فاطمه زهراس قسم /خدایاابحق مادرمون خدایا به اون لحظه ی وداع امام حسین وبی بی زینب س قسم که چقدر همدیگرو دوست داشتن نمیتونستن از همدیگه جدا بشن به صاحب الزمان عج قسم به امام رضا ع قسم/یا امام رضا ع خدایا بحق امام رضا ع/قسم به عمو عباس قسم به جداقا سید و جد خودم قسم /یا جدا نمیخوای جواب دو ستان و جواب منو بدی این بچه ها خیلی برای من ...تو از خدا بخوا میدونم من خیلی بدم اما تو رو خدا ضایمون نکن باشه من منتظرما/ میدم که مشکل همه حل بشه مشکل خودم هم قاطی اونا خدایااااااااااااخصوصا مشکل فیروزه خانم .

الهی امین تو رو خد ا همه امین بگن

فیروزه خانم من در خدمت شما هستم میتونید باهام دردودل کنید /اگه قابل بدونید /
بچه ها تو رو خدا دعا کنید برا همه
*****************************************
الهم عجل لولیک الفرج
الهی امین تو رو خدا همه امین بگن
مدیر سایت محترم تو رو خدا همه ی متن منو به نمایش بزارین اجرتون با الله با چهارده معصوم انشا الله شما و همکاراتون هم حاجت روا بشین.
70388
نام: فیروزه
شهر: ترکیه
تاریخ: 9/26/2009 9:42:57 PM
کاربر مهمان
  سلام

بازم شب شد بازم ازت خبری نیست تلفنت هم خاموش هست باشه امشب خیلی‌ امید وار بودم که میای باز هم ازت خبری نیست

باشه فردا هم که تعطیل هست نمیدونم کجای هر جا هستی‌ امیدوارم همیشه زیر سایه خالقم باشی‌

همیشه آرزوم این بود تو این هفت سال که ازت دور بودم دوست داشتم که امشب کنارت باشم همیشه آرزوم این بود

باشه معراج باز نشد اما این را بدون که خیلی‌ خیلی‌ ظالم هستی‌ برات آرزوی سعادت و سر بلندی و خوشبختی دارم

به اندازه تمام ستاره‌های آسمون دوست دارم بهترین لحظه من بودن و زیستن کنار تو هست توی که مظهر عشق محبت هستی‌......

معراج جان تولدت مبارک

70387
نام: محمدی
شهر: شهرزیبایی ها
تاریخ: 9/26/2009 8:31:51 PM
کاربر مهمان
  نفیسه ی عزیز از لس آنجلس :
برای تو می نویسم تا بدانی کسانی در آن سوی آبها و در کشور عزیزمان ایران * به یاد شما هستند و برای همه ی بیماران خصوصا شما دعا می کنند .
نمی دانم چند سال داری و چرا در دیار غربت هستی ؟ اما حسی را که از بودن در آنجا داری درک می کنم .
چند سالی من هم این درد را تحمل کرده و در خارج کشور زندگی کرده ام .
اما لازم دونستم هم روحیه بالای شما رو برای مبارزه در برابر بیماری تبریک بگم و هم اینکه تاکید کنم باید دارو ها رو طبق دستور دکتر معالجتون مصرف کنید تا هر چه زودتر سلامتی تونو به دست بیارید .
ایمان شما نسبت قابل ستایشه اما عزیزم باید تلاش کنی به قول خودت هر چه زودتر از این نوع تخت نشینی رها شی و به کلاس درس و زندگی عادی برگردی .
خدایا همه ی بیماران رو شفای عاجل عنایت فرما .آمین
انشاالله هر چه زودتر آقا امام رضا (ع) هم شما رو برای زیارتشون می طلبند
با این قلب شفاف و روشنت برای همه ی مسلمانان گرفتار دعا کن .
تعجیل در ظهور اقا امام زمان(ع) رو در صدر دعاهامون قرار بدیم انشاالله
.......................................
بالهی مارا از کسانی قرار ده که مولایمان(ع) برایش دعا می کند
70386
نام: ميلاد
شهر: شهر منتظران
تاریخ: 9/26/2009 7:43:41 PM
کاربر مهمان
  خسته ایم ز دنیا اقا بیا
ای مرهم دردها بیا
بیا بیا که بی تو دگر نتوان بود
سلامتی امام زمان صلوات
70385
نام: مریم
شهر: غربت
تاریخ: 9/26/2009 6:48:02 PM
کاربر مهمان
  سلام
کسی یه ادرس خوب از مهدی بلد نیست برای نامه دادن میخوام که مطمینم باشم جواب میدن
70384
نام: اتنا
شهر: کجا جا دارم که بگم کدوم شهر
تاریخ: 9/26/2009 4:36:00 PM
کاربر مهمان
  سلام گلای اوینی...
گلایی که هر خوشبوتر از دیروز میشن...

به به....


امروز سومین روزاز مدرسه ها بود بیشتر با بچه ها اشنا شدم....
خیلی خوش گذشت...

...هوراااااااا..مبسر کلاس شدم..بسیج فعال شدم..تو برنامه هاهم شرکت کردم...

خلاصه خیلی خوب بود..

انیسه جونم کجایی تو گلم کی میای ...دلم طاقت نداره..


د.وستون دارم یا علی..
70383
نام: بی نام
شهر: نمیگم
تاریخ: 9/26/2009 4:20:04 PM
کاربر مهمان
  من کسی ام که یک نفرو از بچگی دوست داشتم ولی با غرور تو دلم نگهش داشتم حتی خودمو متنفر ازش نشون دادم جلوی خودشم همینطور (فامیل نزدیکه) ولی یه شهر دیگن. نه خیلی نگاش میکنم نه سلام و خدافظی که هیچ وقت از ذهنش نگذره که فلانی منو دوست داره از بس مغروره و یک نکته ی جالب اینکه خیلی شبیه همیم همه فکر میکنن خواهر و برادریم.ولی چند روز پیش فهمیدم صمیمی ترین دوستم خیلی زیاد دوسش داره خودش بهم گفت حالا من کشیدم کنار حتی با اون (اون که دوسش داشتم)حرف زدم که به هم برسن خیلی کمک دوستم میکنم تا بهش برسه ولی خودم شکستم.
<<ابتدا <قبلی 7045 7044 7043 7042 7041 7040 7039 7038 7037 7036 7035 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=7040&mode=print