هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
18722
نام: خلاج
شهر: تبریز
تاریخ: 3/26/2006 1:13:00 PM
کاربر مهمان
  سلام بر دوستان عید شما مبارک.

باور حلاج در پس تاریک نمای جسم انسانی ، گوهر راستین حق و خداوند نهفته است که باید با طی مراحل عرفانی از آن پرده برداشت .
در دیدگاه حلاج گوهر و ذات انسان و خداوند به فرجام یکی است چرا که پروردگار انسان را از ذات خویش آفریده از این رو راز " انا الحق " بدین گونه بازیافتنی است

18721
نام: حسین کیمیا
شهر: تبریز
تاریخ: 3/26/2006 12:59:56 PM
کاربر مهمان
  سلام بر عزیزان خسته دل
اگر من جای او بودم ، که ميديدم يکی عريان و لرزان ، ديگری پوشيده از صد جامه رنگين ، زمين و آسمان را ، واژگون مستانه می کردم.
عجب صبری خدا دارد !
(یاحق)
18720
نام: .......
شهر: .........
تاریخ: 3/26/2006 11:25:42 AM
کاربر مهمان
  خدایا باران رحمت تو بر شهر ما می بارد ودلم بارانیست خدایا درهای آسمانت گشوده گشته است ودعاها برآورده می شود خدایا به حق لطف واحسانت همه مارا به سوی خود بخوان ویارمان کن زخمهی جسم را مرحمی است اما چون روح زخم بردارد چه مرحمی برآن کارایی دارد زخم جسم انسان را تا ملکوت خدا می برد وچون روح زخم بردارد ....
روز ی از جسم بیمارم زخم داشتم تنها جسم بود که مرا میآزرد اما حالا روحم مرا آزار میدهد بی خدا نباشیم هرچه می خواهیم باشیم خدایا مارا دریاب
18719
نام: رضا
شهر: لوس انجلس
تاریخ: 3/26/2006 11:10:42 AM
کاربر مهمان
  نامردم اگه خدا بخواد اخر خطه قبول نکنم...
18718
نام: بلا
شهر: تنهایی
تاریخ: 3/26/2006 11:09:22 AM
کاربر مهمان
  ۰۰بهق ثاقی کوثر سرودستت علی گیرد نگهدارت خداباشد۰سلام عسل جون سال نوروبهت تبریک میگم۰
آه عسل جون نمی دونی که چقدر دلم برات تنگ شده راستیبه تمشکم سلام برسون خدا حافظ

babay
18717
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 3/26/2006 10:09:53 AM
کاربر مهمان
  الهي! همه ي اون هايي كه به دنبال راهي برا قرب تو هستن بنوشان از باده ي معرفتت، اگه جايي بود يه نگاهي هم به اين دل شكسته بنداز كه خودت خوب مي دوني نواي چنگ شكسته دلنوازتر است!!!
امان اي خداي من....... امان از حرف هايي كه نمي شود زد و امان از دردي كه درونم زبانه مي كشد! خدايا! تو رو به سريع الرضا بودن مولايم قسم حاجتي كه برا دل مهربوني كرم برآورده ساز و من رو شرمنده ي بنده ات نكن. الهي آمين
ناشناس، خروش عزيز ،گم شده ،سورنا ،آقاي حسين كيميا ،بازمانده ،بي قرار ،شهيد گمنام ،آقا رضا از كوير،
عبدالرضا، مريد،علي آقا از تهران ،بي معرفت ،مست وصال ، زهرا از شهر شيدايي و برادر عزيزش كه من رو مي بره تا خود درك مستي از صبوح عشق الهي و...همه ي حرف دلي هاي ديگه به ياد همتون بودم و موقع يا مقلب القلوب گفتن زائران حريم امام رضا(ع) پروردگار بزرگ رو به غربت مولايمان قسم دادم كه بهترين ها رو براتون رقم بزنه .
زهرا خانم! عزيز! به برادر سلام مخصوص عبدالفاطمه رو مي رسوني!؟ شما رو به بانو قسم، به برادر بفرمايين ذكر بانو تسكين دل مومنه اخوي، بفرمايين به حرمت دل زخم عشق خورده اش قسم ، وقتي نگاهم به پنجره فولاد آقا افتاد نمي دونم چرا ياد همه حرف دلي ها بودم و ايشون يه جور ديگه تو يادم بودن، زهرا خانم كاش مي دونستي چي بهم مي گذره وقتي تصور مي كنم چه دردي مي كشه از زخمي يار بر دلش به امانت گذاشته!؟ زهرا خانم به برادر مي فرمايين عبدالفاطمه قابل نيست ولي اگه حرمتي بود پيش بانويم حتماً به ياد دردشون نذر بانو مي كنم اين دل .........
در پناه خداي بزرگ- يا زهرا(س)

18716
نام: آسمان
شهر: حتما آسمانی می شوم
تاریخ: 3/26/2006 9:36:28 AM
کاربر مهمان
  خدایا خدایا خدایا .......

خدای من ما را دریاب
دلم برا ی غروب شلمچه تنگ شده برای غروب سرخرنگ طلائیه که میشه در سه راهی شهادت خدارا دید
خدایا خدای مهربانم مارا دریاب

دلم برای کربلات تنگ شده میشه مارا هم بپذیری
بنده گنهکار درگاهت که خیلی دلم می خواد مرا بخوانی
18715
نام: سورنا
شهر: نزدیک کربلا
تاریخ: 3/26/2006 8:57:37 AM
کاربر مهمان
  زهرای نازنینم سلام!
بازم زدی وسط خال.اول که منو خواهرت خطاب کردی که باید بگم :زهی سعادت!،دوم هم اینکه دوکوهه منو دعا کردی.سورنا خیلی شرمنده توئه.
زهرا جانم سورنا حالا حالا ها مونده که به صفای قلب تو برسه و همقد محبت تو، مهربون باشه.من ناقابل که کاری نمی کنم.سورنا فقط درگیر خودش و وجود دردمند خودشه و تو...
اما گمان نمی کنم اون خیلی ها که گفتی از اومدنت ناراحت میشن واقعا«خیلی»باشند.من مطمئنم دل اکثر، نه !دل همه اونایی که واقعا حرف دلی اند برای تو و داداش گلت -که سرور ماست- نگرانه و دعاگو.
و من چقدر خوشحالم که به حرم دل مقدس تو راه دارم...
زهرا جان!تو فقط امر کن به روی چشم من.خودم که آبرویی ندارم،اما به پشتوانه آبروی برادرت و به دلگرمی دل مهربون تو، اگر تا چهارشنبه زنده بودم...اطاعت امر!
خدا رو قسم می دم به آبروی همه اونایی که مثل تو پیش خدا روسفیدند، هیچکدوم از ما فردای قیامت شرمنده شهدا نباشیم.
****************************
عبدالفاطمه!زیارت قبول.اما داشتیم؟رسمشه همه رو توو بیخبری بذاری؟منتظریم که همشو واسمون تعریف کنی.
باران بزرگوار!شما درست فرمودید یک یاعلی کافیه. اما تا کی بگه و چه جوری بگه.نام "علی"خیلی قداست داره.واسه همینه که رمز عبوره.دعامون کنید.و حرف دلی باشید.
ملتمس همیشگی دعات"سورنا"از نزدیک کربلا
18714
نام: باران
شهر: من شهری برای بودن نمی شناسم باید رفت جایی برای بودن نیست
تاریخ: 3/26/2006 8:50:03 AM
کاربر مهمان
  زهرای عزیز سلام چقدر حرفهات بوی قربت میده خواهر عزیزم دلمون رو تا کربلا بردی ومن عجیب دلم در کربلا مانده با پای جسم لیاقت رفتن نیافتم اما دلم از کربلا نمی اید وقتی سخنانت را شنیدم حرف دلت یاد زینب افتادم وبیقراریهایش از خدا می خواهم خدا دعای تو عزیز را برآورده کند برای من هم شب شهادت مولای غریب بقیع دعا کن بسیار دلتنگ دیدار یارم دعا کن تا خدا مرا هم بپذیرد که می دانم دلت جایگاه خداست
سورنای عزیز خواهر بزرگوارم تا بام ملکوت یک یا علی کافیست خدا تو را پذیرفته برای ما هم دعا کن تا این کالبد خاکی را رها کنیم وتا ملکوت خدا راهی بیابیم
سید مرتضی آوینی هر چه دارم از تو دارم آقا سید راز میان من وتو وخدا تنها خدا می داند وبس برایم دعا کن که بسیار محتاج دعا ی شما هستم
ملتمس دعای همگی باران بنده ای که دلش می خواهد خدا اورا بخواندبرای من دعا کنید
زهرا جان ترا به صاحب اسمت سوگند می دهم در ناب ترین لحظات با خدا مرا یاد کنی وبرادررا بگو آنگاه ریه اش شاهراه اتصال خاک تا افلاک می شود مارا یاد کند تا خدا به واسطه شما بزرگواران مارا بپذیرد
یا علی
18713
نام: a
شهر: b
تاریخ: 3/26/2006 8:40:02 AM
کاربر مهمان
  آيت الله خامنه ای رهبر ايران اکنون حمايت خود را از گفتگوی مستقيم ايران و آمريکا درباره بی ثباتی فزاينده در عراق اعلام کرده است.

ولی آيت الله خامنه ای براين نکته تاکيد کرده که آمريکاييان نخواهند توانست به ايران زور بگويند و اين کشور را تهديد کنند.

چند ماهی است که آمريکا نقش مهم ايران در ارتباط با مسائل عراق را پذيرفته است. اين آمريکا بود که سال گذشته ميلادی برای اولين بار به مذاکرات احتمالی با ايران اشاره کرد اگرچه تلاش ها در اين زمينه به نتيجه ای نرسيد.

ولی در پشت صحنه فعاليت ها ادامه داشت و اکنون چنين به نظر می رسد که دو کشور آماده شروع نوعی گفتگو هستند.

اين واقعيت که اين تحول هنگامی اتفاق می افتد که مناقشه برسر برنامه هسته ای ايران به شورای امنيت سازمان ملل متحد کشيده شده است، بدون شک به اين گفتگوها اهميت بالقوه بيشتری می دهد.

شايد اگر ايران و آمريکا بتوانند منافع مشترکی در عراق بيابند امکان کاهش تنش در روابط دو کشوربوجود آيد و مقدمات برقراری يک جو اعتماد برای انجام گفتگوها در مقياس وسيع تر و از جمله درباره برنامه هسته ای ايران، فراهم شود.

ولی نبايد فراموش کرد که اين تنها يک احتمال است.

تمايل کنونی ايران و آمريکا برای گفتگو، صرفا بخاطر وخامت اوضاع داخلی عراق است و وجود نفع مشترک برای جلوگيری از بی ثباتی درعراق، لزوما به معنی اينکه دو کشور در مورد مسائل هسته ای نيز دارای منافع مشترک هستند، نيست.

ولی به هرحال اکنون وضعيت در حال تغيير است و آمريکا و متحدين اروپايی اش به تدريج متوجه اين واقعيت می شوند که فراهم آوردن امکانات برای تحت فشار قرار دادن ايران در شورای امنيت، تا چه حد مشکل خواهد بود.

آمريکا و بريتانيا اکنون سياست تازه ای را شروع کرده اند که سعی در برقراری تماس مستقيم با "ملت ايران" است، سياستی که برخی آن را نوعی تغيير آرام و نامحسوس رژيم نام نهاده اند.

ولی علاوه بر اين، در محافل ديپلماتيک صحبت از ايجاد نهاد يا مجمعی است که در چهار چوب آن ايران و آمريکا بتوانند مسائل مهم امنيتی را که به بلند پروازی های هسته ای ايران مربوط می شود حل و فصل کنند. اگرچه، هم از نظر ايران و هم آمريکا برداشتن يک چنين گامی بسيار زود خواهد بود.
<<ابتدا <قبلی 1878 1877 1876 1875 1874 1873 1872 1871 1870 1869 1868 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1873&mode=print