هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
18732
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 3/26/2006 3:39:26 PM
کاربر مهمان
  يا محول الحول والاحوال
سلامي دوباره!
خداي من! عجب صبري داري!......
اله من! دلم تنگه برا اون موقعي كه نشسته بودم تو يه گوشه ي از صحن قدس مولا و يه بنده ي خدايي (كه همش آرزو مي كردم اي كاش حرف دلي بود...) كه تو يه گوشه ي ديگه كه داشت با تو حرف مي زد........آه! امان از غريبي.
خداي من! چرا وقتي داري حس مي كني به تو نزديك مي شي يه دفعه يه اون لذت شيرين حضور ناگاه تبديل مي شه به ترس از عقوبت كارايي كه كردي!؟ اي كاش و اي كاش كه ترس دوريم از تو نبود . اي كاش مي تونستم بفهمم چرا ..........؟؟؟ اي كاش يه .........
اي داد از حرفايي كه فقط برا خلوت خودته با خداي مهربونت كه حتي نمي شه به مهربوني كه شده سنگ صبورت گفت، فقط فقط او محرم درد اون رازه!
خداي من! تو جوار امام عشق، هيچي دلم رو به اندازه ي دعواي بچه هاي آواره و دست فروش و واكسي به درد نياورد و دختركي كه قاطي اون واكس زن ها مدام پاچه ي شلوار هر رهگذري رو مي گرفت و........ الهي! به كجا بايد پناه برد از اين همه شكستن عزت نفس! ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اله من! عده اي به دنبال خريد بودن و يه عده دور حريم بنده ي خاصت به طواف!!!
خدايا! چه شگفت آور است كه آرام از كنار پيرزن فال گير رد و شوي و به تو فكر نكني!
اله من! شبي رو به ياد ضامن آهو و كسب درك حضور ومعرفت ميان زائرانش مي گشتم و از هر سخني فيضي و به دارالهدايه عشقي، مي ديدم كه بنده اي چگونه چفيه به سر در گوشه اي به نماز شب ايستاده و آرام از با تو از عشق مي گويد...................
پروردگار من! تو آفريديم و به اينگونه مبتلاي عشق چهره ي يار نديده ام كردي؛ پس درياب كه در اين بزم جام بلا بيشترم مي دهي!!!
خداي من! يا ستارالعيوب! ايمان دارم كه جز تو پروردگاري ندارم و جز تو خدايي نيست و محمد فرستاده ات آخرين پيام رسان عشق توست و علي ولي تو در زمين، ايمان دارم و يقين دارم كه عشق تو برترين است و بهشت براي كساني است به هرچيز به ديد مادي مي نگرند و بهشت بريني كه در آن نهرها جاري است براي انسان هاي معامله گر توست كه در ازاي حمد تو نيز دنبال پاداشند و جز به بهشت رضا نمي دهند، هنوز در درك معرفت تو درمانده اند و تو آنقدر بزرگي كه براي اين تفكر نيز پاداش عظيم مي دهي!!
اله من! مولايم رو به شفاعت نزد تو مي خوانم و تو رو قسم مي دم به حرمتي كه فرستاده ات و خليفه ات بر زمين نزد تو داره، در دادگاه روز جزايت در مورد بنده هاي حرف دليت، از روي رحيم بودنت قضاوت كني كه من يكي طاقت عدل تورو ندارم! تو خوب مي دوني كه تاب آتش سوزناك جهنم مادي گونه ات توانم آورد ولي تاب دوري و بي توجهي ات نابودم مي كند.
اله من! ما بندگانت چقدر خودخواهيم كه از زيارت مولاي خويش نيز انتظار ثواب از درگاه تو داريم!! در حالي كه متاع و توشه ي سفر آخرت من آنقدر كم است كه حتي تا دم در برزخ نيز نمي رساندم !!!
خدايا! شفاعت مولايم مانند اين است كه بچه اي قلك كوچك خودش رو برا خريد خونه اي بشكنه و به پدرش بگه : بيا با اين پول برو خونه بخر!!!
اگه پدره اونقدر بزرگوار و كريم باشه، نمي گه اين پول خيلي كمه، مي ره پول خودش كه در مقابل اون پول بچه اش هيچه مي گذاره روش و مي ره خونه مي خره! اونوقت به بچه اش مي گه : عزيزم با پول تو رفتيم خونه خريديم!!!
حالا شفاعت اولياي خدا برا ما هم نزد خدا مثل اينه، كه من حقير توشه ي كم خودم رو مي سپارم به اوليا و محبوبان درگاه خداوندي و مي گم ، با اين توشه من رو مي رسوني به بهشت!؟؟؟ و من ايمان دارم كه اگه
18731
نام: اميد
شهر: شهرستان آق قلا روستاي شورحيات
تاریخ: 3/26/2006 3:38:38 PM
کاربر مهمان
  سلام بنده دانش آموزسال دوم هستم.

18730
نام: سورنا
شهر: نزدیک کربلا
تاریخ: 3/26/2006 3:29:47 PM
کاربر مهمان
 

خدای مهر!
خدای پاکی!خدای نور!
بیقرار ترم امروز ،از هر روز!خدایا می ترسم آن زمان که مرا بخوانی به سویت ،اینگونه !شوق رسیدنم نباشد.
خدای من !
خدای من!
پناه می برم به تو از غفلت.از غفلت.از غفلت...
خدایا!درهای آسمانت را برای ما بگشا.
با پوزش از ساحت مقدس حرف دلیها.
مزاحم همیشگی"سورنا"از نزدیک کربلا
18729
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 3/26/2006 3:28:58 PM
کاربر مهمان
  سلام!
۱.خواهر خوبم زهرای شیدا!
من هم با سرنا خانم موافقم هرکی واقعا" حرف دلی باشه از حضور شما خوشحال میشه.
سلام بی قرار رو هم به برادر دلاورت برسون و بگو همیشه به یادش هستیم(همچنین به یاد شما)
۲.عبدالفاطمه ی بزرگوار!
زیارت قبول باشه....خوش اومدی در خدمتیم.
۳.دوستان خوب حلاج سلمای عزیز و هدای بزرگوار!
بیشتر به ما سر بزنید رفقا....
داداش کوچیکتون بی قرار
18728
نام: سورنا
شهر: نزدیک کربلا
تاریخ: 3/26/2006 2:45:47 PM
کاربر مهمان
  سلام
شب بر همه خوش.
امیدوارم امشب دلهای همه پر از نور و سپیدی و روشنی و امید باشه.
ایام آخر صفره،بیشتر به یاد هم باشیم.
18727
نام: سورنا
شهر: نزدیک کربلا
تاریخ: 3/26/2006 2:45:46 PM
کاربر مهمان
  سلام
شب بر همه خوش.
امیدوارم امشب دلهای همه پر از نور و سپیدی و روشنی و امید باشه.
ایام آخر صفره،بیشتر به یاد هم باشیم.
18726
نام: گلاله
شهر: اصفهان
تاریخ: 3/26/2006 2:33:46 PM
کاربر مهمان
  یا امام هر سال تابستان به در خانه شما میایم
امسال هم امدم واز شما یک خواسته داشتم و به شما قول دادم مانند یک انسان زندگی کنم(به خاطر تلاش های ۱۲۴۰۰۰فرستاده ی الهی ورنج های شما بزرگوارن دین اسلام)
معرفی: من یک انسانم افریده ای از طرف خداوند اشرف مخلوقات او بر زمین
مسیولیت:در دنیایی فریبنده و بر زرق وبرق زندگی کنم اما فریب ان را نخورم
چراق قرمز:دشنم شیطان باید اورا خوار وذلیل کنم
...........
18725
نام: ...
شهر: ...
تاریخ: 3/26/2006 1:44:25 PM
کاربر مهمان
  خداوند همه کس را در همه جا بیامرزد!!!!
18724
نام: سلما
شهر: سیبستان
تاریخ: 3/26/2006 1:27:05 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهداء و الصدیقین!
هروقتی که آقای طالب زاده رو می بینم دلم میره پیشه شهید آوینی ....یه بغض....یه حسرت....!
چه زود رفتید و چقدر مارو محتاج خودتون گذاشتید.
آخه ماها جنگ رو به شما شناختیم ،نسل بعد از ما قراره به کی بشناسه!
18723
نام: سحر
شهر: ۰۰۰۰۰۰۰۰
تاریخ: 3/26/2006 1:20:48 PM
کاربر مهمان
  مناجات با معبود
پروردگارا ! گمانهاي متوّهمان به خطا رفته است واوج نگاه نگرندگان به دامنه اوصافت نيز نمي رسد , زبان توصيفگران از كار افتاد ونا درستي ادعاهاي مبطلان عيان گشت ؛ زيرا فرّ وشكوهت بالا تر از آنست كه خرد انساني را تصور آن باشد . تو در لا مكان غير متناهي هستي وهيچ چشمي تو را نمي تواند بنگرد وهيچ عبارتي را توان توصيف تو نيست چه قدر دور است انديشهاي انسان از درك مقام والايت , اي يگانه سر منشأ‌ هستي تو در لباس عزّت وكبرايايي خود فراتر از هر نيرويي هستي وبا جبروت خود بالا تر از تير رس هر انديشمند تيز پاي قرار داري ....(التوحيد ص66)
<<ابتدا <قبلی 1879 1878 1877 1876 1875 1874 1873 1872 1871 1870 1869 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1874&mode=print