اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
17802 |
نام:
مهدی اهوازی
شهر:
«حسین»
تاریخ:
3/5/2006 2:57:20 PM
کاربر مهمان
|
هوالنور...
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
|
|
17801 |
نام:
مهدی اهوازی
شهر:
«حسین»
تاریخ:
3/5/2006 2:53:09 PM
کاربر مهمان
|
هوالنور...
سورنا از کربلا
سورنا از کربلا تسبیح حق آغاز کن
شو برون از مجمل و سرّ سخن را باز کن
در میان جوشنت دنیائی از حرف دل است
روشن از جوشن،شب قدر خدا، هر منزل است
...یا راحم من استرحمه، یا معین من استعانه، یا غیاث من استغاثه، یا صریخ من استصرخه، یااااااا
|
|
17800 |
نام:
مهدی
شهر:
کرمان
تاریخ:
3/5/2006 2:46:22 PM
کاربر مهمان
|
باسلام خدمت عزیزانی که این نوشته رامیخواهندازهمگی التماس دعادارم که درازمونی که۱۸/۱۲/۸۴درتهران راجع به استخدام دارم موفق بشم
|
|
17799 |
نام:
انا سائل الزهرا
شهر:
زیر آسمون خدا
تاریخ:
3/5/2006 2:37:36 PM
کاربر مهمان
|
حالم گرفته است. می دانی؟
می دانم که این حال گرفته هم رحمتی است بی منتها از جانب تو ای بزرگ پر مهر و ای عزیز جان........
یا رحمه للعالمین...
انا سائل الزهرا
یاعلی و یا زهرا
|
|
17798 |
نام:
نرگس
شهر:
تمنا
تاریخ:
3/5/2006 2:28:00 PM
کاربر مهمان
|
ای جاری ترین احساس زندگی!
چند غافل دیگر دوستدارت شوند،چند دوستدار دیگر عاشقت شوند،چند عاشق دیگرمجنونت شوند،چند مجنون دیگر از داغت بمیرند،تا بیایی؟ای رونمای خدا!
ای ترانه ترین کلام!
هستی!از همه بیشتر...حس نورانی طلوع هر روز،عطر سیمین مهتاب هرشب وطعم خیس باران این را به من می گوید.
ای همیشه ترین آرزو!هنوز وقتش نیست به بهای قطره قطره خونم جواب یک سلام از تو بشنوم؟
گر بزنندم به تیغ در نظرش بی دریغ***دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
با همه دل،با تمام جان****نرگس****
|
|
17797 |
نام:
مجتبی
شهر:
کرج
تاریخ:
3/5/2006 2:19:42 PM
کاربر مهمان
|
بهترین چیز که شهد زندگانی است / فقط یک چیز آن هم مهربانی است
|
|
17796 |
نام:
AILAR
شهر:
ardebil
تاریخ:
3/5/2006 1:56:05 PM
کاربر مهمان
|
az zendegi khastam be ki begam in zendegiu nemikhAM MAGE ZOREEEEEEEEEEEEEEEEEEEEEE
|
|
17795 |
نام:
خواهر الهه
شهر:
خیلی دور
تاریخ:
3/5/2006 1:38:51 PM
کاربر مهمان
|
سلام
به الهه جانم .با آن لهجه غلیظ اصفهونیش:
یادت هست الهه جان!
یادت هست شب نهم بهمن 82 را؟یادت هست،جاده مهران ؟من بودم و تو و بچه های دانشگاه.من و تو توی اون تاریکی زل زدیم به ستارها دست انداختیم گردن هم.من می گفتم تو گریه می کردی؛تو می گفتی من ناله می زدم.ذکر اولمون آقا اباالفضل بود.از آقاییش گفتیم که مارو دعوت کرده بود؟
اونقدر توی گوش هم نجوا کردیم.که وقتی به خودمون اومدیم دیدیم همه زل زدن به ما.
الهه عزیزم!همسفر کربلاییم!
یادته به حرم آقام اباالفضل که رسیدیم حالت چه جور بود؟تو بودی که به من شور دادی،ناله دادی و اشک...من از ناله های موقع کمیلت ،توی اون شب جمعه به کجاها که نرسیدم.
یادته من گفتم شب جمعه ست بو بکش ببین بوی سیبو حس می کنی؟
و تو چشاتو بستی ،بو کشیدی؛م من اشکهاتو که از لای پلکهای بسته ات بیرون می زد را می دیدم و می سوختم.
الهه جانم!آی الهه.یادته وقتی من از حرم برگشتم -تو خونه بودی-دم در اتاق برات گفتم چه ها دیدم،منو چه جور بغل کردی و در آغوشم گریه کردی؟
راه مشهدو چی؟پنج روز بعد از بازگشتمون از کربلا...چه حال خوشی داشتیم.گفتیم بریم سلام آقا امام حسین رو برسونیم به آقا امام رضا.باز من و تو چقدر گریه کردیم؟؟شب عید غدیر مهمونی آقام امام رضا،یادته اون نمازها و دعاها رو؟؟؟
الهه جان حالا من اینجام و تو...هر گز از یادم نمی ره.هرگز از یادم نمی ری.
خدایا میشه باز منو کربلایی کنی .این بار هم با الهه...؟
خواهرت...
|
|
17794 |
نام:
مهدی
شهر:
تهران
تاریخ:
3/5/2006 10:46:29 AM
کاربر مهمان
|
خدا که همیشه با ماست ، اما ایکاش ما هم با خدا بودیم. ایکاش زبان خدا را بلد بودیم ، ایکاش زبانش را میفهمیدیم . ایکاش آن سیب لعنتی خلق نمیشد.ایکاش شیطان رانده نمیشد.ایکاش آدم خلق نمیشد.......
|
|
17793 |
نام:
زهرا
شهر:
اصفهان
تاریخ:
3/5/2006 10:14:19 AM
کاربر مهمان
|
خدایا امیدم تویی
|
|