هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
67972
نام: طهایی
شهر: کرج
تاریخ: 7/14/2009 7:00:00 PM
کاربر مهمان
  سلام و خواهش می کنم اقا علیرضا من ناراحت نشدم منم تازه با شما و دوستاتون اشنا شدم امیدوارم بتونیم از همدیگه خیلی چیز ها یاد بگیریم.
زندگی پر از فراز و نشیب و همین سختی ها و راحتی ها قشنگش کرده اگه گاهی دلگیر میشم به خاطر اینه که یادمون میره یکی هست که ما رو همه جوره دوست داره...
67971
نام: یشیر یحیی پور
شهر: کرمان
تاریخ: 7/14/2009 6:56:44 PM
کاربر مهمان
  من اگر خوبم اگر بد تو برو خود را باش

67970
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 7/14/2009 6:55:49 PM
کاربر مهمان
 
.:: یَا اَرحَمَ الرّاحِمین ::.


*فائزه خانم بزرگوار ، سلام و عرض ادب.
بلا به دوره ان شاء الله.
ببخشید بابت تاخیرم.
ان شاء الله در پناه حقّ سالم و شادکام باشید.


*صادق جان ، سلام دادا.
نه عزیز ، شماره ی شما رو ندارم و همین طور IDتونو.
اگه دوست داشتی در وبلاگ شهدای گمنام در خدمتم.

http://www.bmz14.parsiblog.com

*شلمچه ی دلتنگ عزیز از تهران ، سلام و رسیدن به خیر مومن خدا.
هنوز نوشته های مشتیت در باب شهدا و شلمچه و ... یادمونه عزیز دل برادر.
هر چند جای سبز خیلی ها احساس می شه امّا خوشحالم که ماه رجب و تابستون باعث شده خیلی ها رو ببینیم دوباره اینجا.
حق یارت.


بیا مهدی زهرا(عج).

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَ فَرَجَنَا بِهِم.


67969
نام: شکوفه
شهر: بندر امام خمینی
تاریخ: 7/14/2009 6:37:13 PM
کاربر مهمان
  دل تنگم از تنهایی نه همدم دارم ونه یه دوست با معرفت از محیط خفه ی خونه خسته شدم کارم هم تفننیه همین ممنون .
67968
نام: علي
شهر: تهران
تاریخ: 7/14/2009 6:30:56 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه چه خوب چه بد چه زشت چه زیبا
ای کاش میشد همه به هم احترام بزارند
ای کاش تو بازی دنیاتا آخر بازی به هم احترام میزاشتیم
ای کاش تو این بازی جوانمردی فراموش نشه و اگه بازکنی تو گل پاش گیر کرد رهاش نکنیم دستش و بگیریم
این بازی تنها بازی دنیاست که اگه بتونی دست جمع به خط پایان برسی پاداشت بیشتر
دست ما رو هم بگیرید رفقا...
یا علی مدد
67967
نام: غزاله
شهر: کرج
تاریخ: 7/14/2009 6:27:05 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان گلم

ملیحه از شیراز سلام خوبی ؟
ممنون من رو فراموش نکردی.
دوستان واقعا این روزا بهترین روزای عمرمه/ خان داداشم از سوئد اومده اونم با یه دختر خانم تازه مسلمون شده که قراره من خواهر شوهرش بشم.
نمیدونین از اینکه داداشم داره داماد میشه چقدر خوشحالم و اگه خدا بخواد روز عید مبعث عروسیشونه و این روزا سرمون خیلی شلوغه راستش رو بخواین بحث شیرین احلی من العسل خرید واقعا زیبا ترین قسمت این گونه مراسمات است مخصوصا برای داماد که مدت مدیدی مانده بود که با این پول زبان بسته چه کند !!! و حالا کلی ایدئولوژی پیدا کرده برای خرج کردنش که خیلی هم خوب است و میمون و مبارک و تا باشد از این خرجها و پول چرک کف دست ولی ما موندیم با این عروس خانم متواضع چی کار کنیم که دوست داره خرید عروسیش به ساده ترین شکل صورت بگیره که شرمنده ی حضرت زهرا نباشند.حقیقتا که خیلی غبطه خوردم به حالات و روحیه ی شون که دوست دارن تمامی نکاتت اسلامی رو مو به مو اونطوری که مرضی خدا و ائمه باشند انجام بدند. ...
حالا این وسط داداش کوچولوم که معرف حضورتون هست مدام از خان داداشم می پرسه عروس خانم خواهر کوچولو نداره!!!!!!!!!! جل الخالق من که نفهمیدم منظورش چی بود شما فهمیمید؟؟؟ (علامت چشمک از نوع فجیعش!!)

فقط تنها و تنها مشکل ماجرا گرمای هواست که چون نمی شد جند تا از دوستان نزدیک عروس مکرمه که از مناطق سرد سیر برای مراسم عروسی داداشم اومدند ایران به قول معروف هم عروسیه و هم ایران گردی مادرجون می فرمایند زشته دو تا دختر غریب به تنهایی بروند و بگردند مجبور شدم این مهم را خودم به عهده بگیرم و قرار شد چند تا جای زیبا ایران رو بگردونمشون با آغوشی کاملا باز و رویی بشدت گشاده (تا حد پارگی)البته بعد از عروسی.
( اونجوری که بوش میاد برای اون دو نفر هم نقشه ای چیده شده که شیرینیه این ایام رو مضاعف کرده)

خلاصه این روزا روزا خیلی خوب و خوش و سراسر شادی برای خانواده ی ما هست و خدایی وقت سر خاراندن را ندارم چه برسد به مطلب نوشتن. اما کلی انرژی پیدا کرده ام.
ایشاالله که همه ی جونا ی ایران زمین بتونند این سنت حسنه ی ازدواج رو بجا بیاورند.
قربون همهی خواهرا ی گلم برم.
دلم براتون تنگ میشه .
بچه ها برا همتون ارزوی موفقیت میکنم .
تا نوشته ی بعدی خدا یار و نگهدارتون.
67966
نام: یگانه
شهر: ارزوها
تاریخ: 7/14/2009 4:43:46 PM
کاربر مهمان
  سلام به همگی ببخشید که نمیتونم اسم تک تک شما رو اینجا بیارم و ازتون تشکر کنم از همتون تشکر میکنم که دلنوشته ی منو خوندیدو .........راستش من زیاد اهل نوشتن نیستم ببخشید واما امیدوار گرامی ببخشید من گفته بودم که به نیت پنج تن پنج هزارتا صلوات ثبت کنید مثل اینکه اشتباه شده .بچه ها خدا رو شکر امشب تونستم نسبت به شب قبل زودتر بخوابم .بچه ها برا همتون ارزوی موفقیت میکنم شما چی ...
67965
نام: صادق
شهر: قـــم المقدسه
تاریخ: 7/14/2009 4:18:32 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهداء والصدیقین


سلام شهاب بی معرفت

ای دی منو داری؟ یا شماره قدیمیم رو
یه کار کوچیک دارم باهات...
منتظرم هر چه زود تر

دعا
67964
نام: شلمچه دلتنگ
شهر: تهران
تاریخ: 7/14/2009 3:54:22 PM
کاربر مهمان
  سلام به همگی یاران حرف دل
چقدر دلم برای این صفحه تنگ شده بود...
نمی دونم اینجا هنزم بچه ای قدیم هستن یا نه؟
عمو بازمانده...خروش...عبدالفاطمه...عبدالزینب بزرگوار ...شاهد و ....
اما خدا رو شکر جناب شهاب بزرگوار هنوز تشریف دارن...
شکر...
غرض صله رحم بود!
بابت تاخیر طولانی مدتم عذر میخوام!
التماس دعا از تک تک شما یاران با وفای حرف دل...
67963
نام: علیرضا
شهر: همدان
تاریخ: 7/14/2009 3:15:27 PM
کاربر مهمان
  خانم طهایی ازتون عذر میخوام ببخشید تورو خدا
منظوری نداشتم.
<<ابتدا <قبلی 6803 6802 6801 6800 6799 6798 6797 6796 6795 6794 6793 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=6798&mode=print