اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
68872 |
نام:
مه جبين
شهر:
مدينه فاضله انشالله
تاریخ:
8/11/2009 2:46:44 AM
کاربر مهمان
|
سلام خوشبخت جان. به خدا توكل كن. همه چيزو از خدا بخواه تا بهترين ها رو بهت بده. وقتي به آرزوهات ميرسي كه از همه چيز و همه كس دل بريده باشي و فقط دل به خدا سپرده باشي چون خدا به خودش قسم ميخوره كه به عزت و جلالم قسم كسي كه به غير من اميد داشته باشه واگذارش ميكنم به همان!!! تو زندگيت حتي اگه بزرگترين مشكلات رو داشتي بگيرشون تو دستت و ببرشون پيش خدا ، بشين براش زار زار گريه كن،اونم نيمه شب، چون هر اتفاقي(خوب يا بد) كه براي بشر افتاده توي نيمه شب رقم خورده.
خدا رو هرگز فراموش نكن عزيزم.
|
|
68871 |
نام:
فاطمه
شهر:
تهران
تاریخ:
8/11/2009 12:45:34 AM
کاربر مهمان
|
عشق مفهوم مقذسی است که خداوند ان را برای تکمیل انسانیت افریده است تا این جانشین خداوند بر روی زمین گردد و روح خویش را ذبا ان اذین بندد وازفرشتگانی که زمانی فخر خلایق بودند پیشی گیرد
|
|
68870 |
نام:
پریسا
شهر:
اراک
تاریخ:
8/11/2009 12:19:25 AM
کاربر مهمان
|
تو اين مدت خيلي اتفاقها واسم افتاد،خيلي کارها کردم،خيلي چيزا رو تجربه کردم،عاشق شدم،شکست خوردم،له شدم،سربلند کردم،گريه کردم،ضجه زدم،به مرز خودکشي رسيدم،خوشحال شدم،خيليا رو ديدم،خيلي تصميمهاي مهم تو زندگيم گرفتم،با خدا دعوا کردم،باهاش قهر کردم،باهاش آشتي کردم،يه روز صبح از ته دل بهش گفتم خدايا به اميد تو نه به اميد خلق روزگار اونوقت همون روز واسم يه مشکلي فرستاد که امتحانم کنه و من از تنها کسي که کمک نخواستم و به اميدش نبودم خدا بود،بهترين آدمها رو ملاقات کردم،نا خواسته دلهايي رو شکستم،کمرم خم شد،از همه متنفر شدم،دوباره به همه علاقه مند شدم،هزاران نوشته و ايده تو ذهنم اومد و اکثرشون رو يه جا يادداشت کردم،تو دو ماه اخير خدا تا تونست امتحانم کرد،انقدر اتفاق و بلا واسم فرستاد تا ببينه چند مرده حلاجم،اتفاقايي واسم افتاد که هر کدومش مي تونه يه مرد رو داغون کنه!تو اين يه ساله منگ بودم گاهي،خوشحال بودم گاهي،گاهي هم بدبخت!!
اما حالا بلند شدم!مي خوام همون آدم قبلي بشم!يه آدم قوي.مي خوام بي نظير باشم!مي خوام خودم رو پيدا کنم...همه تونم دوست دارم،به همه تونم لبخند ميزنم!نمي ذارم داغونم کنين.نمي ذارم به هدفتون برسين...من ميخوام...من مي تونم...خدا جون ولي قسمت ميدم ديگه بسمه...واقعا فعلا نمي تونم تحمل کنم...ما هيچ الهي همه تو...اما يه نمه هوامو داشته باش!!من تازه دارم بلند ميشم...
چي دارم ميگم...چقدر پراکنده و بد مي نويسم.اما اين دقيقا بازتاب شرايط روحي اين روزهامه.همه ي حرفاي اميدوارکننده اي هم که زدم تلقين بود که به خودم بيام...من نحسم،من داغونم،من خسته ام،من اصلا حس خوشبختي ندارم!!فقط مي خوام بنويسم!شايد بهتر بشم!تحملم کنيد...کمک پيشکش...
|
|
68869 |
نام:
مسلم
شهر:
اهواز
تاریخ:
8/10/2009 11:44:08 PM
کاربر مهمان
|
از مردم خسته شدم. دیگه زندگی رنگ قدیما رو نداره. کنار هم با هم خوب بودن. محبتها از یادها رفتن . هر کی به فکر خودشه من که بریدم از همه دلم می خواد از این زندان تن خلاص شم
|
|
68868 |
نام:
saghy
شهر:
tr
تاریخ:
8/10/2009 10:36:27 PM
کاربر مهمان
|
سلام خدمت تمامی دوستان و عزیزان
با سلام خدمت خانم ایمان گرامی.از لطف شما کمال تشکر را دارم خداوند بزرگ سایه شما را از سر فرزندتان کم نکند و همیشه صحیح سلامت وبا دلی خوش در کنار فرزندتان باشید وبا بهترین آرزوها برای شما در پناه خداوند باشید.
و با سلام خدمت خواهران گلم سیب و آرامش عزیز امیدوارم خوب خوش سلامت باشید.و باز با سلام خدمت خواهر عزیزم ملیحه جان.امیدوارم مشکلی پیش نیامده و خوب خوش سلامت هستید.و با سلام خدمت داداشی گلم علیرضا جان و تمامی عزیزان.
نمیدونم فقط این را میدانم که خیلی خیلی از لحاظ روحی خسته هستم لعنت به این غربت.شاید کسانی باشند و بگن خوب برگرد من هم از شما عزیزان التماس دعا دارم و از شما عزیزان خواهش میکنم برام دعا کنید خداوند راهی برای برگشتنم باز کنه .
یا حق
|
|
68867 |
نام:
سیب - آرامش
شهر:
همدان
تاریخ:
8/10/2009 9:19:07 PM
کاربر مهمان
|
سلام ... ما فردا عازم مشهد مقدسیم ... نایب الزیاره همتون هستیم ... خصوصا برای آقا مرتضی که خیلی دلش امام رضا می خواست ... برای داداش علیرضا، برای ساقی ، برای یگانه ، ایمان ، آقا شهاب ؛ سارا ملیحه و بقیه بچه ها ... در پناه حق ...
|
|
68866 |
نام:
توحید عزتی کوزه کنان
شهر:
کوزه کنان
تاریخ:
8/10/2009 8:17:23 PM
کاربر مهمان
|
فقط فقط توکل بر خدا در همه کارها
|
|
68865 |
نام:
جایی که اوباشد هیچ کس
شهر:
هر جا خدا هست
تاریخ:
8/10/2009 7:25:08 PM
کاربر مهمان
|
سلام بر خدا
اطاعت امر شد ایمان جان
تو مگو ما را بدان شه بار نیست --- با کریمان کارها دشوار نیست
چون دراین دل برق مهردوست جست --- اندرآن دل دوستی می دان که هست
هیچ عاشق خود نباشد وصل جو --- که نه معشوقش بود جویای او
در دل تو مهر حق چون گشته نو --- هست حق را بی گمان مهری به تو
من از ابراز احساسات دوست عزیز نفیسه به خودم شرمنده ام من لیاقتشو ندارم این همه تعریف کنید اینو نوشتم که بی احترامی به نوشته هاتون نشه
|
|
68864 |
نام:
مهدی
شهر:
سایه خدا
تاریخ:
8/10/2009 7:00:18 PM
کاربر مهمان
|
هرزمان دل تنگ میشوم و آواره کوچه های بی کسی انتظار با کوله باری از معصیت به واسطه آسیدمرتضی و دوستی دورو یکطرفه ام امیدی دوباره برای پیمودن راهی که تا آینده هست از درگاه خالق می گیرم فکر کردن به آسیدمرتضی و گوش کردن صدای دلنوازش قدرتی برای پیمودن پیچ و خم های زندگی با امیدی نا تمام به خدا میده دوستان حتما دعام کنید
|
|
68863 |
نام:
محمدی
شهر:
شهر زیبایی ها
تاریخ:
8/10/2009 5:51:15 PM
کاربر مهمان
|
ای شهید بزرگوار امروز یکی دیگر از یارانتان به جمع شما پیوست . خلبان شهید لشکری می دانم کا او را درست مثل همه ی شهدای دیگر می شناسی و امروز صبح به پیشواز این شهید عزیز آمدی و او را ز جمع زمینیان که قدر این انشانهای خدایی را نمی دانند بردی او ملقب به سید السراشد به خاطر اینکه بیشترین سالهای اسارت را بر دو شکشید و چه با افتخار این ایام را با دلاوری و صبوری تاب آورد و از این امتحان سخت که حد اقل ما نسل جدید تاب و تحمل این آزمایشهای مشکل را نداریم و با کوچکترین مشکل درست مثل یک نی نی کوچولو بنای زار زدن را می گذاریم " سرافرازانه گذشت و بیرقدار سالهای طولانی اسارت شد
و حالا که پیش خدایش هجرت کرده و فردا بدن روحانیش را تشییع می کنند می دانم که امثال شما ای سید اهل قلم پزیرایش هستید و برای ورودش جشن گرفته اید
خوشا به سعادت همه ی شما مقربین درگاه باری تعالی
برای ما زمینیان که جز زجه زدن و مثل طلبکارها با خدا حرف می زنیم کاری را نمی دانیم دعا کنید
|
|