اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
70142 |
نام:
غزاله
شهر:
کرج
تاریخ:
9/16/2009 12:56:51 PM
کاربر مهمان
|
سلام
طرف تاکسی میروم که کمی جلوتر برایم ایستاده.
- مستقیم
- بیا بالا
- آقا هزاری دارم. خورده دارید؟
- بیا بالا حالا یه کاریش میکنیم.
میروم بالا. هزاری را میگیرم جلویش. پیرمرد راننده میگوید : عجله نکن دخترم !
دو خانم دیگر را هم سوار میکند و ماشین راه میافتد.
راننده صدایش را صاف میکند و میگوید :
- ببخشیدا. ولی میگن عجله کار شیطونه. به جز در 5 مورد. هر کی درست گفت ، کرایه ازش نمیگیرم !
کمی خودمان را جمع و جور میکنیم. به ذهنم فشار میآورم. تا بخواهم فکر کنم خانمی که جلو نشسته میگوید : ازدواج .
- آفرین. این یکیش.
چند ثانیه بعد یادم میآید و میگویم میتی که روی زمین مونده رو باید خاک کرد.
دستهای راننده از روی فرمان بلند میشود و برایم کف میزند : احسنت. این دو تا. اگه همهتون با کمک هم بگید از هیچ کدوم کرایه نمیگیرم.
خیلی دلم میخواهد کمی بیشتر فکر کنم اما میرسم به مقصدم و باید پیاده بشوم.
.....
....
..
پیرمرد چه قشنگ منبر رفت. پیاده میشوم و میروم خانه. تا میرسم توی گوگل سرچ میکنم تا ببینم که آیا سه جای دیگری که عجله کردن اشکال ندارد موقع کرایه دادن تاکسی را هم شامل میشود یا نه ؟!!!(جشمک)
عجله كار شيطان است مگر در چند مورد
1- وقت نماز كه رسيد بايد عجله نمود كه وقت فضيلت آن نگذرد.
2- در دفن ميت بايد در صورت امكان عجله نمود.
3- در مورد دختر شوهر دادن در صورت امكان بايد شتاب كرد.
4- در اداى قرض بايد عجله نمود.
5- وقتى مهمان وارد خانه شد در غذا و طعام دادن به او بايد عجله نمود.
6- اگر گناهى از شخصى سرزد بايد در توبه عجله نمايد.
محجة البيضاء ج 3 ص 39.و احياء العلوم ج 2 ص 15.
به نقل از معراج السعاده
اینم لینکش
http://www.hawzah.net/Per/K/Merajalsaadah/31.htm
|
|
70141 |
نام:
سرباز گمنام
شهر:
بندرعباس
تاریخ:
9/16/2009 12:52:17 PM
کاربر مهمان
|
بسم الرب الشهداء
سلام علیکم و رحمة الله
* نمرده اند شهیدان *
نمرده اند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن زندگان جاویدند
خلاف شمع که می گرید از هلاکت خویش
به روز رزم سپردند جان و خندیدند
فراز چرخ نهادند پای چون بهرام
اگر چه دامن از این خاکدان فروچیدند
به جان خصم فکندند لرزه هم چون بید
ولی چو کوه ز باد اجل نلرزیدند
بر آستان رضا چون غبار بنشستند
بر آسمان شرف هم چو مه درخشیدند
به جنگ اگر دشمن نقد جان نمی داد
به جان دوست چنین منزلت نمی دیدند
اگر به دیده ی بیگانه اند چون شب تار
ولی به دیده ی ما هم چو صبح امیدند
به جان پاک شهیدان که زنده اند همی
دلاوران که سزاوار جشن جاویدند
التماس ۲آ
|
|
70140 |
نام:
یگانه
شهر:
ارزوها
تاریخ:
9/16/2009 12:51:51 PM
کاربر مهمان
|
هوالمعشوق
سلام به خدا و عاشقان خداو دوستان خدا
سلام سید
سید من چیکارکنم
سلام
من به تمتم بچه های اهل با نظراتشون و...ارزش قائلم
اره به قول بزرگان اهل دل رفتن چاره ی کار نیست
اما خوب
خدایش بچه ها من چند بار اینجا مشکلاتمو نوشتم
اما جواب چی
اگه جوابمو بدین /تو گذشته نوشتم براتون/
برا یه مدتی پیشتون میمونم
***********************************************
شخصی که اسمتونو ننوشتیید /گفتید که اینجا خاله بازی/
سلام
از اینکه نوشتید اینجا باید خدایی بشه خیلی ممنون نظر درست و خوبیه
اما اینجا خاله بازی نیستش
کجای دین ما همدردی کردن وکمک کردن و منع شده و اسمشو خاله بازی گذاشتن شما خودتون خارج از این محیط با هیچ کس همدردی نمیکنید
باشه اگه دوستان بگن /یکی از تازه واردا منم/
من برای همیشه میره
خود شما هم اگه دلیل قانع کننده ای داشته باشید باشه میرم /دلیلی که از تو قران با ایه و معنیش برام بیارین که ما نبتاید با همدیگه کمک کنیم/.
|
|
70139 |
نام:
امیرحسین
شهر:
نهران
تاریخ:
9/16/2009 12:37:38 PM
کاربر مهمان
|
«بسم رب الحسین ع »
سلام، سلام به همتون که اینقدر قشنگ و با احساس حرفهاتونو زدید، و سلام به همه شمایی که اینقدر با احساس مطالب را می خونید، لطفا برای چند لحظه ما رو هم تو گنجه ی چشمهای زیباتون جای بدید...
بنده تقریباً ۵-۶ سالی هست که یا این سایت و حرف دلهاش آشنام اونم بواسطه نمایشگاه فرهنگ فاطمی که در شهرداری مرکز دایر بود و خودمون غرفه ثارالله رو داشتیم و یه دوست عزیزی از طرف این سایت کنار دست ما غرفه شهید آوینی...
خلاصه مطلب اینکه برای انجام یه کاری که کلنگشو ۴ سال پیش زدم خیلی به کمک احتیاج دارم شاید یه جورایی بگم کم آوردم و اگر حاج همت نگفته بود که «حاشا که بسیجی میدان را خالی کند!» تا الآن بارها بیخیال میشدم، بنده تقریباً از ۴ سال پیش شروع به انجام کارهای فرهنگی در یکی از مراکز نگهداری از کودکان بی سرپرست در شمال تهران نموده ام و تا به الان هم به لطف خدا جواب زیادی از طرف بچه ها گرفتم اما الان یکسری مشکلات جدی پیش اومده که خیلی تو مضیقه ام و شاید مجبور بشم که این واحد فرهنگی و هییت هفتگی را تعطیل کنم و بخاطر همین دست به دامن تمام عزیزانی هستم که مایلند در این زمینه ما را یاری بدهند.منتظر تک تک شما عزیزان هستم؛ یا علی
واحد فرهنگی بین الحرمین
|
|
70138 |
نام:
سارا
شهر:
اهواز
تاریخ:
9/16/2009 12:23:37 PM
کاربر مهمان
|
سلام خوبين اين اولين باري كه مطالب شما رو مي خونم بچه ها منم مشكل دارم دلم شكسته واسه يه نفر همه كار كردم ولي با نامردي گذاشت رفت زندگيم نابود شد نشستم غصه خوردم ديدم فايده نداره فقط خودم رو اذيت مي كنم تصميم گرفتم بسپارمش دست خدا كه خودش واسم درستش كنه الان بي خيالم ولي اميدوار .اميد اميد اميد يادتون نره
|
|
70137 |
نام:
امین
شهر:
مشهد
تاریخ:
9/16/2009 12:16:08 PM
کاربر مهمان
|
سایتتون بی نظی هرچی دنبالش بودم یکجا جمع کرده بودین سایتهای دیگه هم چک کردم ولی این یه چیز دیگست
اجرتون رو انشاا... علاوه بر آخرت تو همین دنیا هم به طور اسمی بگیرین
|
|
70136 |
نام:
حامد
شهر:
ايرانشهر
تاریخ:
9/16/2009 11:55:56 AM
کاربر مهمان
|
باور كنيد از اين دنيا با اون معضلات و با اون همه دغل بازيها خسته شدم اي كاش مي شود گفت كه
اي امام كي يايي كه ما ردم از دست دغل بازيها رات شويم اي كاش .....
|
|
70135 |
نام:
نیلوفرانه
شهر:
کویر
تاریخ:
9/16/2009 11:49:00 AM
کاربر مهمان
|
سلام
امیدوار محترم برای من هزار صلوات بنویسید.
مریم خانم جزء یک قران را برای من ثبت کنید اگه میشه بفرایید روز مشخصی نداره خوندن این جزءها؟
اجرتان با چهارده معصوم
|
|
70134 |
نام:
سید رشید
شهر:
تهران ج ق کرج
تاریخ:
9/16/2009 11:43:43 AM
کاربر مهمان
|
سلام من سید رشید هستم عاشق تمام برنامه های روایت فتح خدایا ما را با سید مرتضی آوینی محشور بگردان
|
|
70133 |
نام:
مریم
شهر:
انتظاربهار و باران
تاریخ:
9/16/2009 11:38:44 AM
کاربر مهمان
|
به نام شنوای دانا
سلام به همگی
خدایا می دونستی داره حوصله ام ته میکشه؟
نمی دونم خوبه یا بد ، اما هوا سرده. دیگه بالای پشت بوم نمیشه طاقت آورد و آسمونتو تماشا کرد.
بهار هم که داره تموم میشه.
باز امید هست!
برگهای رنگارنگ که لابلای هر کدوم هزار قصه ی نگفته است
تا خودت نخوای، تا خودت نگی هیچ خبری نمیشه.
اما
خدایا حالا تو هی عاشقی کن و
من هی نمی فهمم
حالا تو هی بیا جلو و من هی کج و معوج بروم
خدایا امروز یه جور دیگه صدات میکنم...
|
|