اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
4592 |
نام:
اسدزاده
شهر:
تهران
تاریخ:
11/28/2004 11:53:02 AM
کاربر مهمان
|
سلام گفتي هر چه دلتنگت مخواد بگو من مگم ديگه تا كي در انتظار بسوزيم مهدي جان اقا جون چشم الوده به گناه ما را به جمال نورانييت روشن كن
منتظر مستيم اقا جان مهدي جان
|
|
4591 |
نام:
علی ص
شهر:
تهران
تاریخ:
11/28/2004 4:23:58 AM
کاربر مهمان
|
با سلام به همه رفقا
برادر عزیز علی آقای میثاقی من هم با حرفهای شما موافقم و این حرفهای شما كه در بطن و در گود هستی قابل قبول است و كسانی كه خارج گود ایستاده و میگویند لنگش كن اكثرا چون موضوع برایشان ملموس نبوده زیاد شعار میدهند البته باید امید داشت و صحبتهای دوست عزیز از غریبستان هم صحیح است هنوز هم با دل دادن به ارباب حسین(ع) میشود مثل شهدا زندگی كرد و جان داد و غرق او بود ولی باز من هم با نظرات شما موافقم
خاك پای همتونیم!
|
|
4590 |
نام:
wahida
شهر:
kabul
تاریخ:
11/28/2004 3:22:42 AM
کاربر مهمان
|
i like some one but because of my family i am going to marry with some one lese it it good way that i choose it
|
|
4589 |
نام:
تنها
شهر:
غریبستان
تاریخ:
11/28/2004 1:33:28 AM
کاربر مهمان
|
سخنان پر دردتان را خواندم.راست میگویید چقدر سخت است ماندن و رفتن یاران اما می خواهم بگویم كه این انقلاب به تپش قلبهای پر درد شما عزیزان وادامه پیروی از خط ولایت است كه مانده اگر شما رفتید و جنگیدید ما نسل جوان انقلاب هم میجنگیم چه بسا جنگی سختر از شما.اگر زمان شما حق حق بود و باطل باطل اكنون حق به باطل و باطل به حق ملبس شده باطل در زمان شما عیان بود و یارانتان زیادواما ما باطل را ابتدا باید بیابیم كه كاریست بس عظیم وسپس بجنگیم با یارانی قلیل پس میبینید كه كار ما كاریست عظیم الگوهای ما شما نسل فداكارید پس با نور امیدتان به ما روحیه جنگیدن بدهیدچپ و راست كیست؟قل للله المشرق والمغرب چیزی كه شهدای ما با آن خالص شدند تبعیت از ولایت بود و دیگر هیچ.این شمایید كه آیینه مایید برای فردا تو را بخدا به ما سربازان امید دهید .شهدای شما در اعلی علیینند اما كشته شدگان و مجروحان ما در جنگ فرهنگی در درك اسفل السافلینند شهدای شما عند ربهم یرزقونند اما كشته شدگان ما معتادان و خودباختگان و مرتدانند.پس ببالید به خود و خورشید راه ما باشید.مطمئن باشید این انقلاب هیچ وقت خار نخواهد شد.اگر نگذارند سلاح اتمی بسازیم به گفته رهبر ما جوانان سلاحهای اتمی مملكتیم ان شاءالله با كمك هم هشت سال ویرانی ناشی از حكومت اغیار را دوباره خواهیم ساخت همانند شما كه پس از هشت سال جنگ كشور را با عزمتتان ساختید(سرباز نسل دوم انقلاب )لبیك یا خامنه ای
|
|
4588 |
نام:
علی-میثاقی
شهر:
زوریخ
تاریخ:
11/28/2004 12:35:41 AM
کاربر مهمان
|
با سلام به عزیزانی كه صفای غبار گرفته دل یك رزمنده دلگیر از نامرادیهای ایام را جلایی تاتزه بخشیدید .
ایامی كه وفق مراد نامردان و نابخردان و شكنج روح یاران خمینی است .
روزگارانی كه كثرت روبهان بر صبر شیران و اندكی شمارشان غلبه كرده و میدان داری را به آنان سپرده ایام فتنه و اختلاط حق و باطل- چنانكه تفكیك این دو برای بسیباری مشكل است و فهم آسان حق در مضامیر اهل حرف آنچنان پیچانده شده كه حق همگی ناحق و ناصواب جلوه می نماید و اهل آن به تیره فكری و ارتجاع و ... محكوم می شوند - گویی تاریخ پیش از پیدایش خمینی (ره) دوباره زنده شده و تكرار می شود .
گویی خواب بوده ایم و یا خواب بوده ام مردانی كه جز عشق دفاع از حق و مرز و بوم معضوق شان هیچ نمی شناختند . مردان دفاعی مقدس كه سرانجامی و آغازی ناباورانه داشتند آمدند و رفتند در رویای ما ماندگانی كه هنوز نه خوابی گران را لذت برده ایم و نه بیداریی ارزشمند را بهره مند .
نمی دانم شاید افسوس گذشته خوردن همانقدر ناصواب باشد كه ناامید آینده بودن و آیا سهل است و سزا كه گذشته شیرین ملتی را به باد فراموشی سپردن تا ببرد به آنجا كه ما نمی دانیم و شاید جایی كه افتخار و عبرت آن برای دیگران باشد و حسرتش برای ما !!!
كاش از آن عزت ها و رشادت ها و شجاعت ها و دفاع های بی قید و شرط از حریم عشاق ذره ای ته حساب مان می ماند تا دیوانگان و بزدلان آمریكایی و صهیونیستی امروز ما را تهدید به چیزی نكنند كه هیچگاه با مردان رفته شهامت چنینی نداشتند .
چه زود عزت باختیم و سر فرود آوردیم !!!
كاش نبودم و نمی دیدم این نابخردی ها و ناصوابی ها را .
شاید گناه ماندن باشد و یا آزمون وارث بودن و چه بسا تنبیه دلی كه ناخودآگاه لرزیده و ... نمی دانم .
دردی سنگین بر دل دارم و عشقی شیرین و رویایی از پیری كه رهایم نمی كند دیگران دل در گرو لاله رخان دارند و گیسوانی را اسیرند و ...
ما دل در عشق مردی كه در دیار غربت و در تبعید به رخساری از او بر كاغذی دل سپردیم و او رفت و ما ماندیم و یك دیدار رویارو نیز تایید و تكمیل عشقی بود كه ماندگار شد بر دل و روح رنجورمان .
نه پای رفتن و نه توان ماندن داریم سرگردان و حیران هر دو جهانیم و اندوه بر دل و خون بر دیده داریم .
كاش بودیم و كاش نبودیم كاش می رفتیم و كاش نمی رفتیم كاش می دیدیم و كاش نمی دیدیم چه پر ماجرا و پر حسرت و پر عشق و پر فراق وپر ... نسلی بودند نسل دهه سال ۱۵خردادی ها.
چه بد عمل و بد سخن بودن دوم خردادی ها كاش نه چپی بود و نه راستی كاش همه خمینی بودن و همه حسینی .
چپ بد عمل و بد اندیشه و راست خوش گفتار و بد عمل هردو یكسان دریدند سفره مردی بزرگ همانند خمینی .
آنها كه دانستند و ظلم به راه خمینی روا داشتند و آنها كه ندانستند هر دو در میدان عمل یكسان و در پاداش عمل متفاوت .
خدایا چرا اینگونه اهل حق متفرق و اهل باطل بر باطل خود مصرند ؟
|
|
4587 |
نام:
محمد رضا بهمنی
شهر:
تهران
تاریخ:
11/27/2004 9:58:12 PM
کاربر مهمان
|
درهاي قفس را بگشاييد
درهاي قفس را بگشاييد
اين مرغ غمين كنج قفس چند صباحيست
لب را نگشوده ست
يك قطرهء آبي ، يك دانه نخورده ست
از غم به كسي شكوه نبرده ست
انگار كه ديگر به تنش هيچ رمق نيست
دلش سرد ، نگاهش چه غريب است
اين مرغ غمين كيست ؟
درهاي قفس را بگشاييد
مگر واي ، نديديد
قلبش همه خونست , بالش همه زخميست
يك مرهم ساده , براي دل بيمار ندارد
مگر يار ندارد؟
درهاي قفس را بگشاييد
ببينيد
چشمش به خدا نور ندارد
در سينه تو گويي نفسش نيست
بر روي زمين آه مگر هيچكسش نيست ؟
درهاي قفس را بگشاييد
رحمي به دل كوچكش آر يد
دلتنگ و غمين است
انگار كه او خسته ترين مرغ زمين است
حالش چه خراب است
چه كردند خدايا
با بال سپيدش ، با چشم سياهش
چه بوده ست گناهش ؟
درهاي قفس را بگشاييد
درهاي قفس را بگشاييد
مگر رحم نداريد ؟
اين مرغ غمين كنج قفس چند صباحيست
لب را نگشوده ست
يك قطرهء آبي ، يك دانه نخورده ست
اي واي
انگار كه مرده ست ..... !
|
|
4586 |
نام:
فاطمه - شیراز
شهر:
.
تاریخ:
11/27/2004 9:41:07 PM
کاربر مهمان
|
خدایا به ما فرهنگ درد رو یاد بده به ما یاد بده الکی خودمونو تنها ندونیم و به خاطر چیزهای بی ارزش خودمونو ناراحت نکنیم.
وقتی ناراحت شیم که تو را رو با کارامون ناراحت کردیم.
|
|
4585 |
نام:
غریبه
شهر:
غریبستان
تاریخ:
11/27/2004 7:42:55 PM
کاربر مهمان
|
گفته بودم که بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود
تا تو بیایی
|
|
4584 |
نام:
مهاجر تنها
شهر:
غم
تاریخ:
11/27/2004 6:31:43 PM
کاربر مهمان
|
اولا:
سلام به همگی
ثانیا:
محمد جواد از كاشان
اسم بچه ات رو
اگه پسر بود بزار علی یا علیرضا
اگه دختر بود بزار فاطمه
اگه فاطمه داشتی بزار فاطمه۲
اگه ده تا فاطمه داشتی
بازم بزار فاطمه ۱۱
ثالثا:
جناب ممم از همین نزدیكی
اگه راست میگی یه كاری بكن ببینیم چند مرده حلاجی
علی یارت
*********************************************
منم عاشق منم دل خسته تو
تو شمعی و من پروانه تو
بود عمری كه در راه تو هستم
میان این همه دل بر تو بستم
دیشب غم تنهایی مهمون دل ما بود
آن غم كه به هر ترتیب در آب و گل ما بود
بارون شبانگاهی از پنجره ام می ریخت
با چلچله ها آواز از حنجره ام می ریخت
تصویر خیال تو در آینه ÷یدا شد
هم صحبت و هم خونه با این دل شیدا شد
با آینه همراه با نور صفر كردم
آنجا كه شكیبایی با آه سحر كردم
چون فاصله ها با تو
در سایه شب گم شد
مرغ سحر از هر دل
سرگرم ترنم شد
*********************************************
مسافر شهر غمی
غریبی مثل خودمی
تو صورتت پر از غمه
غصه داری یه عالمه
دوست داری درد دل كنی دلت گرفته از همه
غریب توی غربت نگی چی شد محبت
بگی میگن دیوونس حرفاش چه بچه گونس
قصیر آدما نیست این همه درد دوا نیست
آبه و نون و نفس
كجا اومدی تو قفس
..... و خیلی چیزای دیگه!!
*********************************************
|
|
4583 |
نام:
هادی
شهر:
گنبد
تاریخ:
11/27/2004 6:07:13 PM
کاربر مهمان
|
شهدا شمع محفل عشقند
|
|