اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
15672 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
1/6/2006 1:19:05 PM
کاربر مهمان
|
یا خالق کل الشیئ
سلام
آقا مصطفی با رعایت شرایط استخاره معمولا اولی را ملاک قرار می دهند.
*******************************************
امروز هم رفت و نیامدی...
برای آمدنت انتظار کافی نیست ***دعا و اشک و دلی بیقرار کافی نیست
خودت دعا بکن ای نازنین که برگردی *** دعای این همه شب زنده دار کافی نیست
از «ابوالفضل نظری»
ملتمس دعایتان"سورنا"از نزدیک کربلا
|
|
15671 |
نام:
حلاج
شهر:
تبریز
تاریخ:
1/6/2006 12:13:40 PM
کاربر مهمان
|
حلاج
*****
در آينه ، دوباره نمايان شد :
با ابر گيسوانش در باد
باز ، آن سرودِ سرخِ « اناالحق » وردِ زبانِ اوست
تو در نمازِ عشق چه خواندی ؟ !
كه سال هاست
بالاي دار رفتی و اين شحنه های پير
از مرده ات هنوز
پرهيز می كنند
نامِ تو را به رمز
رندانِ سينه چاكِ نشابور
در لحظه های مستی
- مستی و راستی -
آهسته ، زير لب
تكرار مي كنند
وقتی تو
روی چوبه ی دارت
خموش و مات بودی
ما ،
- انبوهِ كركسانِ تماشا
با شحنه های مامور :
مامور های معذور
همسان و همسكوت
مانديم
خاكسترِ تو را بادِ سحرگاهان
هر جا كه بُرد
مردی ز خاك روييد
در كوچه باغ های نشابور
مستانِ نيم شب ، به ترنّم
آواز های سرخِ تو را
باز
ترجيع وار ، زمزمه كردند ...
نامت هنوز وردِ زبان هاست
|
|
15670 |
نام:
حلاج
شهر:
تبریز
تاریخ:
1/6/2006 12:09:17 PM
کاربر مهمان
|
سلام عزیزانم
امیدوارم همیشه فقط برای خدا زندگی کنیم و فقط خشنودی پروردگار را طالب باشیم.
خنک آن قمارباز که بباخت هرچه بودش
نماند هيچش، الا ، هوس قمار ديگر
|
|
15669 |
نام:
دوست بی پناه
شهر:
امید
تاریخ:
1/6/2006 12:04:56 PM
کاربر مهمان
|
سلام
دوست من بی پناه هر اتفاقی که بیفتد،بازهم ما به خدا بدهکاریم.اول توبه کن دوم دعا سوم دعا ...باز هم دعا...
|
|
15668 |
نام:
مصطفی
شهر:
تهران
تاریخ:
1/6/2006 10:34:42 AM
کاربر مهمان
|
اولین استخاره درست است یاچندمین
|
|
15667 |
نام:
امیدوار به رحمت خدا
شهر:
همدان
تاریخ:
1/6/2006 10:24:44 AM
کاربر مهمان
|
بسم الرب المهدی
با سلام به همه دوستان اهل دلی
امروز هم گذشت ونیامد ولی شلید من اصلا لیاقت حرف زدن با اقا را نداشته باشم اما ... اما خوشا به حال شما که واقعا اهل دلی هستید و من جا مانده بگذریم
خداوندا آینه دل را به نور اخلاص روشنی بخش و زنگار شرک و دو بینی را از لوح دل پاک گردان و شاهراه سعادت ونجات را به این بیچارگان بیابان حیرت و ضلالت بنما و ما را به اخلاق کریمانه متخلق فرما و از نفحات و جاوه های خاص خود که مختص به اولیا درگاهت است ما را نصیبی ده و...
قسمتی از مناجات امام خمینی )ره(در کتاب ۴۰ حدیث
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
|
|
15666 |
نام:
رضاتوکلی
شهر:
منطقه لایبید
تاریخ:
1/6/2006 9:47:25 AM
کاربر مهمان
|
ازمسئولین ثبت مطالب تمنادارم بدلیل حاسیت موضوع گزارش رابه اقای شاهرودی رئیس فوه قضایه ارسال نمایند.باسلام وخسته نباشید احتراما بعرض میرساند که متاسفانه دردادگاه عمومی بخش میمه بجای قاضی اشناه به قضاوت ازیک دادرس کم سن سال وکم تجربه وحتی عقده ای استفاده میشودومتاسفانه کارمندان محلی بیسواددراین دادگاه خضوردارندومسائل قضایی رارعایت نمی کنند حتی درمورداینجانب که روزی برای انجام کاری به این دادگاه مراجعه نمودم بدون اطلاع کتبی قبلی ازطریق کلانتری محل به مدت ۲۴ ساعت بازداشت وهتک حرمت بنده نهایتا که به مرجع بالاتری هدایت شدم ضمن تبرئه ازبی حرمتی وغیرقانونی عمل نمودن دادرس سیدرضاسجودی قاضی دادگاه میمه مطلع شدم خواهشمنداست باتجدیدنظردرانتصاب قاضی وکارکنان محلی این دادگاه به نظام جمهوری اسلامی ضربه واردنسازیید باتشکربسیجی خمینی رضاتوکلی
|
|
15665 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
1/6/2006 9:23:37 AM
کاربر مهمان
|
«ا من اظهر الجمیل و ستر القبیح»
<0><0><0><0><0>
بوي كباب
رفته بودم ميهماني، صاحبخانه داشت كباب مي پخت... رفتم كربلاي پنج...{ اين را هنوز براي هيچ كس نگفته ام...} داشتم گردان را مي بردم جلو كه ديدم بوي كباب مي آيد. دو سه روز هم بود كه غذاي درستي نخورده بودم، پيش خودم گفتم دم اين بچه هاي تداركات گرم... عجب صفايي دارند... زودتر از نيرو، كباب را رسانده اند خط. فكر كردم همين كه برسم به كباب ها، اگر هم مانده يك تكه هم باشد، مي خورم. رفتيم جلوتر. بوي كباب بيشتر شد. توي حال و هواي كباب خوردن بودم كه ديدم... يا علي! سر سه راهي شهادت يك خمپاره خورده بود توي تويوتا و سه چهار تا از بچه ها جزغاله شده بودند... بوي كباب از آنها بود!! از خودم متنفر شدم... بعد، آن روز توي ميهماني اين خاطره با تمام جزئياتش توي ذهنم بود و اصرار ميكردند كباب بخورم، چگونه مي شد بخورم... صاحبخانه فكر مي كرد از او خوشم نمي آيد... ميهمان ها هر كدام فكر مي كردند با آنها مشكل دارم.... .
به نقل از فصل نامه مكاتبه و انديشه
***********************************
مگر می شود ازشهدانگفت واز شهدا نشنید؟؟
شادی ارواح طیبه جدیدترین شهدای کربلا صلوات...
ملتمس دعایتان"سورنا"از نزدیک کربلا
|
|
15664 |
نام:
مرجان
شهر:
شیراز
تاریخ:
1/6/2006 9:13:39 AM
کاربر مهمان
|
آولین بار اومدم تواین سآیت ولی خوشم اومد
|
|
15663 |
نام:
بی پناه
شهر:
ایران
تاریخ:
1/6/2006 9:10:20 AM
کاربر مهمان
|
نامه ای به خدا
میدانم که مراخوب میشناسی .حتما به یاد می آوری که در دوران کودکی و نوجوانی چقدر عبادت تو را کردم.آنقدر که فکر میکردم هر موقع به تو احتیاج دارم مرا اجابت میکنی. همیشه میگفتند خدا خیلی بندگانش را دوست دارد.هرکس کار خلاف کند ومال مردم و بیت المال را بخورد او را به اشد مجازات میرساند.ولی خیلی اشتباه میکردم .تو کاری کردی کارستان .آنهایی را که روزه خوردند با کلک بازی و بیت المال خوری به جایی رساندند همه چیز به آنها دادی .اما خوب جواب عبادات مرا دادی .کاری کردی که دنیا و آخرتم را از دست بدهم مرا مضحکه مردم نمودی به این بیماری که البته از روی لطف توست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کاری به سر من آوردی که زندگی برایم تلخ شده .هر چه به تو و آنهایی که همیشه به ما میگفتند اگر به آنها متوسل شوی تو را رد نمیکنند التماس کردم هیچ جوابی نگرفتم .الان میفهمم حتی آنها هم از من و قیافه ام بدشان می آید.البته اشکالی ندارد من تازه فهمیده ام اگر آخرتم را از من گرفتی لا اقل دنیایم را خودم بگیرم ۱۴ روز نذر کردم برای شفای دردم و حتی یگ گناه هم نکردم ولی تو مثل سگ نجس مرا از درگاهت راندی .روز قیامت جلوی تو را خواهم گرفت خودت خوب میدانی با من چه کردی .فقط دلم به حال خودم و رویاهای کودکانه ام میسوزد.....................................
|
|