هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
65682
نام: دیوانه ی امام رضا
شهر: نکا استان مازندران
تاریخ: 4/27/2009 2:54:50 PM
کاربر مهمان
  صـحـن حـرم از نـسـيم پر بود از پـرپـر (يـا كـريـم) پـر بود
خورشـيـد دوبـاره بـوسه مى زد بـر چـهـره مـهـربـان گـنـبد
گـنـبـد پـر از آفـتـاب مـى شد آهـسـته غـم مـن آب مـى شـد
رفـتـم طـرف ضـريـح او بـاز تـا پـر شـوم از هـواى پـرواز
اطـراف ضـريح گـريـه هـا بود دلـهـاى شـكـسـتـه و دعـا بود
از چـشـم هـمـه گلاب مي ريخت بـاران رضـا رضـا رضـا بـود
دل هـاى هـمـه ز بـارش اشـك مـانـنـد كـبـوتـرى رهـا بـود
عـطـر گـل يـاس در دل مــن عـطـر صـلـوات در فضـا بود
لب ها همه حرف و درد دل داشـت بـا او كـه غـريـب آشـنـا بود
بـا يـك بـغـل آرزو و امـيــد رفـتـم طـرف ضـريـح خورشيد
رفـتـم طـرف ضـريـح روشن در نـور و فـرشتـه گم شدم من
65681
نام: ایمان
شهر: توکل به خدا
تاریخ: 4/27/2009 2:46:05 PM
کاربر مهمان
  سلام بر سید و سرور حرف دل آقا سید مرتضی

سلام بر دوستان و همراهان آقا سید مرتضی

سلام بر چه فرقی می کنه بزرگوار

سلام بر سبکبار شیرین کلام

سلام بر امیدوار گرامی

سلام بر خروش بزرگوار

سلام بر سارا ارجمند از تهران .سلام بر سارا گرامی از مشهد .سلام بر مریم خانمهای گرامی . سلام بر مریم از بهار و بارون . سلام بر ملیحه گرامی از شیراز .
سلام بر نیاز از تبریز . پرستو از ساوه . دلشکسته های گرامی که خیلی وقته ازشون خبری نیست . مجنون مهدی . مقداد گرامی . بنده های خدا از جزیره مجنون و بروجرد . و دیگر همراهان آقا سید همگی سلام و عرض ادب و التماس دعا

یاعلی
65680
نام: مریم
شهر: انتظار بهار و باران
تاریخ: 4/27/2009 2:05:28 PM
کاربر مهمان
  الحمدلله علی کل حال
الحمد لله علی کل حال

و یا علی و یا فاطمه
65679
نام: sara
شهر: از ت
تاریخ: 4/27/2009 2:03:01 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه وبه ايمان عزيز:

زندگی خالی نیست
مهربانی هست سیب هست ایمان هست
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد
در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور مثل خواب دم صبح....و چنان بی تابم که دلم می خواهد
........بدوم تاته دشت بروم تا سر کوه
.......دورها آوایی است که مرا می خواند

از قدیم میگفتن از تو حرکت ٬ از خدا برکت ...فقط اينكه يه چيزيرو تو قلبمون بخوايم كه نميشه...بايد يه قدمي يه حركتي براش برداريم.
همش ميگه دلم اينو ميخواد دلم اونو ميخواد اما وقتي ميپرسي خوب ميخواي چكار كني همش اه ميكشهو ميگه حالا ببينم تا خدا چي بخواد...يعني اين لحظه هاست كه ديگه حوصله ادم بدجوري سر ميره....
بعد با خودم ميگم كجايي اي انسان اي مسخ شده در بي ارادگي و تنبلي...ببين با خودت چكار داري ميكني?!!!
يه روزي بهم گفت دلم گريه ميخواد گفتم چرا? چي شده?گفت نميدونم..گفتم نميدوني???گفت نه...گفتم حتما دلت تنگ شده...گفت هان هان درسته يه جورايي احساس تنهايي احساس دوري از يه چيزي دارم!!!!
دلم ميخواد كنار يه چيزي باشم..اما نميدونم دقيقا اون چيه...گفتم خدارو شكر كه حداقل ميدوني كه دلت گريه ميخواد!!!
گفت دلم ميخواد تمام خيابوناي شهرو باهاش قدم بزنم ولي هنوز پيداش نكردم...دلم ميخواد زودتر پيشم بياد و حس ميكنم اگه نياد قلبم ميميره...دلم ميخواد,دلم ميخواد,دلم ميخواد.....
احساسم بهم ميگفت كه زندگيش خاليه...و داره دنبال يه چيزيه كه بتونه جا خالياشو پر كنه ميگرده...
متاسفانه تعداد زندگياي خالي زيادن اما خود زندگي هيچوقت خالي نيست...كودكان احساس!جای بازی اين‌جاست...زندگی خالی نيست.....

البته اگه تو دل, هيچ حسي نيست اونو ديگه ديگه نميشه كاري كرد و بايد رفتو از خدا پرسيد كه چه بلايي سر خودمون اوورديم كه ديگه دله جواب نميده...
و چنان بی تابم، كه دلم می‌خواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر كوه
دورها آوايی است، كه مرا می خواند. . .!
در گلستانه چه بوي علفي مي‌آمد !
من در اين آبادي، پي چيزي مي‌گشتم ،
پي خوابي شايد،
پي نوري ، ريگي ، لبخندي .
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هشيار است !
نكند اندوهي، سر رسد از پس كوه ...

خلاصه با اينكه انتظار نداشت اما يه دفعه شروع كرد به گريه كردن گريه اي كه كمي با خنده هاي غير طبيعي همراه بود....گفت آره تو راست میگی... باید احساس داشت تا اینا رو فهمید ...از كجا? چه جوري ميشه احساس پيدا كرد???
نميدونستم چي بايد بگم اخه ديگه اين به ذهن مربوط نميشد... باید احساس داشت!!!هيچكسي نميتونه بگه كه چه جوري ميشه احساس داشت!!!
چون توضيحش در بند تملك هيچ كلمه اي نيست. اینجا قرار هست ما جاهای خالی زندگیووو، با احساس پر کنيم...باید یاد بگیریم، بیشتر ببینیم، بیشتر بشنویم و بیشتر احساس کنیم....اما متاسفانه بيشتر ادما تو دنياي ذهنشون زندگي ميكنن....
در حاليكه واقعيتها رو بايد احساس كرد!
تنها چيزي كه بنظرم اومد شايد بتونه اونو تسكين بده اين بود كه بهش گفتم ..فلاني اگه تا حالا بخشي از زندگيتو تلف كردي ديگه نميتوني كاري براش بكني و از حالا به بعد بهتره بجاي اينكه هي بشيني بگي دلم اينو ميخواد دلم اونو ميخواد بزاري يه كمي شادابي تو زندگيت بياد....هر روز يه قدمي بردار انشالله از اين حالت در ميايي...

بهرحال اين دلی که خيلی ها مثل يه رهگذر بی احساس ازش عبور می کنن خيلي احتياج به مراقبتو توجه داره....بايد كاري براش بكنيم والا ميميره....
65678
نام: ساناز
شهر: دلتنگی
تاریخ: 4/27/2009 1:25:13 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند جان وخرد
سلام خدا جونم خیلی دلم گرفته چرا آخه خدا جونم مگه من و نمیبینی چرا اصلا توجهی نمیکنی من وخانوادم خیلی مشکل داریم خواهش میکنم کمکمون کن ما هیچ کسی رو به جز تو نداریم خدا جونم یه کاری کن آرامش پیداکنم خیلی فکرم مشغوله خواهش میکنم کمکمون کن
65677
نام: ایمان
شهر: توکل به خدا
تاریخ: 4/27/2009 1:22:57 PM
کاربر مهمان
  دوستي

دل من دير زماني است كه مي پندارد :
دوستي نيز گلي است
مثل نيلوفر و ناز
ساقه ي ترد ظريفي دارد
بي گمان سنگدل است آنكه روا ميدارد.
جان اين ساقه ي نازك را
دانسته بيازارد!
در زميني كه ضمير من و توست،
از نخستين ديدار، هر سخن،هر رفتار،
دانه هايي است كه مي افشانيم
برگ و باري ايست كه مي رويانيم
آب و خورشيد و نسيمش مهر است
گر بدان گونه كه بايست به بارآيد
زندگي را به دل انگيز ترين چهره بيارايد
آنچنان با تو در آميزد اين روح لطيف
كه تمناي وجوت همه او باشد و بس
بي نيازت سازد،از همه چيز و همه كس

زندگي گرمي دلهاي بهم پيوسته است
تا در آن دوست نباشد همه در ها بسته است

درضميرت اگر اين گل ندميده است هنوز
عطر جان پرور عشق
گربه صحراي نهادت نوزيده است هنوز
دانه ها را بايد از نو كاشت
آب و خورشيد و نسيمش را از مايه ي جان
خرج مي بايد كرد.
رنج مي بايد برد
دوست مي بايد داشت
با نگاهي كه در آن شوق برآرد فرياد
با سلامي كه در آن نور ببارد لبخند
دست يكديگر را
بفشاريم به مهر
جام دل هامان
مالامال از ياري ،غمخواري
بسپاريم به هم
بسراييم به آوازبلند:
اي ديده به ديدار تو شاد
باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست
تازه
عطر افشان
گلباران باد

65676
نام: نمی دانم
شهر: جهان
تاریخ: 4/27/2009 12:08:26 PM
کاربر مهمان
  خدایا کمکم کن فقط همین.
برایم دعا کنید.
65675
نام: نیلوفرانه
شهر: کویر
تاریخ: 4/27/2009 12:06:10 PM
کاربر مهمان
  امیدوار گرامی سلام
من تقاضای ثبت هزار صلوات کرده بودم که درپیامهای قبلی شما هم همان هزار صلوات بود اما در این پیام آخری پانصد صلوات ثبت کرده اید اگه ممکنه اصلاحش کنید
اجرتان با محمد و ال محمد
65674
نام: پریا
شهر: تهران
تاریخ: 4/27/2009 11:37:30 AM
کاربر مهمان
  سلام به همه خوبان
لطفا برای بنده ۵۰۰ صلوات ثبت بفرمائید.
اللهم عجل لولیک الفرج .
التماس دعا.
65673
نام: چه فرقی میکنه
شهر: هیچ جا
تاریخ: 4/27/2009 10:52:06 AM
کاربر مهمان
  مریم خانم در انتظار بهاران شما به بنده لطف دارید . انشالله حاجت روا باشید و عاقبت به خیر .

سپاس خدای والا مرتبت را که ما را راه نمود، تا سپاسگوی او باشیم و شایسته ان کرد تا از شکر گزاران احسان او گردیم تا از این باب پاداش نیکوکاران به ما عنایت فرماید، انشالله
پروردگارا توفیق شکر گزاری و حمد و سپاس به درگاهت را از ما نگیر.

یا علی و یا فاطمه

<<ابتدا <قبلی 6574 6573 6572 6571 6570 6569 6568 6567 6566 6565 6564 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=6569&mode=print