هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
17712
نام: کودک
شهر: کودکستان
تاریخ: 3/4/2006 12:49:04 AM
کاربر مهمان
  سلام
یک معما برام شده؟؟؟
ایا این کارها وحرفها شغل شما عزیزان هست یا از بیکاریه؟
لطفا جواب
17711
نام: خروش!
شهر: همين دور و برا
تاریخ: 3/4/2006 12:41:55 AM
کاربر مهمان
 
اي امروز!
بر من چگونه خواهي گذشت در حالي كه ديروز هم مثل آدينه هاي ديگر گذشت و پسر فاطمه نيامد؟

اي امروز!
آيا در تو، نگاه مهربانانه پسر فاطمه بر ما خواهد بود؟

اي امروز!
خروش در عين غمگيني ، خوشحال است كه تو آمدي و من يك روز ديگر به ظهور و قيامت ، نزديكتر شدم.

اي امروز!
آيا تو فردا هم مي آيي كه خروش را خوشحالتر كني؟؟؟

17710
نام: خروش!
شهر: همين دور و برا
تاریخ: 3/4/2006 12:26:46 AM
کاربر مهمان
 
ناشناس عزيز

ســـــــــــــــــــــــــــلام

حال شما؟؟؟
بازم كه داري تُرمُز مي بُري.!!!
باور كن ما با توايم. لزوماً كه نبايد اين چيزها، در قالب كلمات و حرفها باشه.

يا رئوف و يا رحيم...!!!

17709
نام: محتاج دعا
شهر: ارومیه
تاریخ: 3/4/2006 12:19:26 AM
کاربر مهمان
  دلم دریای درده
بخا طره عشقمون من وازاین همه دردوسرگردونی نجات بده.
خسته ام به خستگی یه منتظر، تنهام به تنهایی یه سوال بی جواب، مبهمم به مبهمی یه زندگی و در آرزوی پیدا کردن خودم همونیکه خیلی وقته گمش کردم .
آشتی بادلم ودرآرزوی همونیکه خیلی وقته باهام قهره...
دراین خستگی و تنهایی و مبهمی مثل یه نگاه منتظر پر سوال بی جواب زندگی میکنم...
ودرآرزوی رسیدن به این آرزولحظه هامرامی شمارند.
دلم میخواد یکی باشه که به سوالام جواب بده.
منتظره جوابهاتون هستم.
سکوتم را به باران هدیه کردم
تمام زندگی را گریه کردم
نبودی در فراق شانه هایت
به هر خاکی رسیدم تکیه کردم.
17708
نام: ناشناس
شهر: غریبستان
تاریخ: 3/4/2006 12:10:06 AM
کاربر مهمان
  سلام

الهی - درد دردمندان را دوایی ...

مرید عزیز -
خوش اومدی - منور فرمودی - قدم به قلب ما گذاشتی -ستاره مهربون ، توی آسمون قلب عبدالرضا دنبال شما میگشتیم روی سفره حرف دل پیداتون کردیم.
غریب میزنی پهلوون ، به خدا اگه بدونم توی دل شما ، عبدالرضا خان و آقا خروش چی میگذره کاری میکنم .... بگذریم . دوباره قلدریم گل کرد !!! ، آخه شماها مارو کشتید. به جون آقا مرید این بی انصافیه بیایید و صفا کنید و از حال و هوای قدیم بگید و خون به دل حقیری مثل من بکنید که دنیام بشه حسرتی که تا ابد بیخ ریشمه. این بی انصافیه خروش بیاد نیایشی بکنه ، غوغا به دل بیچاره ما بکنه و بره ، عبدالرضا بیاد و غریبانه بره یکی مثل خروش عزیز هم نیاد بگه اشتباه کردید عبدالرضا نجف نیست همین دوروبراست !!! بی انصافیه به خدا بیایید حالی بکنید و دلی ببرید بی اونکه باور کنید حریم حرف دل به قداست دلتون قسم یه جای عادی نیست بچه هاش غریبانه پی هم میگردن ، دردشون مال همه خوشیشون مال هم.
مرید عزیز باور کنید اون چندباری که عبدالرضا خان از شما گفت : موریانه افتاده بود تو جونم که بدونم چه خبره !!! آخه صر این گفتار چیه ؟؟؟ دنبال این نیستم که کی هستی چون بدونمم اونقدر روی خاک وجود موندم که درک آسمونیها برام مشکله اما شما رو به خدا قریبانه تر بیایید. ما گداهای عشق نابی هستیم که شما با همه وجودتون چشیدید. میدونم تک آرزوی قلب شما ؛ عبدالرضا خان و خروش عزیز شهادته خوب خیلی سخته بیریاتر باشید و با ما خاکیا روراست تر ، پشت پرده بیریایی قدم میزنید ....... آخه بابا منو دیوونه کردید. خسته شدم از بسکه دنبال یه آسمونی گشتم که بیریا باشه باهام . آخه چرا اینقدر پنهانکاری میکنید.

خوشا به حال شما که خروش براتون خصوصی دعا میکنه!!!

منو ببخشید از یه دیوونه هیچ توقعی نداشته باشید. فقط بدونید و به عبدالرضا خان بگید این تنها عبدالفاطمه نیست که ازش دلگیره به خاطر اینکه ما رو تنها گذاشت ناشناس هم از دستش دلگیره !!!


کاش بابا علی بود. دلم تنگه نوازشایی که ۱۴۰۰ ساله به سر یتیمایی مثل من کشید بی منت. اونم ناشناس بود!!!

خدایا دلم بابا علی رو میخواد. مهربون بابای دنیا ، خودت میدونی چرا خداجون خیلی خوب میدونی. میام اینجا دنبال گمشده دلم بگردم ، میام اینجا یه ذره باور کنم آدمم ، میام اینجا شاید نظر عنایتی بشه شده به ریا ، اما میبینی که با دل ما چه میکنند اونایی که به حریم تو راه دارن !!!.

مولای من دلم خیلی گرفته چرا رخصت به ما نمیدی یه صفای ناب هم دل بیچاره ما بکنه ...... دیگه اشک چشمای ناپاکم هم اعتباری پیشت نداره که لااقل با اشک چشام بیام در خونه ات گدایی .....

الهی ......


یا علی
17707
نام: شيما
شهر: *******
تاریخ: 3/4/2006 12:01:54 AM
کاربر مهمان
  خدايا كمكم كن دلم گرفته
17706
نام: شيما
شهر: *******
تاریخ: 3/4/2006 12:01:52 AM
کاربر مهمان
  خدايا كمكم كن
17705
نام: دل گرفته
شهر: غربت
تاریخ: 3/3/2006 10:45:21 PM
کاربر مهمان
  تو این روزا ما ادما گل نمی دیم به دست هم

از یادمون داره می ره دل تنگی های دم به دم

این روزا دیگه همه جا صحبت بی وفایی

ورد زبون ادما تنهایی و جدایی

هرکی به فکر خودشه هم دلی معنا نداره

حتی دیگه بی بهونه عشق میره تنهات می زاره

یکی بیاد داد بزنه که دوره دوره وفاست

دشمنی معنا نداره دنیا پر از صلح و صفاست

من می مونم تا که نگن عشق دیگه بی دوم شده

من می مونم تا که نگن دوره عشق تموم شده

من می مونم تا که بگن دوست داشتنم حقیقته

برای اعتبار عشق همین خودش غنیمته
17704
نام: دلتنگ کربلا
شهر: دور از کربلا
تاریخ: 3/3/2006 10:02:46 PM
کاربر مهمان
  ما در اين انبار گندم مي كنيم
گندم جمع آمده گم مي كنيم
مي نيندشيم آخر ما به هوش
كاين خلل در گندم است از مكر موش
موش تا انبان ما حفره زده است
زآفتبش انبار ما ويران شده است
اول اي جان دفع شر موش كن
وانگه اندر جمع گندم جوش كن
بشنو از اخبار آن صدر صدور
لا صلوة تم الا بالحضور
گرنه موش دزد در انبان ماست
خرمن اعمال چل ساله كجاست؟
**التماس دعا
17703
نام: گم شده
شهر: تبريز
تاریخ: 3/3/2006 11:29:34 AM
کاربر مهمان
  به نام زيباترين معشوقها
دلبر زيبايم :
چقدر پي ات آمدم . هر جا كسي را ديدم كه بوي و رويي از تو داشت بهش چسبيدم تا نشاني ات را بدانم . محمد مي خواست تو را به من نشان دهد . كم كم داشتم بالا مي رفتم . چقدر گفتم( لاتزغ قلوبنا )چقدر ؟؟
اما گويا تو آن قدر عاشق سينه چاك داشتي و آن قدر معشوق ديگران بودي كه ديگر مرا نخواستي . ندانستي وقتي صدا يمان مي زدي من بال مي گشودم . تا آنجا رسيدم كه وقت اذان از دوريت گريستم اما تو قدم به سوي من ننهادي . دلم را به خاطر مال دنيا شكستي تا سرم به دنيا گرم شود و تو را از ياد برم و من .
من همه را وسيله مي كردم تا به تو برسم اما ديشب آن شب لعنتي فهميدم چقدر از تو دورم . مي خواهمت . اگر به تو نرسم دنيا چه معني دارد اما نمي دانم كجايي . شيطان نمي فهمد كه من كسي نيستم وگرنه سر من وقت تلف نمي كرد .
داشت مي يافتمت و داشتي عشق خود را به من بروز مي دادي اما من نفهميدم . خدايا چقدر از تو دور شدم كه آخر سر بندهاي آويزان به چوب را كه دستانم را و دلم را حزكت مي دادي انداختي زمين و گفتي كه برو ديگر نمي خواهم . اما من هميشه از توياري خواسته بودم . از تو .
كجايي عبدالفاطمه . خواجه حرف دل . بيا كه مناجات تو درمان دل خسته ام است . هر چند تو نيز ديگر يادي از من نكردي . مي دانم خاك را چه به افلاك . كيميا ها كيميا شده اند . بي قرار بيقرارمان مي كند و به بي قراريمان حرفي ندارد . و مست وصال گويا كه به وصال رسيده . ناشناس . شما را به خدا با من حرف بزنيد . خروش جان خروش دل حقيرم را دل بزرگت كم مي كند . سرنا بنواز كه دلنواز مي نوازي . بازمانده تو با خيلي ها سر و سر داري . ما را هم يادي كن .
سيد شهيد واسطه خير براي من بوده. هميشه از خدا برايم خوبي و نياز را واسطه شده و او هم داده . يك چيز ديگر مي خواهم . شايد از بارگناهم بكاهد . شايد دست و دل گناهكارم را ببندد . آويني عزيز ترا به جدت يك بار براي گناهكارترين موجود روي زمين از خدا بخواه . از جدت بخواه . نمي دانم .
چقدر من نفرت انگيزم خدايا . چقدر بدم .
<<ابتدا <قبلی 1777 1776 1775 1774 1773 1772 1771 1770 1769 1768 1767 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1772&mode=print