هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
50101
نام: سمیرا
شهر: بابل
تاریخ: 2/9/2008 1:37:06 PM
کاربر مهمان
  اگر روزی دشمن پیدا کردی بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی
اگر روزی تهدیدت کردند بدان که قیمتت بالاست
اگر روزی ترکت کردند بدان با تو بودن لیاقت می خواهد.
50100
نام: مجتبی
شهر: اصفهان
تاریخ: 2/9/2008 1:32:55 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الحسین
بسم رب المهدی المنتظر
اگر که دل شکسته ای حسین را صدا بزن
وگر ملول و خسته ای حسین راصدا بزن
50099
نام: محجوبه
شهر: مهد نور
تاریخ: 2/9/2008 1:32:45 PM
کاربر مهمان
  با نام تو آغاز می کنم یا حبیب قلوب الصادقین یا رب
اين روزها خيلي چيزها با من حرف ميزنن گاهي آينه و اين بار برف . وقتي خواستم ازش تصوير بردارم نگاهم کرد و گفت: منو يادت مياد آونروزي که تازه به زمين شما پا گذاشته بودم ؟ سفيد بودم و پاک ، لطيف بودم و چشم نواز . وقتي از آسمان مي اومدم همه مي خنديدند و منو نعمت الهي مي دونستند . اومده بودم تا زمين غبار گرفته شما را در سفيدي بي آلايشم بپوشونم . بچه ها رو که هنوز با لطافت من نسبتي داشتند به وجد آورده بودم و آنهايي را که در انتظار بارشي بودن تا گرماي تابستان را بي ترس تشنگي بگذرانن اميدوار کرده بودم و چشمان ملتمسي که از خدا سيرابي زمينهايشان را مي خواستند با اومدنم به برق شادي نشانده بودم .
امّا امان از اين زميني شدن . بعضي از ما ( مثل من ) به زمين انس گرفتيم ، يخ زديم تا به زمين بچسبيم و بمونيم . بعضي از ما که دلي در گرو زمين نداشتن با کوچکترين تابش خورشيد تن به حرارت ذوب کنندش سپردن ، آب شدن و بخار شدن و آسماني . امّا من و امثال من نمي خواستيم زمين را ترک کنيم ، آنقدر باهاش انس گرفته بوديم که فکر ترک کردنش آزارمون مي داد. به همين خاطر هم آنقدر يخ زده بوديم که خورشيد هم به اين سادگي ها زورش به ما نرسه .
وقتي به خودم اومدم که ديدم ديگر از اون همه سفيدي و لطافت هيچ خبري نيست . گرد و غبار زمين شما سياه و چرک و کثيفم کرده بود . بر خلاف روزهاي لطافت و طهارتم که دوست داشتني بودم حالا مايه تنفر شده بودم . حالا آدمها رو به زمين مي زدم و لباسشون را آلوده مي کردم اما بازم حاضر نبودم حرارت خورشيد را که پيام محبت مي داد قبول کنم . خورشيد مي گفت : کمي به رنج ذوب شدن صبر کن تا من دوباره لطافت و پاکي تو رو بهت برگردونم قول مي دم دوباره آسموني بشي و محبوب . اما دريغ که محبت زمين کورم کرده بود . محبت زمين همه رو کور مي کنه جز آونهايي که چشمشون به آسمونه .
حالا ديگه کسي مرا نمي خواست ، حتا خودمم ديگه از خودم بدم ميومد . همان هايي که لطافتم به وجدشون مي آورد حالا با بيل و کلنگ و نمک و ... افتادند به جانم . چنان با ضربه هاي سهمگين به سر و بدنم مي کوبيدن كه تكه تكه مي شدم و نمکي که به روي زخمهام پاشيده بودن جوري تنم رو مي سوزوند که چاره اي جز جدا شدن از زمين نداشتم . وقتي جدايم کردند ، خوار و حقير در گوشه اي رها شدم تا بعد از رنج سياه شدن و زير دست و پا افتادن و منفور بودن ، بدونم که زمين لايق دلبستن نبود . زميني که محصول دلبستن بهش جز سياهي و آلودگي و تنفر نيست چه ارزشي دارد ؟ وقتي که زميني ميشي و سياه و آلوده هيچکس دوستت نداره ، هيچکس نگاهتم نمي کنه . توي اين وضعيت ديدم فقط چشمان گرم آفتابه که هنوز هم با مهربوني منو نگاه مي کرد .
امروز دوباره دلم هواي آفتاب و آسمون رو کرده . حاضرم گرمتر و سوزاننده تر از هميشه به من بتابه ، ذوبم کنه ، بخارم کنه ، محوم کنه اما ديگه نگذاره زميني باشم و ... .
مي گفت و قطره قطره ذوب مي شد . ديگه نتونستم چشمام رو تو نگاهش نگه دارم . منم بغض کرده بودم . چشمام از اشگ گرم و دلم از آه سرد پر شده بود . بي آنکه خداحافظي کنم راه افتادم و با خودم گفتم :
بشنويد اي دوستان اين داستان
کين حقيقت شرح حال ماست آن





50098
نام: لطف الرحمن بخشی
شهر: کابل آفغانستان
تاریخ: 2/9/2008 1:24:00 PM
کاربر مهمان
  احساس عاشق بودن از چشم شروع ميشه ..

ولي دوست داشتن از گوش

ميدوني چه جوري؟؟







وقتي تو ميخواي کسي رو که دوست داشتي ديگه دوست نداشته باشي کافيه ديگه گوشات رو بگيري و به حرفاش گوش ندي و اهميتي ندي و فراموشش کني.

ولي وقتي ميخواي کسي رو که عاشقشي فراموش کني..چشمات رو ميبندي ولي عشق به صورت قطره اي اشک از چشمات مياد پايين...و

مي ريزه روي قلبت و اون جا ميمونه.


نشستم در فراقت گریه کردم

تمام شب به یادت گریه کردم

میان کوچه های سرد و خلوت

به یادت تا بی نهایت گریه کردم

تمام روز در فکر تو بودم

چو دیدم رد پایت گریه کردم

در آن خاموشی سرد و مه آلود

به یاد آهنگ صدایت گریه کردم

تو ای ابر بهاری شاهدی که

چگونه به پایش گریه کردم

مبار ای آسمان امروز دیگر

که من دیشب به جایت گریه کردم
50097
نام: سپیدناز
شهر: تهران
تاریخ: 2/9/2008 12:31:37 PM
کاربر مهمان
  ختم سوره حشر ۳۵ وزیارت عاشوراوعلقمه ۳۱ برای سلامتی امام زمان وحاجت دل پدرومادرم
50096
نام: مریم
شهر: انتظاربهارو باران
تاریخ: 2/9/2008 12:15:55 PM
کاربر مهمان
  مریم گلم حالتون چطوره ؟
یه کم دلم گرفته بود.
خانم مریم لطف کنید یک زیارت عاشورا و دعای علقمه ی دیگر به نام بنده ثبت کنید : برای شما و خودم.(نیت بفرمایید).

التماس دعا از همگی
50095
نام: بنده خدا
شهر: جزیره مجنون
تاریخ: 2/9/2008 12:15:42 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الذي خلق النور من النور
السلام عليك يا ابا صالح المهدي (عج)
**************************
كجايند مردان بي ادعا
درود و سلام خداوند برارواح طيبه شهيدان و بر رزمنده با اخلاص بي نشان حاج احمد متوسليان (سيد علي خامنه اي )
اين روزها سالروز مجاهدت و پايمردي آزاد مرداني ست كه درس آزادانه زيستن و نرفتن به زير بار ذلت را از آقا و سرورشان حضرت ابا عبدالله الحسين (ع)آموختند
اين روزها سالروز پيروزي مردم شريف ايران بر زمام دار نالايق اشان (شاه ملعون )ست .
شاهي كه بيعرضه گي و نوكري صفتي در تمام وجودش موج ميزد. وتنها راه ادامه حكومت اش را توسل به بيگانگان ميديد
تاريخ فراز و نشيب هاي بسياري داشته است و خواهد داشت
تنها چيزي كه باعث ميشود مردم شخصيتي را هيچ گاه فراموش نكنند و به آنان بديده احترام بنگرند رفتارهايي ست كه اين انسانها از خود بروز داده اند
گاه انسانهايي كه تمام وجود خويش را وقف خدمت به جامعه كرده و از هيچ كوشش و تلاشي دريغ نورزيده و بارها و بارها براي دفاع از ارزشها به جنگ ضد ارزشها رفته و تا پاي جان مجاهدت را رها نكرده اند تا اينكه پيروزيي را كه خداوند وعده تحقق اش را داده است بدست آورده اند و
گاهي اوقات نيز انسانهايي پست و زبون و البته صاحب منسب دست به فجايع و جنايتهايي زده اند كه تاريخ هيچ گاه فراموششان نمي كند ...

حاج احمد متوسليان اين فرمانده سلحشور از جمله مرداني ست كه تاريخ سرزمين ما هيچ گاه فراموشش نميكند.
آزاد مردي كه سالهاي قبل از انقلاب را در مبارزه با رژيم منحوس پهلوي سپري كرد و سالهاي يعد از پيروز انقلاب را در مبارزه با اشرار و كومله هاي كردستان و رژيم بعثي مخلوع عراق گذراند و اكنون نيز در اسارت رژيم غاصب اسرائيل ست
آري احمد متوسليان آزاد مرديست كه با تمام وجودش براي اسلام مبارزه كرد
راه و يادش گرامي و پر رهرو باد
وبلاگ انتهاي افق /http://hajiahmad.blogfa.com به سرگذشت حاج احمد متوسليان مي پردازد
اللهم فك كل اسير(آمين يا رب العالمين )
**************************
يا علي مددي


50094
نام: محمد طارف جهانپناه
شهر: افغانستان كابل
تاریخ: 2/9/2008 12:04:55 PM
کاربر مهمان
  بيزارم از آن كهنه خدايي كه تو داري
هر لحظه مرا تازه خدايي ديگر است
50093
نام: مریم
شهر: دل آرام گیرد به یاد خدا
تاریخ: 2/9/2008 11:27:13 AM
کاربر مهمان
  هو الغفور

سلام آقا سید مرتضی...
سلام به همه اهالی اهل دل قلعه!...صبح همگی به یاد حق باشد...انشاءالله

گل نرگس بزرگوار، سلام
شما محبوبمان را ندیدید؟
دسته گل نرگسم را برای پیشکش در دست نگه داشته ام!...اما...
فقط اشک چشمانم تازه نگهشان می دارد...ترسم از روزی است که...
انتظار باران کی بسر می شود...یا صاحب الزمان(عج)

امیدوار گرامی، سلام.
خدا قوت و تا همیشه در پناه قرآن باشید، انشاءالله...
یک سوره حشر هم به اسم حقیر ثبت بفرمائید.ممنونم.

آقا شهاب گرامی، سلام.
رسیدن بخیر و ممنون از اینکه زحمت ثبت آمار را کشیدید.
جبران زحمت بشود انشاءالله

عبدالزینب بزرگوار، سلام.
ممنون از لطفتون. انشاءالله سلامت باشید و در پناه حق.

امید عزیز از شیراز، سلام.
خواهرم گفتنی ها گفته شده فقط اینکه...
بیا به خدا اعتماد کنیم، حتی اگر هیچ کس در این دنیا نباشه که ما رو دوست داشته باشه...خدا هست!
خدا هیچ وقت ما را حتی در سخترین لحظات و در تاریک ترین روزها تنها نخواهد گذاشت.
انشاءالله که تک تک مراحل زندگی را با توکل به خدا با موفقیت پشت سر بگذارید.

نفیسه خانم، سلام.
التماس دعا خواهر عزیزم.

مریم نازنین، سلام.
محتاج دعای خیر...یادمون باشه که خدا با ماست!

التماس دعا
روز و شبتون به یاد خدا
50092
نام: ali
شهر: shiraz
تاریخ: 2/9/2008 11:26:26 AM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم- برادرا اهل سنت در مقابل حدیث ثقلین وجریان غدیر خم یک حدیث جعلی ناشیانه ای ساختند . کتاب وسنت رسول الله -1- اولا این دو حدیث در طول هم هستند نه در عرض هم گرچه انها میخواستند این دو در عرض هم باشند-2- حدیث کتاب وسنت ناظر به زمان پیامبر اکرم صلوات اللله الیه واله والسلم. ودر حالی که حدیث ثقلین وجریان غدبر خم ناظر به اینده است در مورد کتاب وسنت رسول الله مسئله ای وجود نداشت که لزوم جریان غدیر خم را ضرورت بخشد. در هردوحدیث محور قران است وسنت دار مدار قران میباشد اگز در شناخت ایات اشتباهی رخ دهد ولو سنت هم درست باشد ایمان فرد باطل است 2- اگر ایه اطاعت اولوالامر مطلق است پس یزید علیه لعنت شراب خورد چه معنی دارد خورد که خورد ماتبع حکم هستیم ومابقی را به دیوار میکوبیم . اگر بعضی ایات این ایه اطاعت را قید میزد چرا بعضی ایات حق قید زدن ندارند.-3- ایات قرا ندر زمان رسول الله اکرم ارواح مخلوقات تبرک گوی وفدای ایشان باد هر ایه را حداقل یک جلسه درسی بحث نشد تفسیر قران که کمتر درس ریاضی که نیست که در بعضی جاها یک جلسه حزبی میماند وخانم ها پرده نشین
<<ابتدا <قبلی 5016 5015 5014 5013 5012 5011 5010 5009 5008 5007 5006 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=5011&mode=print