هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
69592
نام: از ناکجا آباد
شهر: کره زمین - قسمت شمالی - کوچه سوم از آخر
تاریخ: 8/31/2009 2:06:54 AM
کاربر مهمان
  الان تازه میفهمم که توی اون آژانس شیشه ای چه بلایی سر عباس اومد که مجبور شدیم با اون روبان های قرمزی که داشتیم یه باند فرود درست کنیم تا هواپیمایی که داشت توی یه ارتفاع پست با توکل به خدا پرواز میکرد ، ما با توکل به اون سلاح بسته به کمرمون پروازشو برگردونیم اون وقت توی یه ناکجا آبادی که هیچ کی نمیدونست کجاست فرود بیاریم و لبخند بزنیم و راضی باشیم که "تکلیف" مون رو انجام دادیم ...خدایا راضی باش
(سینما رؤیای صادقه ی انسان است – سید مرتضی آوینی)
69591
نام: سمیرا
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/31/2009 12:13:13 AM
کاربر مهمان
  ذل خیلی ثنک از دست خدا که جوابم و نمیده نه میگه برو نه دستم و میگیره شما ها برام دعا کنید
69590
نام: ونوس کوچولو
شهر: کهکشان راه شیری
تاریخ: 8/30/2009 11:35:28 PM
کاربر مهمان
  به نام خدای مهربون خودم
سلام

من خیلی وخته اینجا نیومدم الانه همه چی عوض شده هیشکی رو هم نمی شناسم
69589
نام: فیروزه
شهر: ترکیه
تاریخ: 8/30/2009 10:51:21 PM
کاربر مهمان
  سلام

خانم ایمان از کمک فکری شما ممنون هستم و از هیچ کس هم دلخور نیستم یعنی‌ حق دلخوری را هم ندارم من حتی حق زندگی کردن را هم به قول معراج ندارم

من آنقدر...هستم که باز بقول معراج فضا را بدمیکنم خانم ایمان من تلاش می‌کنم خودم را عوض کنم با هر چیز که فکر کنید خودم را مشغول میکنم با یامور که تمام دل خوشی منه

ولی‌ همین که سر میزارم رو بالش تا خود صبح معراج تو خوابمه هر شب این مشکل را دارم معده‌ام شده داروخانه هر نوع هر چشید دارو بخواهید هست‌ای خالق من خودت کمک کن معراج من هم مثل تو سکوت می‌کنم ولی‌ شبها فکر کن ببین کجا را اشتباه رفتیم تو زندگی من را خراب کردی ولی‌ من برات ببهترین زندگی را می‌‌خواهم خیلی‌ دوست دارم

69588
نام: فاطمه
شهر: فسا
تاریخ: 8/30/2009 7:23:17 PM
کاربر مهمان
  دلم تنگه
69587
نام: زهرا
شهر: تنهای
تاریخ: 8/30/2009 7:10:18 PM
کاربر مهمان
  دلم برای شهدا تنگ شده من شرمنده شهدا هستم
69586
نام: دیگرهیچ و عدم وقتی خدا هست
شهر: هر جا خدا هست منهم اهل آنجایم
تاریخ: 8/30/2009 6:42:56 PM
کاربر مهمان
  سلام آقای مدیر دلیل خاصی داره مطالبو گلچین میکنی
لطفا دلیلشو بهم بگید میخام بدونم
69585
نام: raha
شهر: تهران
تاریخ: 8/30/2009 6:01:03 PM
کاربر مهمان
  salam,vaghtetoon bekheir,mikhastam beporsam man chejoori mitoonam too tarhe khatme ghoran sabte nam konam?age lotf konin rahnamaii befarmaiin mamnoon misha
ba sepas
69584
نام: ایمان
شهر: توکل به خدا
تاریخ: 8/30/2009 4:30:03 PM
کاربر مهمان
  فیروزه گرامی از ترکیه

سلام مجدد قبل از هر مطلبی باید برایت بنویسم همانطوری که قبلا هم گفتم هیچ کسی بیش از خودت ارزش نداره که بخوای خودت را فدا کنی یا حتی بیمار و زنجیری . دخترم درسته شما انسان با انصافی هستی شکی در آن نیست واگر هم خطائی را مرتکب شده باشی فکر نکنم آنقدرها موضوع جدی باشه که قابل بخشش نباشه خداوند که قادر و توانای بر هر کاری است می فرمایند گر صد بار توبه شکستی باز آ . ما که انسان هستیم پس باید بخشش را کمی یاد گرفته باشیم . من نمی دانم بین شما و معراج چه گذشته و نمیخوام این زخم هفت ساله را هم برایم باز کنی . فقط این را می گویم هر جرمی مرتکب شده باشی دیگه باید قابل بخشش باشه . اگر شخصی حاضر به بخشش نیست یا آنقدر گناه بزرگ بوده که غیر قابل بخشش است که فکر نکنم این گونه باشد ، یا اینکه ایشان فرد کینه ای و سنگدلی هستن که به نظر من نباید زیاد در موردش حتی فکر کرد . دخترم من تا به این سن رسیده ام خیلی زجرها کشیده ام و خیلی ناملایمات در زندگیم دیده و کشیده ام . دروغ شنیده ام . خیانت دیده ام . ریا کار و ..... دیده ام به همان نسبت هم می توانم بگویم زمانی که از همه جا بریده و تنهای تنها شده ام دوستان خوب شهید آوینی نجاتم دادن . پس این اول از بزرگی و لطف خداوند بود بعد محبت دوستان که تونستم خودم را پیدا کنم . حال که به عقب بر می گردم می بینم چه سالهائی اشتباه کردم برای کسی سوختم و عمر خودم و وقت فرزندانم را برای کسی گذاشتم که به اندازه یک ارزن هم ارزش نداشت چه برسد به اینکه راجع بهش فکر کنم . آن روزها اگر کسی به من می گفت این راه را نرو اشتباه می کنی نابودی خودت و فرزندانت است فوری ابرو ها را در هم می کشیدم که فلانی منو درک نمی کنه نمی دونه چی میگم یا چی میکشم یا نمی دونه تنهائی چیه و چه زجری داره ، اما الان که خوب فکر می کنم می بینم سرکار بودم و بس
الان چی ، الان آزاد و رهایم به خوبی ها فکر می کنم به فرزندانم بیش از قبل فکر می کنم بیشتر بیاد خدا افتاده ام اگر بخوام فکر کنم به خوبی ها فکر می کنم چون آزاد و رها شدم و به آرامش رسیدم چون قبل از هر کسی خودم لیاقت این آرامش را داشته ام . پس دخترم تو هم کمی فکر کن آخر و عاقبت فکر زیاد بیماری و خدای ناکرده بیمارستان روانی می باشد که تو لایقش نیستی ،تو لیاقت آزادی و آرامش را داری کسی که اعتراف کند که مقصر است خیلی شهامت دارد پس باید به خودت ارزش و بها دهی و این عشق و دوست داشتن را رها کنی . اگر قسمت و نصیب شما باشد مطمئن باشد خودش به سمت تو برمی گردد . اگر نباشد که به خدای بزرگ واگذار کن
ببخشید اگر زیاده روی و زیاده گوئی کردم
موفق باشی التماس دعا
یاعلی
69583
نام: س
شهر: تهران
تاریخ: 8/30/2009 4:24:17 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

من دانشجوی مدیریت هستم . دلم میخواهد مدیریت اسلامی یاد بگیرم ولی ... التماس دعا
<<ابتدا <قبلی 6965 6964 6963 6962 6961 6960 6959 6958 6957 6956 6955 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=6960&mode=print