هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
68982
نام: مه جبين
شهر: مدينه فاضله انشالله
تاریخ: 8/15/2009 2:09:52 AM
کاربر مهمان
  یک روزی روزگاری
دو تا بچه بسیجی
نمی دونم کجا بود
تو فکه یا دوئیجی

تو فاو یا شلمچه
تو کرخه یا موسیان
مهران یا دهلران
تو تنگه ی حاجیان

تو اون گلوله بارون
کنار هم نشستند
دست توی دست هم
با هم جناق شکستند

با هم قرار گذاشتند
قدر هم را بدونن
برای دین بمیرن
برای دین بمونن

با هم قرار گذاشتن
که توی زندگیشون
رفیق باشن ولیکن
اگر یک روز یکیشون...

پرید و از قفس رفت
اون یکی کم نیاره

به پای این قرارداد
زندگیشو بذاره

سالها گذشت و اما
بسیجی های باهوش
نمی ذاشتن که اون عهد
هرگز بشه فراموش

یک روز یکی از اون دو
یک مهر به اون یکی داد
اون یکی با زرنگی
مهر گرفت و گفت: (( یاد ))

روز دیگه اون یکی
رفت و شقایقی چید
برد و داد به رفیقش
صورت اونو بوسید

گل رو گرفت و گفتش:
(( بسیجی دست مریزاد ))
قربون دستت داداش
گل رو گرفت و گفت: (( یاد ))

عکسهای یادگاری
جورابهای مردونه
سربند های رنگارنگ
انگشتری و شونه

این میداد به اون یکی
اون یکی به این می داد
ولی هر کی می گرفت
می خندید و می گفت: (( یاد ))

هی روز ها و هفته ها
از پی هم گذشتند
تا که یک روز صدایی
اینطور پیچید توی دشت

یکی نعره می کشید:
(( عراقی ها اومدن
ماسکهاتون بذارین
که شیمیایی زدن))

از اون دو تا یکیشون
در صندوقو گشود
ماسک خودش بود ولی
ماسک رفیقش نبود

دستش را برد تو صندوق
ماسک گازشو برداشت
پرید, روی صورت
دوست قدیمی گذاشت

همسنگر قدیمش
دست اونو گرفتش
هل داد به سمت خودش
نعره کشید و گفتش:

(( چرا می خوای ماسکتو
رو صورتم بذاری
بذار که من بپرم
تو دو تا دختر داری))

ولی اون اینجوری گفت:
(( تو را به جان امام
حرف منو قبول کن
نگو ماسک رو نمی خوام))

زد زیر گریه و گفت:
اسم امام نبر
ماسکو رو صورت بذار
آبرو ما رو بخر

زد زیر گوشش و گفت:
کشکی قسم نخوردم
بچه چرا حالیت نیست؟
اسم امام رو بردم

اون یکی با گریه گفت:
فقط برای امام!
ولی بدون بعد تو
زندگی رو نمی خوام!

ماسکو رفیقش گرفت
گاز توی سنگر اومد
وقتی می خواست بپره
رفیقشو بغل زد

لحظه های اخرین
وقتتی می رفتش از هوش
خندید و گفت: برادر
(( یادم تو را فراموش))
68981
نام: ملیحه
شهر: شیراز
تاریخ: 8/15/2009 1:32:37 AM
کاربر مهمان
 

هوالغفور


سلام به محرم رازم آقا سید و به تمام دوستان و همراهان حرف دل

به برادر خوبم ساقی، به سیب و آامش عزیز، آقا شهاب بزرگوار، انسیه خانم مهربون، خواهر خوبم فریال، به یاس سفید گرامی، خروش بزرگوار،یگانه عزیز، مادر عزیز حرف دل ایمان مهربان و به خواهر عزیزم آتنا خانم و تمام دوستان که یادشون همیشه با منه


این چند وقته انقد مشکلاتم زیاد بوده که نتونستم آنلاین شم ولی خدا خودش کمکم کرد


پیشاپیش فرا رسیدن ماه رحمت الهی رو به همه تبریک میگم



یا علی
68980
نام: مجنونشم (نفیسه)
شهر: مهم نیست (لس انجلس)
تاریخ: 8/15/2009 1:24:00 AM
کاربر مهمان
  این ادامه ی اون مطلب قبلیه:

داستان نزول
رسول اكرم (ص) فرمود: چون خدای متعال خواست سوره ی حمد و آیه های شهدالله (18و19 آل عمران) و قل اللهم (26-27آل عمران) و سوره توحید و آیه الكرسی را به زمین نازل كندهمگی به عرش الهی چنگ زدند در حالی كه بین آن ها و خداوند حجابی نبود.
سپس فرمودند : پروردگارا ما را به خانه پر گناه و به سوی كسانی كه عصیان و گناه می كنند می فرستی ؛ در حالی كه ما پاك و مطهر هستیم.
سپس خدای متعال فرمود : به عزت و جلال خودم سوگند ، هیچ كس شما را بعد از نماز نخواند مگر این كه او را در مرتبه بالای قدس جای دهم كه از نعمت های آن استفاده كنند و در هر روز 70 بار به او با نظر رحكت خود بنگرم و در هر روز 70 حاجت او را برآورم هرچند كه بسیار گناه كرده باشد كه كمترین آن دعاها و حاجت ها و آمرزش گناهان باشد. او را از هر دشمنی پناه می دهم و برای پیروزی بر هر دشمنی یاریش می دهم و مانعی به جز مرگ برای بهشت رفتن او نباشد.( یعنی بعد از مرگ بلافاصله به بهشت می رود)
============ ========
آیت الكرسی برای حفظ چشم
بعد از هر نماز دستان را روی چشم بگذارید و بعد از خواندن آیت الكرسی بگویید:"اللهم احفظ حدقتی بحق حدقتی علی بن ابیطالب(ع)"
==========
امان نامه الهی
امام كاظم (ع) فرمود: از بعضی پدران بزرگوارم شنیدم كه كسی داشت سوره حمد را می خواند پس حضرت فرمود: هم شكر خدا را به جای آورد و هم به پاداش رسید. بعد حضرت شنید كه سوره توحید می خواند فرمود: ایمان آورد و ایمنی به دست آورد و سپس شنید كه سوره قدر می خواند فرمود: راست گفت و آمرزیده شد و بعد شنید كه آیت الكرسی می خواند فرمود: خداوند خالق امان نامه برایش فرو فرستاد.
68979
نام: نفیسه
شهر: لس انجلس
تاریخ: 8/15/2009 12:11:48 AM
کاربر مهمان
  سلام این تقدیم به همه ی مسافرا(مخصوصا مسافرمن استاد)و همه ی حاجت مندان (که من گرفتم با همین کارا)*انشاء الله همه به ارزوهاشن برسن *

سفر
امام صادق (ع) فرمود: سفر را با دادن صدقه و یا با خواندن آیت الكرسی آغاز كنید. كسی كه در سفر هر شب آیه الكرسی را بخواند هم خودش در سلامت باشد و هم چیزهایی كه همراه اوست.
====
حاجت
اگر برای كسی كار مهمی پیش آمده باشد و بخواهد كه زود انجام شود و به صحرایی رود كه در آنجا كسی نباشد و خطی دور خود بكشد و رو به قبله با تواضع بنشیند و 70 بار آیه الكرسی را بخواند . بدون شك در آن روز حاجات او بر آورده شود . این كار تجربه شده است و شكی در آن نیست.
رسول اكرم (ص) فرمودند: هرگاه برای حاجتت از خانه ی خود بیرون آمدی آیه الكرسی را بخوان كه حاجتت به خواست خدا برآورده گردد.
امام علی (ع) فرمودند: هرگاه یكی از شما اراده حاجتی كند پس صبح روز پنج شنبه در طلب آن بیرون رود و در وقت بیرون رفتن آخر سوره آْ عمران ( آیه 190تا آخر) و آیه الكرسی و سوره قدر و حمد را بخواند ، زیرا كه در خواندن این ها حوائج دنیا و آخرت برآورده می شود.
در روایت آمده است هر كس آیت الكرسی را در وقت غروب بخواند حاجتش برآورده گردد.

آمین
68978
نام: نفیسه
شهر: لس انجلس
تاریخ: 8/14/2009 10:48:04 PM
کاربر مهمان
  هر بار كه‌ مي‌روي، رسيده‌اي‌



...پشتش‌ سنگين‌ بود و جاده‌هاي‌ دنيا طولاني

مي‌دانست‌ كه‌ هميشه‌ جز اندكي‌ از بسيار را نخواهد رفت.

آهسته آهسته‌ مي‌خزيد، دشوار و كُند؛ و دورها هميشه‌ دور بود.

سنگ‌پشت (لاک پشت) تقديرش‌ را دوست‌ نمي‌داشت‌ و آن‌ را چون‌ اجباري‌ بر دوش‌ مي‌كشيد.

پرنده‌اي‌ در آسمان‌ پر زد، سبك؛ و سنگ‌پشت‌ رو به‌ خدا كرد و گفت: اين‌ عدل‌ نيست، اين‌ عدل‌ نيست.

كاش‌ پُشتم‌ را اين‌ همه‌ سنگين‌ نمي‌كردي. من‌ هيچ‌گاه‌ نمي‌رسم. هيچ‌گاه.

و در لاك‌ سنگي‌ خود خزيد، به‌ نيت‌ نا اميدي...

خدا سنگ‌پشت‌ را از روي‌ زمين‌ بلند كرد. زمين‌ را نشانش‌ داد. كُره‌اي‌ كوچك‌ بود

و گفت: نگاه‌ كن، ابتدا و انتها ندارد. هيچ كس‌ نمي‌رسد !

چون‌ رسيدني‌ در كار نيست. فقط‌ رفتن‌ است.

حتي‌ اگر اندكي. و هر بار كه‌ مي‌روي، رسيده‌اي.

و باور كن‌ آنچه‌ بر دوش‌ توست، تنها لاكي‌ سنگي‌ نيست، تو پاره‌اي‌ از هستي‌ را بر دوش‌ مي‌كشي؛ پاره‌اي‌ از مرا.

خدا سنگ‌پشت‌ را بر زمين‌ گذاشت...

ديگر نه‌ بارش‌ چندان‌ سنگين‌ بود و نه‌ راهها چندان‌ دور.

سنگ‌پشت‌ به‌ راه‌ افتاد و رفت، حتي‌ اگر اندكي؛ و پاره‌اي‌ از او را با عشق‌ بر دوش‌ می كشيد...



--------------------------------------------------------------------------------


جمله روز : اگراراده برد را داشته باشي به نيمي از کاميابي نائل گشته اي . حال اگرچنين اراده اي را نداشته باشي، نيمي از سرخوردگي را کسب کرده اي) ديويد آمبروز(
68977
نام: سبكبار
شهر: يه كوشه دنيا
تاریخ: 8/14/2009 9:41:12 PM
کاربر مهمان
  باسلام به دوستان مهربون كه جوياي حال مابودندخدابراشون خوش بخواه برجمال جميل مهدي عج صلوات
68976
نام: محمد پور شهسواری
شهر: سیرجان شهر عدالت شهدا
تاریخ: 8/14/2009 9:18:44 PM
کاربر مهمان
  اگر من زندگی را دوست داشتم هرگز هنگام متولد از مادرم گریه نمی کردم پس هنگام مرگم مرا در تابوتی سیاه بگذارید تا همه بدانند فردی سیاه بخت بودم و دستام را بیرون بگذارید تا همه بدانند که چیزی را با خود نبرده ام و چشمانم را باز بگزاریدتا همه بدانند چشم باز معشوقم هستم و روی سنگم تکه یخی قرار دهید تا به جای یارم برایم گریه کند و روی سنگم بنویسید آزرده دلی خفته در این خلوت خاموش
او زاده غم بود ز غمها جهان گشته فراموش
68975
نام: دکتر مسعود اسلامیان
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/14/2009 6:19:38 PM
کاربر مهمان
  سلام

دوباره من برگشتم

راستی من رو به یاد می اورید؟

68974
نام: تارا
شهر: سلیمانیه
تاریخ: 8/14/2009 5:25:55 PM
کاربر مهمان
  عشق
68973
نام: داوود
شهر: تهران
تاریخ: 8/14/2009 4:50:39 PM
کاربر مهمان
  خدایا بمن صبر وبردباری وبه زیردستانم رعایت حقوق واحترام به دیگران رابیاموز تابساط کدورت برچیده شود.
<<ابتدا <قبلی 6904 6903 6902 6901 6900 6899 6898 6897 6896 6895 6894 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=6899&mode=print