هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
18592
نام: آسمان
شهر: حتما آسمانی می شوم
تاریخ: 3/24/2006 1:58:58 AM
کاربر مهمان
  خدایا فقط یکبار دیگر مرا بخوان بلند بخوان تنها یکبار دیگر دستانم را بگیر ومرا به سوی خود ببر که دلتنگیهایم در این دنیا بسیار گشته وقرارم کم تنها یکبار دیگر مرا بخوان الهی وربی من لی غیرک
18591
نام: سورنا
شهر: نزدیک کربلا
تاریخ: 3/24/2006 1:58:12 AM
کاربر مهمان
  یا رب!
گفتی از گل سیاه موجود شو،شدم!گفتی بار امانت مرا بگیر،گرفتم!گفتی از جوار قربم برو،رفتم!آمدم به زمین،به دنیا...به دنیای تو در توی دور از تو...
خدا! پشیمانم،می شود هر آنچه را دادی بگیری و من باز هم با تو باشم؟در کنارت؟
خدا!دلم سخت در پیله ی دنیا گرفتار آمده،دلی که از درون مال توست و از بیرون...
خداااااااا!بس است، این همه تظاهر. این لبخندهای اجباری ،این دنیای تکرار مکررات!این گذر نفس گیر روز و شب ...دارد می کشدم!بیا و سرانجام مرا به طلوعی ابدی گره بزن،بیا و دست مرا به دست پر مهرت برسان،بیا و سر رمیده مرا به آغوش گرمت بکش،که تا بشکند این بغض کهنه هزار ساله ام...که زار زار ببارم بر عقده های این همه روز بی تو بودن،
خدااااا!خودت می دانی دنیایت چه به روزم آورده،اما خدا! هنوز شمیم نفسهایت را در عمق جانم نگاه داشته ام...نمی خواهی باز از عطر وجودت معطرم کنی؟
نمی خواهی از ناز نگاهت زنده ام کنی؟یا محیی!...
خدا!اگر وجود ناپاکم را بر نمی داری که عرشت را نیالایم،بیا و برسان او را که پاکم کند از بار معصیتی که خودش را از من گرفت.
بیا و برسان او را که هر طلوع و غروب،هر صباح و هر مساء،ذکر لبهای لرزان من است.
خدا !بیا و رها کن آخرین تیر کمان هدایتت را...خدا!برسانش...
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام*****شمه ای از نفحات نفس یار بیار
یا الله!
ملتمس دعاهای عاشقانه تون"سورنا"از نزدیک کربلا

************************************************
18590
نام: سویک
شهر: سمنان
تاریخ: 3/24/2006 1:39:50 AM
کاربر مهمان
  عاشق اونم فقظ
18589
نام: سعید
شهر: ابادان
تاریخ: 3/24/2006 1:36:01 AM
کاربر مهمان
  سال نو بر تمامی اهل دل مبارک باد.بامدادی که تفاوت نکند لیل ونهار خوش بود دامن صحرا ونماشای بهار بلبلان وقت گل امد که بنالند از شوق نه کم از بلبل مستی تو بنال ای هوشیار.
18588
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 3/24/2006 1:32:28 AM
کاربر مهمان
  یا مولانا یا صاحب الزمان
الغوث الغوث الغوث
ادرکنی ادرکنی ادرکنی
الساعه الساعه الساعه
العجل العجل العجل...............
18587
نام: سورنا
شهر: نزدیک کربلا
تاریخ: 3/24/2006 1:13:38 AM
کاربر مهمان
  ای خدای پاکیها!
امروز می توانم از لابلای این همه شعاع نور و رحمت، خنده هایت را ببینم.
خدای من!چقدر زیبا می خندی...
خدای ناز و نیاز!
باز می آیم به سویت از سمت هزار توی نفس بیمارم،دستم را می گیری؟
به خودت قسم، دیر زمانیست که از تنهایی به جان آمده ام ،دلم سخت به صمیمیت جوار تو محتاج است.
خدای لطیف!
تو را به عصمت قلب تمام آیینه ها، چشم هایت را ببند بر جسارت های این بنده کوچکت.بخوانش به سمت مشرق نور،به سمت جغرافیای محبت،به سمت خودت...
یا الله!
ادعوک دعاء من اشدت فاقة و قلت حیلته،و ضعفت قوتة...
ملتمس دعای خالصانه تون"سورنا"از نزدیک کربلا
18586
نام: ۰۰۰
شهر: ۰۰۰
تاریخ: 3/24/2006 1:03:27 AM
کاربر مهمان
  خدیجه جان خیلی دلم تنگ شده برات
18585
نام: ...
شهر: ...
تاریخ: 3/23/2006 5:56:51 PM
کاربر مهمان
  مجازات...
18584
نام: ....
شهر: ....
تاریخ: 3/23/2006 5:37:34 PM
کاربر مهمان
 

دل من تنگتر از غنچه لعل لبان توست***که با مهر رخت وا می شود وقتی تو می آییی...
18583
نام: ....
شهر: ....
تاریخ: 3/23/2006 5:30:30 PM
کاربر مهمان
 

اگر چه تک درخت پیر پاییز گذر گاهم***بهار من شکوفا می شود وقتی تو می آیی...
<<ابتدا <قبلی 1865 1864 1863 1862 1861 1860 1859 1858 1857 1856 1855 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1860&mode=print