هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
18332
نام: هاتف
شهر: تهران
تاریخ: 3/17/2006 11:43:28 AM
کاربر مهمان
  من از بی نوایی نیم روی زرد غم بی نوایان رخم زردکرد
18331
نام: تقی نعیما
شهر: تهران
تاریخ: 3/17/2006 11:29:26 AM
کاربر مهمان
  دوست دارم با شریکم حسابم به خوبی درست شود
18330
نام: ...
شهر: ...
تاریخ: 3/17/2006 11:05:50 AM
کاربر مهمان
 
یا صاحب الزمان...




18329
نام: آسمان
شهر: دلم می خواهد آسمانی باشم
تاریخ: 3/17/2006 10:52:01 AM
کاربر مهمان
  خدایا مرا توفیق بندگیت عطا کن
18328
نام: مجتبی
شهر: کرج
تاریخ: 3/17/2006 10:06:07 AM
کاربر مهمان
  دوست عزیز بهترین هفت سین سال : سلامتی ، سربلندی ، سروَری ، سالاری ، سُرور ،سرافرازی و سعادت را برایت آرزومندم
18327
نام: ف . ر
شهر: کاشان
تاریخ: 3/17/2006 10:04:18 AM
کاربر مهمان
  از وقتی که شهیدوشهادت را شناختم همیشه بزرگترین ارزوم این بوده که یه جوری طعم شهادت رو بچشم همون طوری بابام اون رو با تمام وجودش حس کرد و رفت آره رفت و من رو با کلی حسرت و دلتنگی تنها گذاشت اگه میگم دلتنگی به خاطر اینه که تو جبهه شهید نشد گذاشت بشناسمش ذره ذره آب شدنش رو ببینم بعد بره باور کنید این حرفها رو به هیچکس نگفتم شما رو به خدا برام دعا کنیدتا منم یه روزی لیاقت پیدا کنم شهید بشم برم پیش اونهایی خدا دوستشون داره و به سعادتی که ارزو دارم برم
18326
نام: علی نصر
شهر: اصفهان
تاریخ: 3/17/2006 10:03:14 AM
کاربر مهمان
  یک حدیث:
هر روزی که در آن چیزی نیاموزی شب است
18325
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 3/17/2006 9:43:16 AM
کاربر مهمان
 
سلام برتو یا اباصالح! سلام بر تو ای پسر فاطمه!سلام بر تو ای مقتدای عشق!سلام بر تو ای نور چشم منتظران!
سلام بر تو ای امید! سلام بر تو ای صبح سپید!

مولا جان! انگار امروز هم نیامدی و ما هنوز هم باید، زیر باران زخم زبانها باشیم!!!!

آه ای پسر فاطمه! کجایی مولا جان..........

18324
نام: سهیل
شهر: تهران
تاریخ: 3/17/2006 9:00:58 AM
کاربر مهمان
  حرف دل ، کدام حرف وبرای کدامین دل مگر حرفی برای زدن باقی است ومگر گوشی بقرای شنیدن ؟
دیگرگوشهامحرم شنیدن حرف دل ها نیستند . هیچ اندیشیده اید که چراگوشهای بسیاری ندای هل من ناصر ینصرونی ... ابا عبدا... را نشنیدند .
مگر حرف دلی رسا تر از ندای ارباب هم هست ...
پس دل ها را سیقل دهید وگوشها را نیز که ندا همچنان باقی است .....
18323
نام: افسانه
شهر: تهران
تاریخ: 3/17/2006 8:59:08 AM
کاربر مهمان
  من عاشقم
<<ابتدا <قبلی 1839 1838 1837 1836 1835 1834 1833 1832 1831 1830 1829 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1834&mode=print