اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
17582 |
نام:
عاشق
شهر:
غربت
تاریخ:
2/28/2006 8:50:27 AM
کاربر مهمان
|
سلام بر شهدا
میدانم کسی چون من لایق صحبت کردن باشما نیست ولی چه کنم که دلم را در شهر شما جا گذاشته ام دلم هوای شلمچه کرده هوای فکه هوای هویزه هوای...
شهدای عزیز از شما خواهش می کنم مرا به شهر عشق وصفا جایی که بوی شهدا میدهد دعوت کنید.
ازهمه ی شما التماس دعا وشفاعت دارم.
|
|
17581 |
نام:
بنده خدا
شهر:
ازاد
تاریخ:
2/28/2006 8:28:39 AM
کاربر مهمان
|
پیامبر من پیامبر مهر است!!هیچ شکی در ان نیست ،اما به راه و اخلاق او نیز توحه داشته باشید،وقتی رو سر مبارکشون خاکستر میریختند چه میکردند،حتی وقتی ان پیر زن بیمار شد به عیادت او رفت!!!!!!!نه خودش و نه طرفدارانش به خانه ان پیر زن یهودی حمله کردن. اری پیامبر من پیامبر مهر است.زمانی که به مکه بازگشت تمام دشمنان چندین ساله که خیلی هم ازار و اذیت کرده بودند را بخشید،حتی عقیده محالف.....بماند.
اگر کاری برای خدا نباشد فایده ای هم ندارد،چون شیطان چشم ادم را میبندد،وقتی ان کافر بر روی مبارک حضرت علی اب دهان انداخت چه کرد؟؟اگر ان لحظه او را نکشت فقط بخاطر خدا بود و وقتی او را کشت هم بخاطر خدا بود.جهاد عبادت و شهادت وقتی ارزش دارد که برای خدا باشد و بس،سیاست بازی کثیفیست ......میان گرگان گاهی باید گرگ بود که بره گان را میدرند وقتی چیزی مگید فراموش نکنید ۷۰ ملیون ادم دیگر بغیر شما ساکن این خطه میباشد و میخواهند سرنوشت خود را خود تعین کنند..../
|
|
17580 |
نام:
محسن
شهر:
جونقان
تاریخ:
2/28/2006 8:21:24 AM
کاربر مهمان
|
خدایانزاردلم توی این قربت بسوزه ونی که دوستش دارم رام برسون خدایا عشقان راه غم مده
|
|
17579 |
نام:
سورنا
شهر:
نزديك كربلا
تاریخ:
2/28/2006 8:16:17 AM
کاربر مهمان
|
سلام
عبدالفاطمه عزیز!راستش حرفهایی که می خوام برام به دوکوهه و اروند و شلمچه و طلاییه و...برسونید اونقدر خصوصیه که می ترسم از گفتنشون!واسه همینم فقط به شهدای گمنام دوکوهه-دم در حسینیه-سلام برسون و بگو:« کوپن ما فقط به اندازه یه دفه بود؟
ملتمس دعات"سورنا"از نزديك كربلا
|
|
17578 |
نام:
محسن
شهر:
جونقان
تاریخ:
2/28/2006 8:13:22 AM
کاربر مهمان
|
خدایانزاردلم توی این قربت بسوزه ونی که دوستش دارم رام برسون خدایا عشقان راه غم مده
|
|
17577 |
نام:
پانیذ
شهر:
تهران
تاریخ:
2/28/2006 8:03:13 AM
کاربر مهمان
|
سلام
سلامی از سر بی حوصلگی
خیلی غمگینم
امروز کاملا حس عجیبی دارم
احساس بی هدفی کامل
احساس بی ارزشی مطلق
نمی دونم واقعا افسرده ام
****************************************
از اصطكاك طولاني زندگيم خسته ام ... احساس مي كنم دستي در باد رهاست ... چشمي به در روبرو منتظر است ...نمي دانم اين در كجاست و نميبينم اين دست را .. ... جستجو مي كنم اما نمي يابم اين پله پرواز را
شعله آرزو درون من فسرد ه است و من زورقي به گل نشسته ام .. آتشكده اي خاموش شعله اي هميشه در باد وحشي رها ....آزرده از دست خشن باد .. من صدا مي زنم و صداي من در باد گم مي شود ... زنگوله اي به در آويخته در باد ... همواره مي كوبد : من سايه گذران عمر بيحاصل توام .. اي دريغ از تو اگر كام نگيري از بهار! كاشكي زودتر زورق خود را به ساحل افكنده بودم .. كاشكي ... ! روزهاي زيادي گذشته است و نهنگها كنار قايق من خودكشي كرده اند ....نمي دانم كدام روز هفته بود كه قاصدكي در نسيم در دستان خشك من لغزيد .. به او گفتم قاصدك دلت تردتر از برگ گل بنفشه هم كه باشد اميدوار باش ... و قاصدك دست مرا سفت در آغوش گرفت !
*********************************************
****************دوست غریب شما*****************
*********************پانیذ*******************
|
|
17576 |
نام:
محسن
شهر:
جونقان
تاریخ:
2/28/2006 8:02:23 AM
کاربر مهمان
|
یکی رادوست میدارم ولی افسوس نگاهش میکنم او نمیفهمد
|
|
17575 |
نام:
محسن
شهر:
جونقان
تاریخ:
2/28/2006 8:02:19 AM
کاربر مهمان
|
یکی رادوست میدارم ولی افسوس نگاهش میکنم او نمیفهمد
|
|
17574 |
نام:
بنده شرمنده خدا
شهر:
همسایه امام رضا
تاریخ:
2/28/2006 7:54:09 AM
کاربر مهمان
|
ناله ی امام زمان :
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
آی بچه شیعه ها با شما هستم
مواظب رفتارمون باشیم
|
|
17573 |
نام:
سید محمد حسین
شهر:
تهران
تاریخ:
2/28/2006 7:44:14 AM
کاربر مهمان
|
در جواب سائل الزهرا؛
عزیز دل. آقای پناهیان می گفتند: کسی که گناهی رو مرتکب می شه اگر هم خدا با غضب نگاهش کنه، همچین که اوون بنده پشیمون بشه و خداش رو صدا بزنه، زود و سریع می گه جانم بنده ی من؟ می خوای توبه کنی؟ قبوله...
تازه از صفای دلتون معلومه که گناهکار نیستید حالا اگه از خودتون راضی نیستید، خب اینکه بد نیست. تازه خوبه. این یعنی مشتاق بهتر شدنید. یعنی شوق وصال دارید. تازه کلی به خودتون ببالید که در گرانیگاه محبت و توجه خدایید.
راستی هرکی میاد اینجا رفیق می شه. رفیق من، رفیق سایر رفقا. منم که اومدم رفیق شدم. گرچه... بماند.
شعری که نوشتید زیبا بود. ولی از اوون زیباتر این بیت بود.
انا سائل الزهرا
یا علی و یا زهرا
گمنام جان از جزیره مجنون
داغ دلم رو تازه کردید.
ای ساربان آهسته ران
کآرام جان گم کرده ام
آخر شده ماه حسین
من میزبان گم کرده ام
در میکده بودم ولی
بیرون شدم از غافلین
ای وای از این بی حاصلی
عمر جوان گم کرده ام
پایان رسد شام سیه
آید حبیب من ز ره
اما خدا حالم ببین
من یار را گم کرده ام
ای وای از این غوغای دل
از دلبرم هستم خجل
وقت سفر ماندم به گِل
صاحب زمان گم کرده ام
خدایا بخواه و راضی باش که محبوب دل امام زمانت باشیم. که رضایت خودت رو کسب کنیم. رفقا... هرکی این مدت رفت جنوب(راهیان نور) واسه ی بانیان این کار دعا کنه. اول از همه شهدا. و بعدشم خادمین شهدا. مخصوصاً اونایی که دارن با خدا قمار عشق می کنند.
سید محمد حسین/
|
|