هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
17072
نام: ن گودرزی
شهر: شیراز
تاریخ: 2/14/2006 8:20:21 AM
کاربر مهمان
  خدایاکمکم کن دیگه خسته شدم چقدربدشانسی
خواستیم نیکی کنیم کباب شدیم
نیم سال از زندگیم تلف شد
17071
نام: مینا
شهر: شیراز
تاریخ: 2/14/2006 8:18:36 AM
کاربر مهمان
  من نسبت به زندگی آینده خیلی بدبینم همش فکر می کنم که شکست می خورم کمکم کنید
17070
نام: رویا
شهر: شیراز
تاریخ: 2/14/2006 8:12:21 AM
کاربر مهمان
  یک نصیحت به جوانان
17069
نام: یه بنده خدا
شهر: یه شهر شمالی
تاریخ: 2/14/2006 7:42:04 AM
کاربر مهمان
  برام دعا کنید

قربان همه شما

خدانگهدار
17068
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 2/14/2006 7:39:29 AM
کاربر مهمان
  یا شافع
دوباره سلام
سوته دل عزیز از غریب آباد به جمع حرف دلی ها خوش اومدی! برادرم خداکنه که بشی یکی از اون حرف دلی های ثابت! اگه از غریب آبادی می شیم هم محلی عزیز!!!
زهره خانم از فاروج! اگه تنهایی نبود که نمی شد آدم خودش رو پیدا کنه وبعدش برسه به معراج! خواهر من! نمی دونم از چی ناامیدی!؟ چون نمی دونم، فقط می گم مهربون یه وضو تو این حالت ویه استغاثه کار خودش رو می کنه و ارومت می کنه! منتظر خبر آرامشت هستم و اینکه می تونی تنهایی ات رو با بچه ها قسمت کنی! تا بتونی یه جورایی با خدات همزبون بشی!
آقا مجتبی از اراک! اینجا همه ی دلایه جورایی طوفانیه! اونم بد جور بعضی ها با شلمچه انسی داشته اند و بعضی ها با دوکوهه و دره ی عرفان! بعضی هام که شدند (به زعم خویش) با زمانده تابشن معلم راه وروش زندگی واخلاق ما، ماهم که شاگردی می کنیم تو این محفل انس، اگه لبخندی است بر دل....
و خیلی چیزای دیگه......... دریاب اله من که بیراهه رو نگردم!
راستی آشنای دل مهربون از شیراز اینم میلم
در پناه حق – یازهرا(س)
17067
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 2/14/2006 7:24:30 AM
کاربر مهمان
  یا سمیع
سلام علیکم
خدایا! هرکی ندونه تو می دونی چقدر عبدالفاطمه تو این دنیا غریبه، آشنای مهربون از شیراز! نصیحتت چون شهد بر جانم نشست ومرا شرمنده اعمال ناخواسته ی خود کرد.
آشنای غریب که شدی قریب تنهایی این لحظه ی عبدالفاطمه! اگه می بینی چیزی نمی گم یا حرفی برا دل غمگین یه دل شکسته ی تو ی سایت ، دلیل بر بی احترامی یا تحویل گرفتن خودم نیست عزیز! بیشتر برا خود متشنج نکردن بچه ها از حرفای ناخواسته و یا نسنجیده ی خویش است وبس! اگه می بینی چیزی برا کسی نمی گم چون تنهایی و غربت شده همدم تنهایی های عبدالفاطمه و تنها با خوندن دل نوشته های بچه های حرف دلیه که آروم می گیرم و مشغول زندگی دنیایی که هر روز به سویی می کشاندم!
اله من! مهربان من نمی دونم چی بگم!..............
هیهات که زندگی دنیا و نادیده از حرفام تعبیر به کم محلی بشه! خدایا! من رو ببخش اگه اینطوری بودم، خدای بزرگ من! اگه اهمیتی به دل شکسته ی عزیزی از طرف من صورت گرفته طاقت غضب تو رو ندارم! خدایا! تو که می دونی تاب هر مشکل برای خویش توانم آورد ولی تاب بی محلی وغضب تو رو نه! که اگه غضب کنی از خودت دورم نمی کنی که من از تو دور می شم به واسطه گناه ناخواسته ی خویش!
خدایا! تو که می دونی تاب درد هیچ کس نمی توانم ، حاضرم تموم دردای حرف دلیها بشینه رو دلم که بتونم حداقل به خاطر اونا حرفی برا گفتن با تو داشته باشم!
حالا عزیز آشنای نادیده! اگه قابل دونستی و من رو لایق پا درددلات نشستن! می تونی رو عبدالفاطمه حساب کنی! میلم رو می تونی برداری!
این رو به همه ی اهل دلی ها می گم که اگه شایستگی شنیدن درد دلای پاکتون رو داشتم می تونید رو من حساب کنید که کاری هم نتونم شاید بتونم بشم که همدل! خدا ی من! این رو از من نگیر که بشم مرهم دردای یه عزیز!
اگه رنجشی ناخواسته بوده از طرف معاون دوم روابط عمومی حرف دل! حلالم کنید!
یادش بخیر که یه زمونی معاون دوم آقای بی قرار بودم و به خودم اجازه ی خوشامدگویی تازه ورودی ها به سایت رو می دادم!
خدایا! خودت می دونی چه آتشی بر دلم هدیه دادی! پس این هدیه رو از من نگیرتا وقتی که بتونم خودم برات بیارم!!!
در پناه حق – یازهرا(س)
17066
نام: tanri
شهر: tehran
تاریخ: 2/14/2006 6:57:57 AM
کاربر مهمان
  man tozihi nemikham bedam
hamin ke esmamo inja minevisam baram kafiye
chize dige vase neveshtan nadaram
17065
نام: مریم احمد
شهر: کرمان
تاریخ: 2/14/2006 6:49:09 AM
کاربر مهمان
  از كفر من تا دين تو راهي به جز ترديد نيست
دلخوش به فانوسم نكن اين جا مگر خورشيد نيست؟
با حس ويراني بيا تا بشكند ديوار من
چيزي نگفتن بهتراز تكرار طوطي وار من
بي جستجو ايمان ما از جنس عادت مي شود
حتي عبادت بي عمل وهم سعادت ميشود
با عشق آن سوي خطر جايي يراي ترس نيست
در انتهاي موعظه ديگر مجال درس نيست
كافر اگر عاشق شود بي پرده مومن مي شود
چيزي شبيه معجزه با عشق ممكن مي شود

17064
نام: زهره
شهر: فاروج
تاریخ: 2/14/2006 6:35:02 AM
کاربر مهمان
  من خیلی تنهام وحیلی ناامید
17063
نام: مجتبی
شهر: اراک
تاریخ: 2/14/2006 5:46:51 AM
کاربر مهمان
  در دلم طوفان غم دارم ولی/ ..../خنده بر لب می زنم تا کس نداند درد من.....
<<ابتدا <قبلی 1713 1712 1711 1710 1709 1708 1707 1706 1705 1704 1703 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1708&mode=print