هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
66392
نام: انتظار
شهر: مشهد
تاریخ: 5/19/2009 11:48:53 AM
کاربر مهمان
  سلام بر دخت نبی فاطمه زهرا
سلام بر سالار شهیدان حسین
سلام بر امام رضا
یا ضامن اهو شفائت منو پیش خدا بکن
سلام به همه دوستان پاک ومهربانم
به برادران دلیر و خواهران عزیزم
امروز خیلی خوشحالم یه خبر خوش شنیدم رضا تصمیم گرفته ترک کنه تو کلاسهای مشاور هم شرکت می کنه
ولی من دیگه نمی خواه بهش فکر کنم
می خوام پا رو دلم بزارم وفراموشش کنم
خدایا کمکم کن تا راه درست رو انتخاب کنم
یاعلی
علی یار همتون
یا حسین
یا ابوالفضل
التماس دعا
دعا کنید رضا موفق بشه
برای ظهور امام زمان صلوات
برای شفای بیماران صلوات
66391
نام: .
شهر: .
تاریخ: 5/19/2009 11:40:11 AM
کاربر مهمان
  از اینهمه تنهایی و بی کسی دلم گرفته دارم دیوونه میشم خدایا پس چرا منو نمیبینی چرا به دادم نمی رسی تا کی خواری و خفت ؟ خیلی خسته شدم به کمکت خیلی نیاز دارم رو به درگاهت کردم و با اینهمه گناهم باز ازت درخواست کمک دارم .دوست ندارم اینجوری زندگی کنم زندگی برام یه عادت شده کمکم کن ...
66390
نام: مرجان
شهر: ابهر
تاریخ: 5/19/2009 11:35:18 AM
کاربر مهمان
  مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
66389
نام: یاس سفید
شهر: کوچه بنی هاشم
تاریخ: 5/19/2009 11:21:24 AM
کاربر مهمان
  يادش بخيريه روزكه براي امتحان به قم رفته بوديم . به اتفاق برادرم نمازصبح رو
درحرم حضرت معصومه(س) خوانديم وقتي ازحرم اومدم بيرون، ديدم برادرم
درتاريكي صبح داره به جايي مي ره .
خيلي تعجب كردم چون قراربودبعدازنمازصبح باهم
درس بخوانيم .
منم حرفي نزدم وچيزي نپرسيدم . آهسته وبي سروصدا
پشت سرش به راه افتادم .
همينطور كوچه پس كوچه هاروپشت سرمي گذاشت .
و خيلي تندوسريع مي رفت .
منم براي اينكه نفهمه،كه من تعقيبش مي كنم بي سروصداوسريع به دنبالش به راه افتادم .
تااينكه به مسجدي رسيديم .
من تعجب كردم چون نمازصبح رادرحرم خوانده بوديم .
اين موقع صبح مسجدبراي چي؟
طاقت نياوردم وبرادرم روصداكردم . باشنيدن صداي من سرجاش ميخ شد.
اصلافكرنمي كردكه مراآنجاببيند.
ازش سؤال كردم اين موقع صبح مسجدبراي چي؟ مگه نمازصبح رادرحرم نخوندي؟
مگه قرارنيست باهم درس بخونيم ؟
وشروع كردم به گله كردن كه من امتحان به اين مهمي دارم وتواومدي اينجاچيكار؟
پس درس من چي ميشه ؟
اين همه زحمت كشيدم واين همه راه اومدم قم و.....
برادرم باخونسردي بسياربهم گفت: دوست داري پشت آيت الله بهجت نمازبخوني ؟
سريع گفتم :آره
كي وكجا؟
گفت: ديدي امتحانت يادت رفت؟
گفتم : حالابگوببينم كي وكجا؟ گفت :همين جاوالان .
خيلي خوشحال شدم . باهم به مسجدرفتيم .
انگارواردبهشت شدم . چه نمازباشكوهي بود . روحم به آسمونهاپروازكرد.
لذتي بردم كه هيچگاه فراموش نمي كنم .
بعدازنمازدربيرون مسجدمنتظربرادرم بودم كه اومدوبهم گفت: دوست داري خود
آيت الله بهجت روازنزديك ببيني؟
گفتم :آره خيلي دلم مي خواد.
گفت :حيف كه دَرست ديرمي شه وگرنه ....
گفتم : اشكالي نداره .بگوچيكاركنم ؟
گفت:خوشم ميادبه خودم رفتي .حقاكه خواهرخودمي وخنديدوگفت :
همين جامنتظرباش .
چندلحظه بعدباچهره نوراني آيت الله بهجت روبروشدم .
نمي دونستم ازخوشحالي چيكاركنم .
برادرم به كنارم اومدوگفت: من باآيت الله بهجت كاردارم .
شمامي ري ياصبرمي كني؟
گفتم :هرثانيه درمحضرايشون بودن توفيقي است ومن اين توفيق روازدست نمي دم .
گفت : دَرست چي؟ فرداتقصيرمن نيندازي ؟
گفتم: من اين آزمون روقبول نشم همش تقصيرتوست ولي بخاطرآيت الله بهجت
مي بخشمت .

من منتظرمي مونم تابيايي .
وقتي برادرم باآيت الله بهجت صحبت مي كردمنم باهيجان زيادي نگاه مي كردم .
بعدازچنددقيقه برادرم بهم گفت:كارمن تموم شد.بيابريم .
بهش گفتم : مياي بريم منزل حاج آقابهجت و........
برادرم گفت: يادته اول صبح به من چي گفتي؟
دَرست هم واجبه . بيابريم كه ازامتحان جامي موني .بايدقبل ازامتحان اشكالهاي درسي تو
برطرف كنم .
من كه اصلادلم نمي خواست برگردم . بانارضايتي برگشتم .
درراه بهم گفت: توازكجافهميدي من اومدم اينجا؟ اينجاروكه بلدنبودي و....
منم قضيه تعقيبش روتوضيح دادم . تبسمي كردوبازهم گفت: الحق كه خواهرخودمي .
درراه بازگشت باخودم فكرمي كردم چه روزپربركتي ......
يه بارنمازصبح رودرحرم خونديم وبارديگه به امامت آيت الله بهجت (ره).
خداروشكركردم وباروحيه اي كه ازحضرت معصومه(س) وآيت الله بهجت
گرفته بودم به سرجلسه امتحان رفتم .
حالاكه خبرپروازايشون روشنيدم يادخاطره ي اون روزافتادم وگريه ام گرفت .
خداياازدست دادن ايشون غم بزرگي است كه جبران ناپذيراست .
مارادرفراق پدرمعنوي مون ياري كن .
خدايااين روزاخيلي
66388
نام: یاس سفید
شهر: کوچه بنی هاشم
تاریخ: 5/19/2009 1:28:44 AM
کاربر مهمان
  مرگ زهرارابه اين تعجيل كس باورنداشت

يامگرجزمرگ زهراحاجت ديگرنداشت

باچه جرأت مادرسادات راسيلي زدند

آخرآن مظلومه بي كس مگرياورنداشت

جسم زهراآب شدازآتش خشم عدو

ديگرآن غمديده طاقت بهرضرب درنداشت

داغ ختم الانبياءمي كشت آن مظلومه را

كاش ديگرقاتلي چون قنفذكافرنداشت

گشت تفسيرذوي القربي به مرگ فاطمه

خصم براين آيه تفسيري ازاين بهترنداشت

فاطمه درراه دين بگذشته بودازجان ولي

محسن ششماهه اش تاب فشاردرنداشت

برقدوم شوهرمظلوم خودبهرنثار

درصدف جزمحسن ششماهه اش گوهرنداشت

بطن مادرقتلگاه كودك ششماهه شد

حيف ازآن كودك كه قرباني شدوياورنداشت

فاطمه ازپرده دل ناله كردودخترش

چاره اي جزگريه برحال دل مادرنداشت

كاش مي پرسيدم ازمهدي چراجدت علي

روزجسم مادرغمديده ات رابرنداشت

انتقام بدروخيبرراگرفت ازفاطمه

آنكه دردل غيربغض احمدوحيدرنداشت
هركه (ميثم)باسكوتش شدطرفدارستم

شدشريك ظلم وفرقي باستم گسترنداشت

برای یاس سفیدهم دعاکنیدکه سخت محتاجه
66387
نام: ملیحه
شهر: شیراز
تاریخ: 5/19/2009 12:28:00 AM
کاربر مهمان
  به نام او

آسمان رنگ دیگری دارد، لباسی از جنس مخمل شب که به ستارگان زیبایی مزین شده، گویی فرشتگان راهی پرنور زینت بسته اند، میگویند عاشقی به معشوق رسیده، میگویند یکی دیگر از مقربان درگاهش ندای بازگشت به سوی او را لبیک گفته، امشب من دلتنگ و مبهوت، که نه تنها من، ملتی بزرگ در این بهت و ناباوری، و او شاد از این گذر، که سربلند از امتحان دنیای فانی، در میان فرشتگان بسوی حضرت دوست در پیش است، پروازش مبارک

دوستان خوب آوینی دلم از این غم گرفته شاید هنوز نمیدونم کی پرواز کرد، شاید هنوز ...............
66386
نام: بهنام
شهر: همدان
تاریخ: 5/18/2009 11:38:19 PM
کاربر مهمان
  افسردگی امانم را بریده به قران متوسل شدم شما راهنمایی کنید
66385
نام: گمنام
شهر: کاشکی کربلا
تاریخ: 5/18/2009 11:28:25 PM
کاربر مهمان
  به نام خدا که یادش ارام بخش دل هاست
سلام به همگی
و چه زود می روند خوبان خدا
ارتحال عالم عالیقدر اسلام را به محضر امام زمان(عج)
و رهبر عزیزمان و تمام دوستدارانش تسلیت عرض مینماییم.
خداوندا توفیق همنشینی با تمام خوبانت را برایمان میسر فرما
*************************
چهار پرسش از علی (ع) امیر مومنان
مردی به حضور مبارک امیرالمومنین علی علیه السلام رسید عرض کرد یا امیر المومنین چهار سوال دارم امام فرمودند بپرس گرچه چهل سوال باشد عرض کرد واجب چیست و واجبتر کدام است؟نزدیک چیست و نزدیکتر کدام است؟عجیب چیست و عجیب تر کدام است؟سخت چیست و سختر کدام است؟
فرمودند:واجب اطاعت از خدای متعال و انجام واجبات است واجبتر ترک گناهان و محرمات است نزدیک قیام قیامت است و نزدیکتر مرگ است عجیب دنیا(با تغییرات و دگرگونی هایی که در اوست)عجیبتر علاقه و محبت به دنیا است سخت ساعت ورود در قبر است و سختر از ان دخول در قبر بدون زاد و توشه است
66384
نام: محمدجواد مجدي
شهر: بوشهر
تاریخ: 5/18/2009 10:27:40 PM
کاربر مهمان
  ارتحال اسوه معرفت ، عرفان، تقواو فقاهت عالم عامل حضرت آيه الله العظمي بهجت رابه حضرت بقيه الله العظم ، مقام معظم رهبري وتمامي دوستداران وپيروان مكتب اهل بيت (ع) تسيلت باد. روحش شادو يادش گرامي باد. (( الفاتحه))
66383
نام: سپیده
شهر: آمل
تاریخ: 5/18/2009 9:49:41 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه ی دوستان
خداوند آقای بهجت رو مورد رحمت و مغفرت قرار دهد(نور به قبرش بباره)
من که ایشونو خوب نمیشناختم خوش به حال شما که میشناسینش
بهجت تبریزی یکی دیگه هست یا همین ایشون بودند؟
<<ابتدا <قبلی 6645 6644 6643 6642 6641 6640 6639 6638 6637 6636 6635 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=6640&mode=print