اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
15702 |
نام:
نازی
شهر:
مها باد
تاریخ:
1/7/2006 7:30:38 AM
کاربر مهمان
|
سلام با عرض خسته نباشید امید ورام که همیشه سر بلند وموفق با شید
|
|
15701 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
1/7/2006 7:30:31 AM
کاربر مهمان
|
به نام حق یکتا
سلام بر همه عزیزان
گاهی از اوقات احساس تأثری داریم که نمی توانیم به آن فائق شویم. درمی یابیم که لحظه جادویی آن روز سپری شده و هیچ کاری نکرده ایم و آن وقت زندگی افسون و هم خود را پنهان می کند...
(یاحق)
|
|
15700 |
نام:
مهاجر
شهر:
غریبستان
تاریخ:
1/7/2006 7:27:00 AM
کاربر مهمان
|
برای همه ی کسانی که التماس دعا دارند، و اصلا برای همه ی کسانی که ادعای محبت مولا حسین رو دارند، یک توصیه دارم، خیلی زحمت نداره، هر روز یک بار زیارت عاشورا رو بخونید. مطمئن باشید تو زندگیتون غوغا میکنه!
ارادتمند همه ی محبان اهل بیت.
|
|
15699 |
نام:
ش.ز
شهر:
تهران
تاریخ:
1/7/2006 6:55:27 AM
کاربر مهمان
|
سلام خدمت شما دوست گرامی...ممنون از پیامهایتان در کلوب...از من خواسته بودید در اینجا شرکت کنم...
خنده اي ، خنده ي گل مهتاب .
شعله اي ، شعله ي دل خورشيد .
بوسه اي ، بوسه ي سحرگاهان .
تغمه اي ، نغمه ي لب اميد .
غنچه اي ، غنچه ي بهار حيات .
عشوه اي ، عشوه ي نگاه نياز .
مژده اي ، مژدهي شكست فنا .
چشمه اي ، چشمه ي نهفته راز .
ناله ام ، ناله ي ني آلام .
لاله ام . لاله ي دل خونبار .
هاله ام ، هاله ي گناه سياه .
واله ام ، واله ي وفاي نگار .
ژاله ام ، ژاله ي مه رؤيا .
باده ام ، باده اي ز ساغر ننگ .
بيش از اينم بتر ، كه مي بيني ،
شهره ام . شهره ام : به ننگ به رنگ .
|
|
15698 |
نام:
شهید گمنام
شهر:
جزیره مجنون
تاریخ:
1/7/2006 6:51:17 AM
کاربر مهمان
|
توی آسمون قلبم
مینویسم با گل یاس
که من از بچگی بودم
مرید حضرت عباس
مادرم می گفت اباالفضل
صاحب سفره هامون
امید زندگیامون
همگی میوه ی اونه
تا که چشم من میافتاد
به قاب عکس شریفش
هی می گفتم توی دنیا
هیچ کس نبود حریفش
می خوام امشب بخونم
واستون از سر احساس
که چرا هرکی گرفته
پاشه میره پیش عباس
اگه موسی پور عمران
به کلیمی مقتدا نیست
مگه عیسی گل مریم
به مسیحا مقتدا نیست
مگه زرتشتی و بودا
واسه آتیش نمی مونه
پـــس چـــرا حـــاجتاشون رو از آقــای ما می گیرن
|
|
15697 |
نام:
خروش!
شهر:
همين دور و برا
تاریخ:
1/7/2006 6:48:01 AM
کاربر مهمان
|
آنانكه رفتند ، كار حسيني كردند؛
آنانكه ماندند، بايد كار زينبي كنند!
وگرنه ، يزيدي اند.....
(( معلم شهيد، دكتر شريعتي))
|
|
15696 |
نام:
سعادت
شهر:
ناکجا
تاریخ:
1/7/2006 6:16:24 AM
کاربر مهمان
|
طناب ما كدام است؟
مردي كنار بيراهه اي ايستاده بود، ابليس را ديد كه با انواع طناب ها به دوش در گذر است. كنجكاوشد وپرسيد: اي ابليس، اين طنابها براي چيست؟ جواب داد: براي اسارت آدميزاد، طنابهاي نازك براي افراد ضعيف النفس وسست ايمان، طنابهاي كلفت هم براي آناني كه دير وسوسه مي شوند. سپس از كيسه اي طنابهاي پاره شده را بيرون ريخت و گفت: اينها را هم انسانهاي با ايمان كه راضي به رضاي خدايند و اعتماد به نفس داشتند، پاره كرده اند و اسارت را نپذيرفتند. مرد گفت: طناب من كدام است؟ ابليس گفت: اگر كمكم كني تا اين ريسمان هاي پاره را گره زنم، خطاي تورا به حساب ديگران مي گذارم. مرد قبول كرد. ابليس خنده كنان گفت: عجب با اين ريسمان هاي پاره هم مي شود انسان هايي چون تو را به بندگي گرفت!
|
|
15695 |
نام:
محمود
شهر:
مینودشت
تاریخ:
1/7/2006 5:58:25 AM
کاربر مهمان
|
من دو سال است که از مینودشت دورمدوستان حتما با من میل بزنید دوستار همه شما محمود
|
|
15694 |
نام:
فرزاد گرامی فر
شهر:
قزوین
تاریخ:
1/7/2006 5:52:44 AM
کاربر مهمان
|
دوست دارم بدانم بعد از مرگم اولین کسی که برایم گریه میکند و آخرین کسی که فراموشم میکند کیست؟
|
|
15693 |
نام:
سید محمد حسین
شهر:
تهران
تاریخ:
1/7/2006 5:46:51 AM
کاربر مهمان
|
ادامه...
داخل حياط علم را دست يکي از بچه داد و همانجا نفس آخرش را کشيد!
براي رفتن بايد اهليت آل آفتاب را پيدا کرد و اين کار جز با صبر و اميد و انتظار بر آورده نخواهد شد که اگر تو را شرم نباشد از آفتاب او خواهد تابيد و تمام روزهايت پر از آبي پاک خواهد شد.
منبعش سایت امتداد بود. www.emtedad.ir
|
|