اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
17652 |
نام:
رضا
شهر:
کویر
تاریخ:
3/2/2006 4:34:50 AM
کاربر مهمان
|
سلام
****
برای برادر ناشناس بخاطراشک نوشته هایش
____________________________________
هر يوسفي که يوسف زهرا نمي شود...
*******************************
فردا خواهد آمد ، راهي تا فردا نيست ،
و او مي آيد ، در دستانش يک گل سرخ ،
با يک سبد مهرباني ، با يک بغل آرامش ،
و آغوشي باز و گرم ، در چشمانش برق محبت ،
بر لبانش يک لبخند ، او خواهد آمد ، شايد فردا و فرداهاي ديگر ، جهاني را پر از عدل و سخاوت خواهد كرد ... او خواهد آمد و فرمان روايي بر قلبها خواهد كرد...اما ايكاش وقتي آمد اعمال ما مانع سربازي و فرمانبرداري از او نباشد.
ما منتظرش مي مانيم ، راهي تا فردا نيست ... /
التماس دعا
|
|
17651 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
3/2/2006 3:49:29 AM
کاربر مهمان
|
سلام
بازم سلام.چند تا غلط املایی داشتم که به بزرگیتون ببخشید بگذارید به حساب...
زری جان از یزد!برای رفع مشکل مالی ۹بار نادعلی کبیر رو بعد از نماز صبحت بخون.
|
|
17650 |
نام:
رضا
شهر:
کویر
تاریخ:
3/2/2006 3:42:09 AM
کاربر مهمان
|
سلام
***
پروردگارا... به در گاه تو پناه مي آورم و تو نيز پناهم بخش تا موجودي آزمند و خويشتن دوست نباشم. مگذار كه صولت خشم، حصار بردباري مرا در هم بشكند و حمله حسد ، مناعت فطرت مرا به خفت و منت فرو كشاند. پروردگارا... روا مدار كه سر به دنبال هوس بگذارم و در ظلمات جهل و ظلال، از چراغ هدايت به دور افتم و بيغوله را از شاهراه بازنشناسم. روا مدار كه به خواب غفلت فرو افتم و كيفر غفلت خويش ببينم. روا مدار كه به خاطر خويش، پاي بطلان بر عنوان حق گذارم و باطل را بر حق برگزينم. پروردگارا... مگذار دامان وجودم به پليديهاي گناه بيالايد و مگذار كه معصيتها را هر چه هم كوچك باشد كوچك بشمارم و نسبت به ملاهي و مناهي بي پروا باشم. روا مدار كه طاعت اندك خويش را بسيار بينم و به خويشتن ببالم و گردن ابتكار و افتخار برفرازم. پروردگارا... به تو پناه ميبرم كه به حق خويش اكتفا نكنم و از حد خويش پاي به در نهم و آنچه را شايسته من نيست، تمنا بدارم. به تو پناه ميبرم از اينكه مظلومي را در چنگال ستم كاران وا بگذارم و تا آنجا كه قدرت و قوت دارم از حمايتش مضايقت كنم. به تو پناه ميبرم و از تو ميخواهم كه مرا پناه دهي و آتش نخوت و غرور به خرمن اعمال در نيندازي. الهي روا مدار كه پنهان ما از پيداي ما ناستوده تر باشد و در وراي صورت آراسته ي ما سيرتي زشت و ناهموار نهفته باشد. يا ارحم الراحمين...
|
|
17649 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
3/2/2006 3:41:50 AM
کاربر مهمان
|
به نام خدای خوشبوتر از یاس
ای دل اگر نخواندت ره نبری به کوی او
بی قدمش کجا توان ره ببری به سوی او
گر نروی به سوی او راست بگو کجا روی
هرطرفی که بنگری ملک وی است وکوی او
جام وسبوی او منم غالیه بوی او منم
پیش من آی تا شوی جمله به رنگ و بوی او
تا که بگوش جان من رمز الست گفته است
هیچ برون نمی رود از دلم آرزوی او
آنچه ز ما شنیده ای آن ز خداشنیده ای
چون همه گفتگوی ما هست زگفتگوی او
هیچ مجو ز هیچ کس نام ونشان من که من
غرق محیط گشته ام از رشحات جوی او
****
ناشناس عزیز شما که نمی خواین بار گناه سورنا سنگینتر بشه.پس دیگه نگین!به جاش همیشه برام دعا کنید که پاک باشم و پاک بمونم.
من به این خلوص و پاکی نیاز دارم!!!!!
لازمه همتوت یه بار دیکه تولدمو تبریک بگین!...من امروز یه بار دیگه دنیا اومدم.
ملتمس دعاتون(سورنا)از نزدیک کربلا
|
|
17648 |
نام:
زری
شهر:
یزد
تاریخ:
3/2/2006 3:01:52 AM
کاربر مهمان
|
برای رفع گرفتاری مالی چه دعایی اثردارد
|
|
17647 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
3/2/2006 2:57:40 AM
کاربر مهمان
|
عبدالفاطمه عزیز - مسافر دو کوهه - رفیق نیمه راه - ســـــــــــــلام !!!!
مثل اینکه کوپن منم مثل سورنا یه بار بیشتر اعتبار نداشت. با اینحال خدا رو شکر میکنم. خودت بهتر میدونی نه دل نیایشگر شما رو دارم نه زبان گویای دل . گاهی به خودم میگم کاش میشد میتونستم حرفای دلم اون جور که توی دلمه سفره کنم. اما بازم میشه بازی با کلمات. اینها رو گفتم که تا ته قلبم رو بخونی و بدونی توش خیلی خبرهاست اما یارای گفتنم نیست.
هرجا که رفتی رو به کربلا ، سلام ما رو هم برسون به سرور شهدا و شهدا خصوص به صاحب چشمای آبی پشت قاب عکس !!!
هر جا که رفتی برای شفاعتمون دست به دامن شو
هر جه که قدم گذاشتی به نیت همه ما سجده شکر کن که تو هستی و ما نیستیم
هر جا رفتی یادت باشه بچه های سایت سیدمرتضی از آدمین گرفته تا کوچیکترین و ناشناسترینشون منتظر استجابت دعای ناب دلت هستن که وقتی برگشتی قرار دل تو بشه قرار دل ما
و دوکوهه که رفتی ، دعای کمیل که خوندی ، توی فضای باز پادگان برو به یاد شهدا بیار اون روزیکه که بارون چشمای ناشناس مثل خودت با بارون آسمون دوکوهه قاطی شد ..... اون شبی که بعد از دعای کمیل ناشناس هر چی دنبال جانماز کوچیکش گشت پیداش نکرد. مثل اینکه کسی رفته بود باهاش نماز عشق بخونه . به یاد شهدا بیار که چقدر به یاد اون سفر عاشقونه چقدر اون جانماز برام عزیز بود و نبودش داشت کلافه ام میگرد. یادشون بیار چقدر گشتم و نبود . بگو ناشناس گفت یادتونه وقتی برگشتم سرجای اولم دیدم جانمازم ............... گلی و سرگشته برگشته ............
عبدالفاطمه دوست دارم با هنر دلت از شهدا دلبری کنی . میخوام ازشون طوری طلب شفاعت کنی که فقط بگن ...... به حرمت سیدمون به چشم !!!! آمین
و مثل همیشه مراقب دلتون باشید.
آن سفر کرده که صد غافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا ! به سلامت دارش
یا علی
|
|
17646 |
نام:
خروش!
شهر:
همین دور و برا
تاریخ:
3/2/2006 2:50:33 AM
کاربر مهمان
|
ناشناس عزیز!
سلام
بازم که داری بار خروش را سنگین تر می کنی...تو را خدا یه ذره به ما رحم کن اگر از ما بوی عطری هم به مشام می رسه همه از برکت دوستی با حرف دلی هاست. از اونهایی که از ایستگاه نزدیک کربلا!! احساس ما را به اون طرف رله می کنن.و من خیلی خوشحالم که واسطه هایی اینچنینی دارم.
از اونهایی که به من یاد دادن چطوری می شه با نگاه سبز پشت قاب عکس حرف زد.
از اونهایی که مفهوم بی قراری را فهمیدند و...
از اونهایی که مزه تنهایی را در غریبستان چشیدند.
از اونهایی که از دشتستان به سیبستان رسیدند و ما را به مهمونی یک عالمه سیب سرخ بردند!!
از اونهایی که به مجنون رسیدند و سراغ شهید گمنام را گرفتند..
از اونهایی که توی همه ثانیه ها دلتنگ کربلایند..
از اونهایی که به من یاد دادن که اگه مولای یا مولای میگم باید به ذهنیتی که ایجاد می شه نزدیک باشم
از اونهایی که نشون دادن چطوری می شه در عین بی معرفتی ، معرفت داشت.
از اونهایی که کمیلی شدند
از اونهایی که عطر دل انگیز شلمچه را به یاد خروش آوردند.
از اونهایی که در عین تنهایی ، شیدا شدند و در عین شیدایی ، تنها شدند و با استغاثه آروم گرفتند و اگر چه از خروش دلگیرند اما مطمئنم که می تونن یه کمی دیگه صبر کنن!!!!
و خروش هنوز باید خیلی راه بره!! تا به گرد راه اونها و عزیزی چون سید محمد حسین برسه.
و اسفا که خروش ، در این راه دور و دراز هنوز یک قدم هم برنداشته که اگر برداشته بود الآن باید در کنار مقتدایان پرواز آروم گرفته بود و مجبور نبود که حضورش بی حضور باشه!! و سکوت عزیزی را به بغض بنشونه.
ای سینه سرخان! ای همه خاطرات من! ای آشنایان دوران پرواز! ای نامردها!!! چگونه دلتان آمد از کنار خروش یک آرزویی بگذرید و او را با اینهمه نقطه چین های روزگار تنها بگذارید. چگونه در آسمان ، آرام گرفته اید و خروش را در حالی که اسیر خاک و خاکیان است به تماشا نشسته اید؟ مگر عهد و پیمانمان یادتان رفته است که هر کس پرواز کرد ، برای بقیه نیز دعوتنامه بفرستد؟!!؟
چگونه دلتان می آید پس از اینهمه............هنوز شاهد خروش اروند، در پشت پلکهای خروش! باشید؟
آه خدایا خروش چه کرد که از قافله جدایش کردی و بال پروازش را شکستی و او هنوز هم باید بماند و فقط ، دل به رویاهای شبانه همرزمانش خوش کند؟ خدایا گمان می کنی که خروش ، چقدر طاقت می آورد؟ آه خدایا............
|
|
17645 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
3/2/2006 1:17:46 AM
کاربر مهمان
|
سلام
نمیدونم از کجا شروع کنم و اول به کی بگم .
بخوام برای سورنا حرفی از دل بزنم که اون باوفا منو چند روزه با نوربالا زدنش سرگردون و حیرون کرده. باید باورش بشه اگه میگم داغونم یعنی چی . پس فقط سر تعظیم درمقابل پاکی دلش فرود میارم و عرض ارادت .
بخوام برای دوستای باوفا و مهربونی که یادم بودن توی این چند روز غریبی که تنها باید بگم باور کنید نه به حضور مقدستون توی حریم حرف دل که جسم لرزان خاکیم نیاز به حضور شما داشت که قرار دلم باشید.
بخوام برای پانیذ عزیز و مهربون بگم و مثل سورنا ازش بخوام باور کنه که ما دیگه توی دعاهامون بچه های حرف دل شدن نزدیکترین کسامون و دعاگوی دائمیشون هستیم ، میدونم که قرار نمیگیره. بگم خوشا به سعادتت که بیقرار عزیز شده قرار دلت و دستگیرت حساس میشه که حسودیم گل کرده !!! فقط بهش میگم خدا رو شکر که اگه کسی رو نداریم لااقل جایی رو داریم که حرفامون و به خدای خودمون راحت و بی غل و غش بزنیم.
بخوام بخوام برای بازمانده عزیز و شهید گمنانم حرفی بگم و درخواستی میدونم که خیلی مونده تازه برسم به زیر پاشون و تازه بخوام خواهش کنم ترو خدا زیر پاتونو ببینید. فقط بازمانده عزیز ما هم سری به وبلاگتون میزنیم . خوشحال شدم خروش مهربون ، سورنای باوفا و عبدالفاطمه عزیز و چند تا دیگه از دوستان اونجا هم تنهات نگذاشتن !!!!
بخوام برای خروش ...... بگم که میدونم خودش بهتر میدونه خیلی وقته تمام توقع ما ازش اینه که بیاد و خروشی بپا کنه . میخوام باور کنه هر جا دلنوشته هاش هست من بو میکشم تا عطر قداستش رو به جونم مهمون کنم و البته خروش = عبدالرضا مسافر شلمچه = زهرای شیدایی = اهل دل ای نازنینهایم سلام و = یه نگاه خیلی خیلی طولانی !!!! ..............
اما
اما شاید امروز بخوام تنها برای عبدالفاطمه بگم حسرت خوردم که چرا من نه .............. !!!!
یا علی و یه دنیا غریبی
|
|
17644 |
نام:
م.ا
شهر:
ا.م
تاریخ:
3/2/2006 1:02:09 AM
کاربر مهمان
|
نعمت انقلاب اسلامي
بيانات حضرت آية اللّه مصباح در جمع خواهران دانشجو
برقراري نظام مقتدر اسلامي; نعمتي بدون پيشينه
در اين ايّام، مناسبتهاي متعددي هست كه جا دارد درباره هر يك از آنها در چنين محافلي بحث و گفتوگو شود. به نظر من، آنچه ضرورت بيشتري دارد كه همه به آن توجه داشته باشيم اين است كه خداي متعال به مردم ما، به اين ملت شريف و ولايتمدار ايران، در اين دوران نعمتي عطا كرده است كه نظيرش را به زحمت مي توان در تاريخ پيدا كرد و آن برقراري يك (نظام مقتدر اسلامي) است كه در رأس آن، جانشين امام زمان ـ صلوات اللّه عليه ـ قرار دارد و تمام اركان اين نظام بايد اعتبار و مشروعيت خود را از ايشان كسب كند. چنين شرايطي را ما در دوران تاريخ خودمان سراغ نداريم. دولتهاي شيعي از همان زمان خلفاي بني عبّاس هم در ايران تشكيل شده اند، ولي دولت هايي پراكنده، آن هم به عنوان (تشيّع)يعني فقط به همين اندازه كه رئيس حكومت شيعه بود يا بعضي از اركان حكومت علاقه مند مذهب تشيّع و احكام اسلامي بودند; اما اينكه قدرتي مركزي و فراگير كه رسماً بر اساس دين حكومت كند، در دوران تاريخ خودمان سراغ نداريم و اين نعمت عظيمي است كه، آن طور كه بايد و شايد، به اهميت اين نعمت نينديشيده ايم.
انسان ارزش نعمتي را وقتي درك مي كند كه ضدّش را هم ديده باشد. انسان وقتي ارزش سلامتي را درك مي كند كه يك مريضي كشيده باشد; وقتي ارزش سيري را درك مي كند كه گرسنگي كشيده باشد; ارزش آب خنك را وقتي مي داند كه تشنه شده باشد، وگرنه انساني كه سيراب است و يك جا نشسته و هوا هم سرد است، بگويند يك ليوان آب سرد خنك چقدر خوب است، درك درستي از آن ندارد; چون هوا سرد است و احتياجي هم به آب سرد نيست. يا اگر ـ خداي نكرده ـ انسان بيماري پيدا كند آن وقت مي فهمد سلامتي چه نعمت ارزشمندي است!
شما ـ الحمدللّه ـ در دوران برقراري حكومت اسلامي زندگي مي كنيد و شايد همه يا بيشتر شما هم در همين دوران متولد شده باشيد. دوران قبلي را نديده ايد كه چه دوراني بود تا بدانيد خدا چه نعمتي به ما داده است. خوب است گاهي از ديگران بپرسيد كه در آن دوران چه بر متديّنان مي گذشت و خداي متعال به بركت پيروزي انقلاب اسلامي، چه نعمت عظيمي به مردم ما داد و در سايه برقراري اين نظام، چه به مسلمانهاي همه دنيا داد. اينها دو تا مطلب بسيار مهم هستند كه هر قدر درباره شان بينديشيم كم است.
اجمالا عرض مي كنم: امروز در دانشگاه شما نماز خواندن، عبادت كردن، احكام ديني ياد گرفتن و حمايت از دين يك افتخار است; اما روزگاري بود كه اگر كسي در دانشگاه صحبت از دين مي كرد مسخره اش مي كردند; اگر مي خواست نماز ظهرش را در دانشگاه بخواند جرئت نمي كرد; چون ديگران به او مي خنديدند و مسخره اش مي كردند; مي گفتند: تو هنوز نماز مي خواني؟ اُمّي هستي! دهاتي هستي! و مسائل ديگري كه نه فرصت گفتنش هست و نه تاب شنيدنش. به هر حال، چنين دوراني بود.
از طرف ديگر، نه تنها در ايران اصلا اميدي نبود براي اينكه اسلام به عنوان يك قانون كشوري مطرح شود و كساني به نام (دين) حكومت كنند، در ساير كشورهاي اسلامي هم اصلا كسي خوابش را نمي ديد.
ايثارگريهاي مردم مسلمان ايران; افسانه سازيهاي تاريخي!
اما وقتي چنين نظامي در ايران برقرار شد و اين انقلاب به پيروزي رسيد، مسلمانهاي كشورهاي ديگر هم بيدار شدند و به خود آمدند; هم احساس عزّت و عظمت كردند و هم به فكر اين افتادند كه از ايران الگو بگيرند. علت
|
|
17643 |
نام:
*
شهر:
*
تاریخ:
3/2/2006 12:56:09 AM
کاربر مهمان
|
امان از شام.امان از شام.امان از شام.
|
|