هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
5672
نام: غلام حضرت حسینی باران
شهر: كابل افغانستان
تاریخ: 1/16/2005 12:45:37 PM
کاربر مهمان
  ظهورنزدیك است !
مهدویان یاعلی مدد!! وقتی ایران بودم دلم كه تنگ می شد نزد عمه جان مهدی (ع) می رفتم . اینجا چه كنم ؟ مهدی جان؟؟
5671
نام: حسین .س
شهر: تهران
تاریخ: 1/16/2005 11:40:59 AM
کاربر مهمان
  بچه ها همگی خسته نباشید
تغییرات خیلی بجایی بود .
5670
نام: علی
شهر: فعلا شیراز
تاریخ: 1/16/2005 11:37:22 AM
کاربر مهمان
  با سلام

بنام حضرت دوست

نماز بي علي بچه بازيست

مساجد بي علي بتخانه سازيست

چرا سني نميخواهد بداند؟؟؟

وضوي بي علي آب بازيست

سالگرد ازدواج بيبي حضرت زهرا س و آقا امير المومنين علي ع

را به كليه شيعيان تبريك ميگويم

يه داستان كوتاه ولي باحال::::::

يك روز مجنون متوجه شد كه ليلي ميخواهد از راهي بگذرد

مجنون رفت و روزها بيدار ماند تا ليلي را ببيند

ولي يك روز از شدت خستگي خوابيد

و چند ساعت بعد ليلي از آن راه گذشت

وقتي مجنون بيدار شد ديد كه ليلي برايش تعدادي گردو گذاشته

همه گفتن مجنون خوشحالي كه ليلي براييت هديه گذاشته؟

مجنون گريه كرد وگفت:

اوبه من فهماند اگر عاشقي هستي كه در راه و مسير معشوقت ميخوابي برو سراغ گردو بازي...

منتظران حضرت مهدي عج شما در كوي دلبرتان چه ميكنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مجنون پاي سگي را ميبوسيد گفتند چرا اين كار را ميكني؟

گفت اين سگ از كوي ليلي گذشته.....


چرا مجنونتر مجنون نباشم

آقام چيزي كمتر از ليلي نداره

(متن فوق از اقای هادی خداداد میباشد)

5669
نام: دیوانگانه حسین
شهر: تهران
تاریخ: 1/16/2005 7:21:47 AM
کاربر مهمان
  انا مجنون الحسین
انا مجنون العباس
انا ومجنون الرقیه

بی خود شدم از خویشتن خویشها
تا مست یک جرعه و پیمانه شدم
5668
نام: مهران مظفری نیا
شهر: بروجرد شهر عشق و صفا
تاریخ: 1/16/2005 5:16:35 AM
کاربر مهمان
  عملیات سعی در صفای مستی و طواف به دور کعبه عشق است.
البته به گیرندهای خود دست نزنید مشکل از نویسنده است
5667
نام: ghamazamonh
شهر: بوشهر
تاریخ: 1/16/2005 2:48:36 AM
کاربر مهمان
  سلام علیكم
در این متروكه دنیا كه یاری نیست نشانی از كسی یا كه از دیاری نیست به عشقی جز خداوند اعتباری نیست......یاری نیست ....یاری نیست...رفیقان نارفیقند وعزیزان قاصد حسرت ..رفیقم همدم در سكوت وبهت بی باره///سنگ آهم را نگاهم را فرو كوبم به در یك بار دیگر.....كعبه را پیچیده ام در مخمل سبز خیالت بار دیگر////////ای بسیط آسمان ای بلندای زمان از تو من بشناختم معنای هستی وصفارا مشق هر شب می كنم نان تو را پروردگارا
5666
نام: آيه عطاپور
شهر: تهران
تاریخ: 1/16/2005 2:07:41 AM
کاربر مهمان
  زندگي زيباست.زندگي مثل آتشكده ايست برپا.اگر ما در زندگي كمي تفكر كنيم مي بينيم كه زندگي رنگ مخصوصي دارد.رنگي كه كسي نمي تواند تصورش كند.زندگي مثل دريائي مي ماند كه ما با قايقي روي آن شناور هستيم.گاهي اوقات اين دريا آرام است و گاهي اوقات نا آرام.
5665
نام: مولود
شهر: اصفهان
تاریخ: 1/15/2005 11:36:24 PM
کاربر مهمان
  چه بگویم از این دل که از جدای شکایت میکند راسیاتش من مدیر خانه ام را از دست دادام حدود۸ ماه .خدا حافظ
5664
نام: مونا
شهر: تهران
تاریخ: 1/15/2005 10:32:08 PM
کاربر مهمان
  نمي دانم سعيد راقبول كنم يا نه؟
5663
نام: اكرم شمس ابادی
شهر: سبزوار
تاریخ: 1/15/2005 8:37:50 PM
کاربر مهمان
  دوست دار شما وحیدی
<<ابتدا <قبلی 573 572 571 570 569 568 567 566 565 564 563 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=568&mode=print