اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
65112 |
نام:
مسافر
شهر:
آنجا که چراغی هست
تاریخ:
4/8/2009 2:42:59 PM
کاربر مهمان
|
عزیزان حرف دل ، دوباره اومدم که کمک بخوام ، اما انگار دارم از خدا می خوام ، انگار دارم با اون حرف می زنم ، شماها بشین وسیله ی خدای من ، بهم بگین چی کار کنم؟ اینقدر گیر کردم اینقدر نمی دونم کدونم طرف برم که...
اما خدا هر لحظه باهامه ، هیچ وقت تو این شرایط سخت تنهائی (تنهائی ای که هیچ وقت تجربه اش نکرده بودم) تنهام نذاشته، هر لحظه به شکلی و جلوه ای ...
|
|
65111 |
نام:
چه فرقی میکنه
شهر:
هیچ جا
تاریخ:
4/8/2009 2:32:20 PM
کاربر مهمان
|
سلام علیکم جمیعا
سال نو همگی مبارک انشالله که سال ظهور مولا صاحب الزمان (عج) باشد و زیر سایه الطاف خداوندی روزگار خوبی را سپری کنیم و دور باشیم از بلایا و شر شیطان لعین .
ایمان گرامی سلام علیکم . سال نو شما هم مبارک، دختر گرامی خوب هستند انشالله ؟
انشالله سال سلامتی و بهروزی باشد برایتان.
مریم خانم در انتظار بهار و باران در خدمت هستیم بانوی بزرگوار، انشالله سال خوشبختی و برآورده شدن حاجات باشد.
یا علی و یا فاطمه
|
|
65110 |
نام:
ادمین
شهر:
سایت شهید آوینی
تاریخ:
4/8/2009 2:26:50 PM
کاربر مهمان
|
با سلام به حرف دلی های سایت شهید آوینی
از تمامی دوستان دعوت می شود با نوشتن حرف دل های خود در ایام سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم در تکمیل قسمتی از ویژه نامه سایت به نام حرف دل با شهید آوینی ما را یاری رسانند.
منتظر دل نوشته های زیباتون هستیم.
|
|
65109 |
نام:
بنده ی خدا
شهر:
جزیره ی مجنون
تاریخ:
4/8/2009 1:09:03 PM
کاربر مهمان
|
بسم رب الشهدا و الصدیقین
السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)
سلام ...
با تو هستم ، ای دوست
تو رمز غربت فکه را در چه میدانی ؟
... غروب روز پنج شنبه که داشتیم از قتلگاه به برقازه بر می گشتیم، خیال می کردم آقا سید مرتضی کارش با آنجا تمام شده. منتها، صبح روز جمعه، آمد سراغ مان و گفت: برمیگردیم به قتلگاه.
گفتیم : آقاجون، شما که دیگه اونجا کاری نداری. خندید و گفت: اشتباه می کنید، هنوز کارم در آنجا تمام نشده ... نزدیکی های مقتل همه به ستون در حال حركت بوديم
، به اصغر بختیاری و مرتضی شعبانی می گفت: بچه ها، با دقت تصویر بگیرید، از آن کلاف سیم های خاردار حلقوی .... از این کلاه آهنی ترکش خورده ... از آن قمقمه تیرخورده، می خواهم با تصاویر اینجا، دل های مردم را به آتش بکشم !
کمی بعد، صدای انفجاری بلند شد و ... یا امام زمان !
به قول رفقاي سيد مرتضي ،
حتي دوربين سيد مرتضي هم نتونست اون سه كيلومتر موانعي رو كه بر و بچه هاي حاج همت ازش عبور كردن و حماسه والفجر مقدماتي جاودانه شد رو ،به تصوير بكشونه
من هنوز متحير اون لحظه آخر سيدم
تو اون لحظه هاي آخر شهادت اش سيد به چي داشت فكر ميكرد ؟
اين جمله سيد هميشه مثل زنگ تو گوشم صدا ميكنه
و هنوز هم در عالم رازيست كه جز به بهاي خون فاش نميشود و شايد هم سيد با ملكوتي شدن اش ميخواست به ما بگه بياييد فكه
بياييد فكه و ببينيد كه من توي اين دنياي به اين بزرگي ، فكه رو براي پرواز انتخاب كردم.
جهت شادي ارواح مطهر شهدا و امام شهدا فاتحه اي قرائت بفرماييد .
فكه حكايت عجيبي داره
وقتي قدم به سرزمين فكه ميذاري ، يه غم سنگيني همه وجودتو فرا ميگيره
تو والفجر مقدماتي بچه بسيجي ها مي بايست سيزده كيلومتر رمل رو ، با همه وسائل و تجهيزاتي كه داشتن پياده طي كنن
بعد از اين 13 كيلومتر ، ميرسن به نقطه اي كه موانع دشمن شروع ميشه
اين موانع حدود 3 كيلومتر ميدون مين و سيم خاردار و كليه وسائليه كه مانع از حركت بسيجي ها ميشده
همه ديدن كه بسيجي هاي شير دل خميني
اين سه كيلومتر مانع رو چطور زير آتش سنگين دشمن پشت سر گذاشتن و بعد از اين بود كه تازه با نيروهاي تازه نفس مصري و سوداني ، اين مزدوران حلقه به گوش امپرياليسم روبرو شدن
خيلي ها از تشنگي بي حال شده بودن
خيلي ها پلاك ها رو از گردن اشون پاره كرده بودن
وقتي فرمانده بهشون ميگه چرا پلاك رو از گردنت خارج ميكني با بغض غريبي جواب ميدادن كه مگه مولامون آقا اباعبدالله پلاك به گردن اشون بود
دوست داريم ما هم مثل مولا گمنام شهيد بشيم
بچه هاي تفحص ميگفتن بعد از گذشت بيست سال وقتي چندين متر خاك و رمل رو جابجا ميكرديم
قمقمه هاي پر از آب رو پيدا كرديم
پس چرا همه اونها با لب تشنه شهيد شدن
شايد ميدونستن بعد از بيست سال كساني ميرن به مقتل اونها براي استشفاء كه بيش از اونها تشنه هستن
آه
اي داد از اين غوغاي دل ......
امروز، روز کوچ شقایق رسیده است
هر چند خاک خسته، گلستان خنجر است
بلبل به ناله، داغ به تصویر می کشد
اما زخار واقعه، در خون شناور است
از زخم خشم خنجر و خمیازه های باغ
نادرترین شقایق ما، لاله گستر است
ای باغبانِ سبز تر از دشت آسمان
آیا سبوس، با گل گندم برابر است ؟
لطفی کن ای نسیم و مداوا ی باغ کن
چشم هزار نرگس مجروح، بر در است
یوسف ببین، که چشم حسودان چه می کند ؟
افتادنم به چاه،
|
|
65108 |
نام:
مسافر
شهر:
آنجا که چراغی هست
تاریخ:
4/8/2009 12:52:31 PM
کاربر مهمان
|
سلام به شما مدیر حرف دل ، خدا قوت...
سلام به همه ی کسانی که در این خونه میان و با هم (شایدم با خودشون...) حرف دل میزنن...
یه کمک بزرگ می خوام ، اگه امکانشو دارین بهم کمک کنین ، منم دعاتون می کنم. جائی که بشه درسهای قرآنی خوند به صورت عمیق و علمی با استادان حقیقی می شناسید که بهم معرفی کنین؟
(من دیپلمه هستم.)
|
|
65107 |
نام:
حضرت بحر العلوم
شهر:
همین بغل گوشتون
تاریخ:
4/8/2009 12:32:45 PM
کاربر مهمان
|
ـ بعضی وقتها ما برای اینكه ضعفِ خودمان را جبران كنیم، سر دیگران داد میزنیم و تحقیرشان میكنیم و عیبهایشان را بلند بلند برایشان میگوییم. بلند بلند میگوییم و سعی میكنیم طرفمان را آنقدر خرد كنیم كه دیگر نتواند لام تا كام حرف بزند. آنوقت است كه طرفمان دیگر هر چه هم انجام دهد، نمیتواند هیچ حرفی بزند و مطلبی بگوید. وا میماند در انجام هر كاری و هر حركتی. چرا كه شخصیتاش خرد شده است و آبِ رویشان ریخته شده است. آبِ رو هم یعنی چیزی مهم! (خدا را شكر ما در فارسی كلمهی چیز را داریم، وگرنه نمیدانستم در تعریفِ آبِ رو چه بیاورم!) نمیدانم خدا با این آدمكنماها چه میكند. اما به نظرم آبِ رویِ آدمها و آدمكها و آدمنماها و آدمكنماها برای خدا خیلی ارزش داشته باشد. یا ستار العیوب!
ـ در رفاقت همه چیز هست. از بیتابی و همدلی و همزبانی و همراهی تا درد و شب بیداری و خودت را فدای راحتی رفیق كردن. برای همین هم، آدابی در رفاقت است كه رعایتشان واجب است. مثلن:
ـ وقتی رفیقات مشكلاتِ روحی دارد و احتیاج به آن دارد تا شب را با او همراهی كنی و كمكاش كنی تا دردِ دل بگوید، تو نمیتوانی بخوابی و استراحت كنی. اگر كردی، رفیق نبودهای.
ـ اگر رفیقات اكنون به تو نیاز داشت و تو كارهایت را به خاطر او، عقب نینداختی، در حقاش نارفیقی كردهای. حال به هر بهانهای؛ كنكور، درس، تكلیف، حال نداشتن و هر چیز دیگر.
ـ وقتی تو داری از چیزی سود میبری و نفع میبری، برای او نیز نفع طلب كنی و او را نیز شریك در نفعت كنی. وقتی كتابی جُستی و دیدی، به او هم نشان دهی و به او پیشنهاد كنی تا آن كتاب را بخاند و كمكاش كنی تا بخاند. اگر كلاسی و درسی جایی بود، دستاش را بگیری و ببریاش و سر كلاس بنشانیاش. اگر اینكار را نكردی، رفاقت نكردهای و رفیق نبودهای.
ـ وقتی كه رفیقت در حقِّ تو اشتباهی كرد و به تو لطمه زد، تو بزرگواری كنی و ببخشیاش و به رویاش نیاوری و كارش را توجیه كنی و ظنِّ بد نبری. اگر نبخشیدی و به او كمك نكردی كه دو باره این اشتباه را تكرار نكند، در رفاقت پیش نرفتهای و رفیق نبودهای.
ـ اگر رفیقات در زندهگیاش در اشتباه بود و خطایی میكرد، اگر كمكاش نكردی و وقتت و ذهنت و عملت را برای اصلاح او در كار نبستی، رفیق نبودی و رفاقت نكردهای.
ـ اگر راحتی خودت را بر راحتی رفیقات ترجیح دادی، رفیق نبودهای و در حقاش جفا كردهای.
ـ رفاقت یعنی اینكه پیش از آنكه به تو نیاز پیدا كند، تو مشكلاش را پیدا كنی و نیازش را بر طرف كنی و به رویاش نیاوری. نه اینكه به دنبالِ مشكلاش بگردی و به رویاش بیاوری و در برطرف كردنِ نیازش، چون خودت را مهمتر میبینی، وقت و هزینه نكنی.
ـ و قس علی هذا....
|
|
65106 |
نام:
نیاز
شهر:
تبریز
تاریخ:
4/8/2009 11:26:15 AM
کاربر مهمان
|
درد و دل شهيد سيد مرتضي آويني با مقتدايشان حسين(ع)
حسينا! اماما هر چند ما عاشورائيان قرن پانزدهم ه.ق، کربلا نبوديم، تا به نداي هل من ناصر تو پاسخ بگوييم و حق را ياري کنيم. اما حسينا، ما ميدانيم که تاريخ بر محور تو و عاشورا و کربلايت ميگردد همه روزها عاشوراست. زمان بر امتحان من و تو ميگردد تا ببيند که چون صداي هل من ناصر امام عشق برميخيزد چه ميکنيم؟
سلام بر سید مرتضی عزیز و بزرگوار
منه رو سیاه چی دارم که بگم فقط ازتون میخام بچه های حرف دلی رو که با هزار امید و آرزو میان تو این مکان مقدس و با شما درد دل میکنن رو از یاد نبرید و کمکمون کنید که همیشه تو راه راست قدم بگذاریم و درست زندگی کنیم.
آقا سید بزرگوار تو رو خدا به تک تکمون یه نظر بکنید. التماس دعا
انسیه از لطف و محبتت خیلی ممنونم
|
|
65105 |
نام:
بنده
شهر:
کویری
تاریخ:
4/8/2009 11:18:12 AM
کاربر مهمان
|
از توحرکت ازخدا برکت
امام علی(ع):
آرام باش توکل کن تفکر کن سپس آستین هارا بالا بزن آنگاه دستان خدارا خواهی دید که زودتر دست به کار شده اند.
|
|
65104 |
نام:
سبكبار
شهر:
يه كوشه دنيا
تاریخ:
4/8/2009 11:07:18 AM
کاربر مهمان
|
بر محمد وعلي وفاطمه س صلواتي بفرستيد
|
|
65103 |
نام:
LoverGod14LoversAnd
شهر:
...عشق...
تاریخ:
4/8/2009 11:05:05 AM
کاربر مهمان
|
اعوذ بالله من النفس الاماره و الشیطان الرجیم...
بسم الله النور...
یا((الله))(ج)...یا ائمة الهدی(س)...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و النصر فان حزب الله هم الغالبون فان حزب الله هم المفلحون...
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته...
عمریست در هوای کاش های خود ای راهی نرفته ام...!!!
اللهم اجعلنی من التوابین...
یا حق با حق تا حق...
|
|