اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
65502 |
نام:
نیلوفرانه
شهر:
کویر
تاریخ:
4/21/2009 9:51:14 PM
کاربر مهمان
|
سلام
شاید بگید این حرفا از من بعیده اما واقعیت داره
توی این دنیایی که جذابیت های غیر دینی اینقدر زیاد هستن من جوون که جذابیت ها برام ارزش هستند چیکار کنم
|
|
65501 |
نام:
سبكبار
شهر:
يه كوشه دنيا
تاریخ:
4/21/2009 9:47:42 PM
کاربر مهمان
|
شب و روزت با بركت بشه صلواتي بر امام علي (ع) بفرست
|
|
65500 |
نام:
امیدوار
شهر:
ایران
تاریخ:
4/21/2009 9:36:37 PM
کاربر مهمان
|
باسلام خدمت دوستان حرف دل...
***************
8دراستانه 5جمادی الاول روزمیلادباسعادت بانوی صبوردشت کربلا*حضرت زینب(س)*ختم14000دسته گل صلوات درشب وروزمیلاد هدیه به ساحت مبارکه ایشان وخاندان مطهرشان :
به نیت تعجیل درظهورصاحب الزمان(عج)وبراورده شدن حاجات همه شیعیان وشفای عاجل همه بیماران.
***************************************
1000صلوات محمدی:امیدوار
**بزرگواران محترم:
1000صلوات.نیلوفرانه.کویر
500صلوات.نیاز.تبریز
1000صلوات.انسیه.تنهایی..
500صلوات.ارام
500صلوات.مریم خانم.انتظار..
1000صلوات.ایمان.توکل ..
1000صلوات .زنده یادهمسرشان
1000صلوات.زنده یادپدرشان
1000صلوات.زنده یادداییشان
1000صلوات.زنده یادپسرداییشان
1000صلوات.اقاشهاب
4000صلوات(4دسته1000تایی).دوستان اقاشهاب
500صلوات.منتظرگرامی
1000صلوات.فریال.تهران
500صلوات.ملیحه خانم.شیراز
500صلوات.خواهرگرامی ملیحه خانم
500صلوات.زهراخانم.غریب
500صلوات.سپیده.امل
1000صلوات.مهدیه خانم.تهران
1000صلوات.مادرگرامی مهدیه خانم
1000صلوات.سادات غریب.تبریز(به نیت ظهورولی عصر(عج))
1000صلوات.سادات غریب(به نیت گشایش کارها)
500صلوات محمدی.سعیده خانم.تهران
500صلوات.فریال.تهران(تقدیم به یاس سفید)
1000صلوات.دیده.امام رضا(ع)
1000صلوات.گمنام.کاشکی کربلا
...صلوات....
*******************************
*دوستان گرامی اسامی شریف خودیاعزیزانتان راحداکثرتا9اردیبهشت ماه برای ثبت اعلام بفرمایید.
التماس دعا...
***اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم***
|
|
65499 |
نام:
یه ادم تنها
شهر:
یه گوشه این دنیا کوچیک
تاریخ:
4/21/2009 9:34:17 PM
کاربر مهمان
|
امروز یه sms جديد برام اومد دلم مي خواست براي
شمام بگم شايد شنيده باشين ولي من دوباره تكرارش
مي كنم
اگر زندگي را از يخ ساختي نبايد براي آب شدنش
گريه كني
|
|
65498 |
نام:
سيد محمد حسين
شهر:
تهران
تاریخ:
4/21/2009 9:25:46 PM
کاربر مهمان
|
آقافرمودند:از او بپرسید آیا بزرگتر های او به او نگفتند که اینکار را نکن!!؟؟؟آیا استخاره نکردی؟؟
دختر گفت چرا!!
گفتم چی گفتند بزرگتر ها!!! استخاره چی اومد؟؟؟
گفت بزرگتر ها میگفتند این به دردت نمیخوره مخصوصااااااا دخترهایی که دوستام بودند
گفتم استخاره چی بود؟گفت خیلیییییییییییییی بد
آقا فرمودند:این خودش خودش را بد بخت کرده من چه کنم؟؟
دختر شدیدااااااا گریه میکرد
و جرم سوم:هم نتیجه جرمه و اینکه روز نیمه شعبان نامه اش امده دستت ربطی به امام زمان نداره!!
گفتم حالا میخواهی من بهت بگم: یه چیزی
گریه کنان گفت بگو:و این شعر را برایش خوندم:
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
گفتم باید باز هم به دامن خودش برگردی !!ولی ایندفعه یه جور دیگه
یه نفر جدید باش
او بخاطر خدا تقوا پیشه کرد دو سال ازش بی خبر بودم
یه روز دیدم کسی تو مسجد جلوی من را گرفت و گریه کنان گفت
سلام به تو و آقای تو
من نوکر تو ام و آقای تو
ولی باز هم اول منو میگفت
من بد بختم
منو ببخش هم تو و هم آقای تو
گفتم فکر کنم شناختمت خودتی؟؟
گفت آره
گفتم چی شد
گفتم طلاق گرفتم
پسر دلخواهم امد خواستگاریم
و الان عروسی کردم و شنیدم بنر ها را دیدم تو این مسجد هستی امدم بگم
و گفت
امام زمان دروغگو نیست من دروغگو بودم
و باز هم در دلم گفتم
خیلی غریبی آقا
http://khetabe.parsiblog.com
|
|
65497 |
نام:
سيد محمد حسين
شهر:
تهران
تاریخ:
4/21/2009 9:23:02 PM
کاربر مهمان
|
راوي: يك روحاني مشتي
دختری با من تماس گرفت از بدو صحبت بد و بیراه میگفت و شدیدا هم به حقیر و ناعوذ بالله به امام زمان توهین میکرد
خدایا چی شده؟؟
الووووووووووووووووو
وایستاااااااااااا ببینم چی میگیییییییییییی!!!!
دیدم نه گریه می کنه و بکوب فحش میده {من فحش خورم خوبه}ولی خیلی ناراحت بودم داره به اقا توهین می کنه!!
خلاصه تنها چیزی که به ذهنم اومد این بود که نذارم به اقا فحش بده
سریع گفتم بابا تقصیر منه تقصیر ماست به امام زمان چی کار داری؟؟(اصلا نمیدونستم جریان چیه!!)
بعد ساکت شد:گفتم خانم محترم بذارید اعتراف کنم بعدا اعدام کنید!!
چی شده؟؟ بگید تفهیم جرم کنید!!
گریه میکرد شدید دوباره گفت من از تو از امام زمانت و از همه چی بدم میاد!!
گفتم من که خب طبیعیه و اگه خوشت می اومد جای تعجب داشت ولی از امام زمان چرا؟؟
صحبت نمیکرد !بعد گفتم منو از کجا میشناسی؟؟
گفت جلسات ماه محرمتون می آمدم و در مسجدتون شرکت می کردم!!
خب چی شده به من هم میگی؟؟؟
گفت من نیمه شعبان سه سال قبل با دوست پسرم رفته بودم بیرون داشتیم قدم می زدیم که گشت ما را گرفت!!
خیلی ترسیده بودم به امام زمان عرض کردم آقا غلط کردم تو را خدا کاری کن از این مهلکه در برم بخداااااااااا غلط کنم دیگه از این کار ها نمی کنم.
من:خبببببببببببببببببببببب
بعد اونها ما را بردند دادسرا و خانواده هامون را خبر کردند (گریه میکرد بلننننننننننند)و آبروی من رفت
من:خببببببببببببببببببببببببب
این یکیش و من از اینکه آبروم رفته بود مجبور شدم به یه پسری که خواستگارم بود ولو بر خلاف میلم جواب بدم و روزی هم که جواب دادم و اصلا خاطره خوشی ندارم هم نیمه شعبان سال بعد بود!!
من :خبببببببببببببببببببببببببببببببببببببب
اصلا نمیتونم این پسره را تحمل کنم و بینمون بهم خورده و این پسره منو ول کرده رفته و دادخواست طلاق کرده و دقیقا در روز نیمه شعبان سال بعدش دادخواست طلاق بدستم رسید
من از تو(من بیچاره) و امام زمانت و نیمه شعبان بدم میاد همتون ...................
خلاصه چه کنم!!
بهش گفتم خب واقعا میخوای جوابت را بگیری از امام زمان(مظلوم عالم)
گفت آره
گفتم من میشم قاضی
تو شاکی
و امام زمان هم متشاکی علیه
قبول؟؟؟
گفت قبول
خلاصه دادگاه شروع شد(خدا منو ببخشه امام زمان را دادگاهی کردیم)گفتم خانم..... شکواییه شما شنیده شد
آیا مطلبی مونده که بگید
گفت :خیر
گفتم خب (حجه ابن الحسن) شما متهم به این سه جرم هستید
آیا جوابی دارید
خودم به جای آقا صحبت کردم !
گفتم:خب آقای قاضی میشه از ایشون بپرسید آیا در فامیل شما دختری بود که سابقه این را داشته باشه که با نامحرمی دوست شده باشه و همین بلا سرش امده باشه؟؟
من پرسیدم :گفت بله
پرسیدم کیه؟؟گفت مهین دختر خاله ام
گفتم چی شد گفت آبروش رفت و انگشت نمای خانواده شد!!
امام زمان:خب او باید در همانجا می فهمید که این کار برای او ضرر است
آیا صدایی از درونش به او نمی گفت وای وای وای مواظب خودت باش!!
دختر گفت چرا؟؟؟
امام زمان فرمودند:او همان نفس لوامه اش بود که به او اخطار میداد و از سوی ما بود
من رو به دختر گفتم:خانم .... آقا می فرمایند که من گفتم تو نخواستی بشنوی و به اقرار خودت درسته؟؟؟
گفت بله
گفتم جرم دوم:آقای من جرم دوم شما اینست که چرا گذاشتید در روز نیمه شعبان سال بعد این اتفاق برای او بیفتد؟؟
آقا ...
|
|
65496 |
نام:
سبكبار
شهر:
يه كوشه دنيا
تاریخ:
4/21/2009 8:49:23 PM
کاربر مهمان
|
حسيني ها صلواتي بفرستند،،،،ازدشمن درون وبيرون واز شر جن وانس در امان باشي صلواتي به حضرت خضر ع هديه كن صلوات
|
|
65495 |
نام:
منتظر
شهر:
خمین(مرکزی)
تاریخ:
4/21/2009 8:12:01 PM
کاربر مهمان
|
سلام آقا جان
یا رب از غیب به ما برگ و براتی بفرست
تلخی ذائقه را شهد و نباتی بفرست
مهدی آید ز ره و بار امانت بر دوش
پس خاموش نشستی صلواتی بفرست
التماس دعا
یا علی
|
|
65494 |
نام:
عاطفه
شهر:
مشهد
تاریخ:
4/21/2009 7:47:46 PM
کاربر مهمان
|
من یک بار از همسر قبلیم جدا شدم حالا دوباره به هم روجو کردیم میخوایم دوباره شرو کنیم.با این حالی که خوانواده اون خیلی حرفها زدن به من منظورم بد و بیراهه.و خیلی هم همسرم دهن بینه.خودش خوبه ولی بهش یاد میدن.میخوام ببینم رسیدنمون به هم کاره درستیه یا نه؟
|
|
65493 |
نام:
سردرگم
شهر:
تهران
تاریخ:
4/21/2009 7:39:32 PM
کاربر مهمان
|
به نام کسی که عشق را افرید
سلام به همگی
من نمی تونم مثل خیلی از شما ها قشنگ بنویسم اومدم حرف دلم رو بزنم برای کسایی که من رو نمی شناسن .یه شب با یه مجلس خانوادگی که اسمش رو خواستگاری می زارن من با ادمی اشنا شدم که در نوع خودش بی نظیر بود کسی که با ملاکهای من همخونی زیادی داشت و از خوبی هاش همه تعریف می کردن من و خود او و خانواده ها به همسفر شدنمون راضی بودن ما همه چیز رو تموم شده می دونستیم و برای اینده ی خودمون نقشه کشیدیم اما پدر او دوست نداشت همسر پسرش غریبه باشه بخاطر همین مخالف بود و باعث شد ما از هم جدا بشیم هیچ وقت فکر نمی کردم این اتفاق روزی هم برای من بیفته ما با هم دوست نبودیم با چند جلسه خواستگاری رسمی اشنا شدیم می دونم که هیچ وقت فراموشش نمی کنم و هیچ کس رو مثل اون پیدا نمی کنم -پیدا کردن یه ادم خوب سخته -من اسون پیداش کردم و اسون هم از دستش دادم برام دعا کنید تا بتونم فراموشش کنم نمی دونم شاید به این سایت سر بزنه می خواهم بدونه که من براش ارزوی خوشبختی می کنم چون می دونم توی این دوره زمونه ی بد او واقعا پسر پاک و خوبی بود.
|
|