هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
16222
نام: شرمنده
شهر: اصفهان
تاریخ: 1/21/2006 4:34:17 PM
کاربر مهمان
  سلام. بچه ها برای شرمنده ها هم دعا می کنید ؟
16221
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 1/21/2006 4:23:09 PM
کاربر مهمان
  سلام!
۱.خواهر خوبم لیلای غریب!
از اینکه بعد از مدتها دلنوشته هاتون رو تو سایت میبینم خوشحالم.
راستی حال مادرتون بهتر شد؟
۲.خواهر خوبم زهرا از تنهایی!
آبجی به همین زودی میخوای بری؟
فکر این دوستان خوبت رو نمی کنی؟
یه تجدید نظر...
۳.بدری آسمونی عزیز!
حسابی شرمنده مون کردی...امیدوارم بتونم جواب محبتهاتون رو بدم.
۴.سورنا و گمشده ی عزیز!
اینقدر شما ها غیبت کردید که منم وسوسه شدم و پایم به غیبت باز شد...(شوخی کردم ها...)
ان شاالله دیگه تکرار نمیشه...
۵.دکتر اسلامیان بزرگوار!
اون چیزی ماندگاره که رنگی از تنها ماندگار این عالم رو داشته باشه...
به رنگ خدا...
۶.غدیر عزیز!
متنی که نوشتی خیلی به دلم نشست...
۷.راستی تا یادم نرفته به دوستان جدیدمون هم خوشامد بگم...
محمدرضا.علی علوی . دنیا از خرمشهر . علی از شیراز
تنها از تاکستان . مینا از بوشهر و ...
امیدوارم ارتباطشون با ما همیشه برقرار باشه.
داداش کوچیکتون بی قرار
16220
نام: م
شهر: ک
تاریخ: 1/21/2006 3:09:24 PM
کاربر مهمان
  استخاره انداختم برای ازدواج با دوستم بد دراومد خیلی دوسش دارم
16219
نام: عارف محمودی
شهر: آبادان
تاریخ: 1/21/2006 2:42:34 PM
کاربر مهمان
  خواهشمندم تمام دولتمردان ما بسیجی وارازرهبر عظیم الشان ما آیت الله خامنه ای ورییس جمهور محبوب درس گرفته وبه مردم بدبخت وفقرا رسیدگی کنند
16218
نام: عارف محمودی
شهر: آبادان
تاریخ: 1/21/2006 2:38:22 PM
کاربر مهمان
  با سلام از مطالب مفیدسایت شما تشکرمیکنم امیدوارم موفق وموید باشید
16217
نام: علی
شهر: شیراز
تاریخ: 1/21/2006 2:18:07 PM
کاربر مهمان
  بنام خداوند صاحب بهشت وجهنم و باگذشت های فراوان. امریکا باکشش دار کردن نکات فرعی مثل امنیت امریکا وامنیت اسرایل و امنبیت جهان. حقوق بشر وابعاد رنگارنگ دیگربه مشغول سازی ذهنی .وجوسازی و برانگیختن احساسا ت غریزی وروانی ساده اندیشانه. زمان را بدست می اورد وتوپ را به زمین مخالف می فرستد. وخط های قرمز فراوان می سازد که هم پیراهن عثمان درست کند وهم ایدلوزی کشور هدف راه مغشوش جلوه دهد و همچنین فرصت بحث های استرازیک وایدلوزیکی و ریشهای واساسی را نگذارد مطرح بشود.و چنانچه درمحظور واقع شود پبش شرط ها اماده شده باشد وبسته بندی وکاغذ کادوی ان ایدولوزی اماده باشد دوم مداوم دم از تحقیقات گسترده سازمان های عظیم در مسایل علوم انسانی وقرهنگی و ایدولوزی جهان می زند ولی هیچگونه اصول وقوانین کشف شده هارامطرح نمیکند ومدام شعارمیدهد :"من ان رستم روزگارم:" انچه من میدانم این است که دانشمند این رشته گوبلز زمان از اب درامد که استاد دانشگاه هاروارد بود که خود از طبقه هفتم هتلی درواشنگتن به پایین پرتاب کرد چون به این نتجه رسیده بود دورغ گقتن اولش خوب است و پس کشف حقیقت یاس شدید میاورد همین روش در برزیل پس از بدست اوردن یکسری پیشرفت های ساده وزودگذر سرانجام تلخی ببار اورد. سوم پس از کشف حقیقت یکسری خودزنی نمایشی انجام میدهندمانند تغیرات اقراد وبعضی اعترافات نیمه باز وتحریفات برای گول زدن.چهارم از همه مطالب مهمتر که به قران باید افرین گقت دشمنان ومردم ولو انقلابی هم باشند کودن معرفی میکنند که متوجه دورغها نمی شدند باتشکر فراوان علی گریست
.
16216
نام: اصغر
شهر: شیراز
تاریخ: 1/21/2006 1:46:12 PM
کاربر مهمان
  روح بزرگ شهید اوینی شادوراهش همیشه جاویدباد
16215
نام: اصغر
شهر: شیراز
تاریخ: 1/21/2006 1:46:06 PM
کاربر مهمان
  روح بزرگ شهید اوینی شادوراهش همیشه جاویدباد
16214
نام: مرتضی
شهر: کره خاکی
تاریخ: 1/21/2006 1:40:34 PM
کاربر مهمان
  گفتى كه من از روز ازل سوخته بودم با داغ چراغ غزل افروخته بودم

آرى من از آن بارقه كوكب چشمت دلسوخته، دلسوخته، دلسوخته بودم

با ياد نگاه تو چراغ سحرى را بر قله خورشيد برافروخته بودم

چون لاله به صحراى جنون با تب عشقت پيراهنى از شعله به تن دوخته بودم

پروانه صفت در سفر سوختن اى شمع از تو غزل سوختن آموخته بودم

بر باد شد از جور تو آن كوه تحمل كه اندر گذر حادثه اندوخته بودم

رفتى و به دنبال تو تا صبح قيامت بر باغ نظر ديده جان دوخته بودم

16213
نام: سعید شیردل
شهر: عجب شیر
تاریخ: 1/21/2006 1:15:44 PM
کاربر مهمان
  یا مهدی روز ها می گذرد ولی از تو خبری نداریم و همچنان چشم به راهت هستیم و دومین خواسته بعد از فرجت سلامتی رهبرمان می باشد.
<<ابتدا <قبلی 1628 1627 1626 1625 1624 1623 1622 1621 1620 1619 1618 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1623&mode=print