اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
16272 |
نام:
عقیل
شهر:
لامرد
تاریخ:
1/23/2006 9:55:59 AM
کاربر مهمان
|
چیز گمشده ای دارم
|
|
16271 |
نام:
خروش!
شهر:
همين دور و برا
تاریخ:
1/23/2006 9:35:35 AM
کاربر مهمان
|
زهراي تنهايي!
خيلي سلام، خيلي سلام، خيلي سلام
از آمدنت خيلي خوشحال شدم هر چند كه از چيزهاي ديگر نه...
اينقدر ما را بهم نريز؛ ما خودمان بهم ريخته ايم!!
خداوند نگهدار تو و علي باشد .
تا بعد...
|
|
16270 |
نام:
محبوبه
شهر:
آسمان خــــــــــــــدا
تاریخ:
1/23/2006 9:21:14 AM
کاربر مهمان
|
او خواست .او گفت . او خواست که شروعی باشد و پایانی. او خواست.
می شناسمش. خودش همیشه می گفت که مرا می دیده و من بی خبر بودم. او بود. دیدمش .می شناختمش اما غافلبودم. او گفت: نحن اقرب من حبل الورید....
این را که گفت خوب شناختمش. اما حیف که غافل بودم.....
حال هم که او می گوید پایانم را و پایان را می سرایم...
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر.........ان شاء الله
محبوب
|
|
16269 |
نام:
بی دل
شهر:
تبریز
تاریخ:
1/23/2006 9:14:19 AM
کاربر مهمان
|
ای خدا برس به داد دل این بینوایان و پر از درد و ........
|
|
16268 |
نام:
خروش!
شهر:
همين دور و برا
تاریخ:
1/23/2006 9:02:57 AM
کاربر مهمان
|
سورناي نزديك كربلايي سلام
راستش را بخواهي مدتيه كه ماهم يه جورايي قاطي كرديم!!
احساس مي كنم تو هم يه خورده يه جورايي شدي..!!
اصلا دنيا يه جوراييه..
خب تو حرف دل هم يه جورايي! شده..
كيميا قهر كرده!! قبل از قهر كردنش هم چند بار يه چيزايي نوشت كه من سر در نياوردم..البته مطمئنم كه تو سايت هست چون اون كسي نيست كه بتونه به همين راحتي حرف دل را ترك بكنه..
مگه تو وقتي از مرخصي مي آيي صفحات قبل را نمي خوني؟؟
خب حالا راستشو بگو ببينم چرا يه جورايي!! شدي؟؟
|
|
16267 |
نام:
زهرا
شهر:
تنهایی
تاریخ:
1/23/2006 9:01:31 AM
کاربر مهمان
|
سلام به ........
هیچ کلامی نمی تواند وصفتان کند و قلم من نمی داند با چه نامی صدایتان کند فقط میتوانم بگویم ببخشید ببخشید ببخشید !!!!!!!
چند روز پیش برادرم تهران را ترک کرد به مقصد.....
کربلا ، لبنان ،بیمارستان و شاید هم بهشت .ریه هاش عفونت کرده بود و حالش بد بود ، بدتر از همیشه. آخرین باری که با هم حرف زدیم گفت: اگر همدیگر را ندیدیم حلالم کن می رم که شهید راه..... نترس فقط برام دعا کن!
من از برادرم خبرندارم اما می دونم خیلی طول میکشه تا ازش باخبر شوم و حالا با خودم قرار گذاشتم به درگاه الهی اعتراضی نکنم ومنتظر خواست او باشم دنبالش نمی گردم تا خدا دوباره او را به من برگرداند. بدون من اونم حتما اذیت میشه ولی این درست ترین راه و تنها راه حل مشکل بود نمی خوام مثل فرشته شهید مدق پایبند خودخواهی من بشه اون جاش این جا نیست من بدون اون از تنهایی دق میکنم بدون برادرم دو روزه که تب کردم و فقط به غصه هاش فکر میکنم 13 ساله بود که رفت جبهه و ..........
خروش نازنین ! دلم را به آتش کشیدی دعا در حرم آقا عبدالعظیم ان هم به نیت زهرا و نور چشمش باورم نمیشه تا به یاد حرفتون می افتم مثل ابر بهاری اشک می ریزم و غربت وجودم را میگیرد و با خود میگویم من چقدر بدم که خروش آبرو گرو گذاشته و حاجتم روا نمیشه چقدر خدا ازم قهره که اینهمه دعا......
خروش مهربان من! بغض گلویم داره خفه ام میکند دیروز صبح زود رفتم مزار شهدای گمنام بالای کوه توی برف روی سنگ سرد یادگاری های جنگ ... یا مولاتی یا...دعای توسل خواندم با همان دل آلوده و روی سیاه رفتم در خانه زهرا(س) گفتم اگه خروش پیشتون آبرو داره به آبروی او .......خروش جان برای خودم دعا نکردم برای شما و حرف دلیها دعا کردم بعد زل زدم به قبرهای پاکشان وبا چشمام التماس کردم
دلم قرار نگرفته وهنوز آشوبه ولی اگر بی بی بخواد حل میشه.........حرف دلیها اگه گفتم ازتون رنجیدم واسه این بود که من عزیز کرده برادرم هستم و دلم میخواد همه دنیا براش دعا کنند بدون التماس دعا.توی دنیای ما یک عده با توهین کنارش گذاشتن بقیه هم فقط واسه التماس دعا حالش را می پرسند شرمنده نباید در مورد شما اینطوری فکر می کردم درکم کنید برادر را از خواهر گرفتن درد بزرگیه بدون برادرم تنهایی فقط شهرم نیست همه وجودم تنهاست بهم نگویید خدا راداری وتنها نیستی این حرف را به خوبان که محبوب خدا هستند بزنید من حتی بلد نبودم خدا را محبوب خود قرار دهم
دعا کنید زهرا بمیره ، قبل از اومدن محرم! خجالت میکشم لباس عزای حسین را بپوشم در حالیکه گناهکارم و.... خروش ندونسته هات همینه می خوام این امتحان تموم شه صبرش رو ندارم میترسم مردود شوم میترسم برای توبه ورسیدن به خدا دیر بشه میترسم حرمت اسمم را شکسته باشم و دیگه قبولم نکنند
حرف دلیها اگه زحمت نیست چند روز باقی مانده تا محرم خیلی زیاد دعا کنید شاید خدا منو ببخشه و.... برادرم نیست تا با دعاهاش آروم شوم از شما هم توقع ندارم منت میگذارید اگر ..........
من قابل نیستم ولی براتون دعا میکنم نزدیک اذان مغرب است و... ان شاالله مزد انتظارتون برای ظهور آقا شهد شهادت در رکابش باشد...آمین.....
حق این همه حرف زدن را نداشتم دلم داشت میترکید حق با شماست اگر ننویسم برای خواندن مطالبتان می آیم
دوستتان دارم ...التماس دعا..........خدا یار و نگهدارتان
|
|
16266 |
نام:
حمید
شهر:
تهران
تاریخ:
1/23/2006 8:29:54 AM
کاربر مهمان
|
من مادرندارم چه کنم
|
|
16265 |
نام:
ali
شهر:
جيلارد
تاریخ:
1/23/2006 8:12:27 AM
کاربر مهمان
|
دلدا گان در شهر عشق مجنون شدند و رفتند
|
|
16264 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
1/23/2006 8:08:54 AM
کاربر مهمان
|
به نام اعلای علی
سلام
بچه ها حس می کنید؟....بوی محرم رو؟
خیمه ی ماه محرم زده شد در دل ما...
*****
خروش باصفای حرف دل!ان شاءالله از شما یاد می کند.خوش به حالتان که آرزوهای بزرگ دارید.آرزویی مثل پریدن !
بچه ها کم پیدا شدند!دلم گرفته.از کیمیا خبر دارید؟
******************************************************
ملتمس دعاتون"سورنا"از نزدیک کربلا
|
|
16263 |
نام:
بحروز
شهر:
عا شقی
تاریخ:
1/23/2006 7:28:34 AM
کاربر مهمان
|
دوستدارم برم کربلا
|
|