اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
17782 |
نام:
خروش!
شهر:
همين دور و برا
تاریخ:
3/5/2006 4:10:18 AM
کاربر مهمان
|
خداوندا!
حالا كه ناشناس عزيز ما ، آنچه را كه در خلوتمان است و نخواستيم به رنگ و بوي الفاظ دنيوي در آوريم، نمي پذيرد،
تو را به جان سقاي عاشورا، او را درنهر علقمه ، غرق كن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آمين يا رئوف و يا رحيم...
|
|
17781 |
نام:
عباس
شهر:
غفلت
تاریخ:
3/5/2006 3:38:56 AM
کاربر مهمان
|
رفقا مواظب باشیم از خدا غافل نشویم.
با خدا باش پادشاهی کن.
یا علی.
|
|
17780 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
3/5/2006 3:07:31 AM
کاربر مهمان
|
سلام
*** عرض ارادت شهید گمنام با مرام با معرفت . خدایا شکرت که عزیزترین بنده های درگاهت گوشه کناره های مناجاتشون برای ما خاکیا هم دعا میکنن.
رسیدن بخیر برادر. زیارت قبول
*** بیقرار عزیز واقعا جات خالی بود. جدی میگم. خوشحالم اومدی . برقرار باشی
*** و سلام و سلام به همه. این اواخر یه جورایی دلشکسته ها زیاد شدن. همین جا خدا رو به ندای روح نواز یا رئوف و یارحیم بنده های مخلصش قسم میدم دل همه بچه های حرف دلی رو به زیارت حضرت مهدی (عج الله) قرار بده .
*** گمشده جان هر چی منتظر شدم خبری ازت نیومد که بدونم آروم شدی یا نه ... عزیز کجایی ؟ سورنا هم ریخته بهم. کاش کاری از دستم برای قرار دل بیقرارتون بر میومد . ای کاش !!!!!!!! ...
*** سورنا دوست خوبم میگی چیزی نگم... مثل دیروز بازم هیچ چیز نمیگم اما وقتی از آقام میگی بدون حتما گریه میکنم. منو فراموش نکن .... امیدوارم لباس شهادت برازنده قامتت باشه
*** عبدالفاطمه ... مهربون ... گفتی بازم دلم رو آتیش زدی ... تو که میدونی لیاقت حرفاتو ندارم. تو که میدونی حرفای آسمونیت برای مغز کوچیک من گرونه و خریدارشم باشم هموزنش طلا ندارم که به پات بریزم ... تو که میدونی وقتی از آرزوت برام میگی دلم خون میشه از نفهمی و بی لیاقتیم ، از حسرت یه عمر زندگی که به ناکامی رسید ،
بهم میگن با کلمات بازی نکن ، میگن اینجا آدما از در ریا دراومدن . باشه بگذار بعضیا هر چی میخوان بگن ، بگن ، اگه عشقه و مرام عاشقی من میخوام همینجا میون دل پاک شما (سورنا ، خروش ، بیقرار ، بازمانده ، مست وصال ، حلاج ، دلتنگ کربلا ، شهید گمنام ، گمشده ، علی آقا ، عبدالرضا ، مرید .......) اگه عشقی نصیبم نشده با عاشقا نفس بکشم . نیازی ندارم بدونم تعبیر دیگران از عشقبازی من چیه و به کجا میکشه . منم مثل شما دل عاشقم رو به خدا سپردم.
با مهربونیت دل شکسته ام رو نوازش دادی. منم خسته ام عبدالفاطمه جان منم خسته ام ، خسته از هر چی دوروییه ، خسته از هر چی بدنظری و تنگ نظری اما بنده خوب خانوم فاطمه دعا کن دست از سر همه دلتنگیام بردارم که وفاداری نیست تاب همنوایی با دل تنگ منو داشته باشه.
دعا کن نازنین که خدا لیاقت بده من قبل از طلب شهادت کردن ، معنی شهادت رو درک کنم. میبینی عزیز خیلی از شما دورم خیلی دور ، تنها و غریب توی غریبستانی که کاش دست مهربونی بود منو از غریبی دربیاره شاید قریب شما بشم.
خروش بزرگوار میگه : دستش روی سینه اش و نگاهش به آسمون
خدایا خروش چی میگه و چه حالی داره. خدایا یادته منطقه مرصاد ... جوونی رو به کربلا ، دست راستش روی سینه اش بود با سر خمیده مناجات عاشقانه میکرد بعد سرش رو رو به آسمون کرد و ..... مثل خروش ....
خدایا ناشناس غریب و دریاب
یا علی
|
|
17779 |
نام:
پانیذ
شهر:
تهران
تاریخ:
3/5/2006 2:35:27 AM
کاربر مهمان
|
سورنای عزیزم !!!!!
من دعا کنم که زودتر چی بشه....؟؟؟؟
بگو به من بگو چه کار کنم.؟؟!!!
*************دوستدار شما***************
****************پانیذ*****************
|
|
17778 |
نام:
خادم الحسین (ع)
شهر:
....
تاریخ:
3/5/2006 2:32:35 AM
کاربر مهمان
|
***
..و امشب به روایتی شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیهاست ...
***
صلی الله علیک یا زینب..یا عقیله بنی هاشم ..
..
منم که شهرتم شرم و حیا بود ..
نهان رخسارم از آئینه ها بود ...
مرا آخر به بزم عام بردند ...
دو دسته بسته سوی شام بردند ..
من وبازار شام ای وای ..ای وای ..
میان ازدحام ..ای وای ..ای وای ..
...
...
وقتی که نیزه ها رنگ شفق گرفت
رخساره ی سنان تمثال حق گرفت
از منتهای عرش راءسی ..سبق گرفت
آمد خرابه و جا در طبق گرفت ..
دامان دختری شد برتر ازجنان ..
..
بیش از خرابه ام شد کار دل خراب
ای روشنی جان بر قلب من بتاب
گر خون سرخ تو بر رخ شده خضاب
خاک عزای تو بر سر شده حجاب.
ای نازنین بیا از قله ی سنان ..
...
گاهی میان دیر کردی شبانه سر
گاهی به چوب غیر بودی به تشت زر
یا گوشه تنور تابیده چون قمر
گاهی زروی نی کردی مرا نظر
امشب بیا ودر ویرانه ام بمان ..
...
در حلقه ی بلا من چون نگین شدم
در شعله ی فراق دل آتشین شدم
بال و پرم شکست نقش زمین شدم
من کشته ی غمت ای مه جبین شدم
جامانده ام دگر از اهل کاروان ..
..
بنگر که با دلم غمخانه ی توام
آتش گرفته ام پروانه ی توام
مشتاق بوسه ی جانانه ی توام
زهرای کوچک کاشانه ی توام
با خود مرا ببر تا یار قدکمان ...
..
..
|
|
17777 |
نام:
عباس
شهر:
رشت
تاریخ:
3/5/2006 2:21:15 AM
کاربر مهمان
|
shabi az darde del goftam ghalam ra .....biya benvis tpo ghamhaye delma ra ghalam nali do goft ey nazaninam ....nadaram taghate in pareh gham ra
|
|
17776 |
نام:
سلام
شهر:
قم
تاریخ:
3/5/2006 1:49:12 AM
کاربر مهمان
|
با این همه گناه چه کنم هاچی خودم منزه ببینم انگار بیشتر غرق شدم دائم در این ورطه دست و پا می زنیم و خبری از ناجی نمی شود چه کنم دیگر شانه های شکننده ام طاقت کشیدن این بار را ندارد ای کاش می شد دیگر خودمان را گول نزنیم می گوییم مهدی بیاید ولی ایا این چشمان گنهکار این د گنه الود لایق نظر به یوسف زهراست پس بیایید عجله کنیم بر پاک شدن جمعه نزدیک است...........
|
|
17775 |
نام:
رضا
شهر:
کویر
تاریخ:
3/5/2006 1:38:49 AM
کاربر مهمان
|
سلام
***
عبد الفاطمه، سورنا،برای آنکه بدانند دعایشان میکنم و ملتمس دعایشان هستم.
*******************************************
جوان ثروتمندي نزد يك روحاني رفت و از او اندرزي براي زندگي نيك خواست. روحاني او را به كنار پنجره برد و پرسيد: " چه مي بيني " ؟
جوان گفت : " آدم هايي كه مي آيند و مي روند و گداي كوري كه در خيابان صدقه مي گيرد. "
بعد روحاني آينه بزرگي به او نشان داد و باز پرسيد:
-"در آينه نگاه كن و بعد بگو چه مي بيني."
جوان گفت : "خودم را مي بينم."!!
روحاني گفت : " ديگر ديگران را نمي بيني! آينه و پنجره هر دو از يك ماده اوليه ساخته شده اند، شيشه. اما در آينه ، لايه نازكي از نقره در پشت شيشه قرار گرفته و در آن چيزي جز شخص خودت را نمي بيني. اين دو شيء شيشه اي را با هم مقايسه كن. وقتي شيشه فقير باشد ، ديگران را مي بيند و به آنها احساس محبت مي كند . اما وقتي از نقره (يعني ثروت) پوشيده مي شود ، تنها خودش را مي بينيد. تنها وقتي ارزش داري ، كه شجاع باشي و آن پوشش نقره اي را از جلو چشم هايت برداري ، تا بار ديگر بتواني ديگران را ببيني و دوستشان بداري."
التماس دعا
|
|
17774 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
3/5/2006 1:38:20 AM
کاربر مهمان
|
یارب! یا رب! یارب!
با کدامین نام بخوانمت ؟
یا عماد من لا عماد له،یا سند من لا سندله،یا ذخر من لا ذخر له،با حرز من لا حرز له
یا غیاث من لا غیاث له،یا فخر من لا فخر له،یا عز من لا عز له،یا معین من لا معین له،یا انیس من لا انیس له،یا امان من لا امان له...
برادرم آقا مهدی!یک دنیا از نگاه زلاتت ممنونم.التماس دعا!
پانیذ جان!می دونی چی ازت می خوام؟دعا کن سورنا زودتر...دعا کن.دعا...
داداش بیقرارم!خوش اومدی.ومن چقدر شرمنده ام که بازم زحمت براتون آوردم.
ملتمس ترین بنده خدا به دعاتون"سورنا"از نزدیک کربلا
|
|
17773 |
نام:
مریم
شهر:
*******
تاریخ:
3/5/2006 12:47:41 AM
کاربر مهمان
|
اگر روزي كسي از من ببرسد
كه ديگر قصدت از اين زندگي چيست؟
به او گوييم كه چون مي ترسم از مرگ
مراراهي به غير از زندگي نيست
يامهدي ادركني مددي
|
|