هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
15662
نام: حسین کیمیا
شهر: تبریز
تاریخ: 1/6/2006 9:01:50 AM
کاربر مهمان
  سلام به همه عزیزان ادینه به خیر

كسانی كه بدون دليل معين به يكديگر اعتمادندارند ، به خويشتن خويش نيز بی اعتمادند ..........
(یاحق)
15661
نام: منتظر
شهر: شيراز
تاریخ: 1/5/2006 11:09:09 PM
کاربر مهمان
 
دوبار عاشوراي ديگر كربلا را خونين كرد و دل آقامون اباالفضل وامام حسين عليه السلام را دل نگران كرد وشال عزاي امام زمان عج را بر دوش نهاد وچشم گریان حضرت زينب سلام الله عليها دوبار اشك ريزان شد
15660
نام: منتظر
شهر: شیراز
تاریخ: 1/5/2006 10:53:29 PM
کاربر مهمان
  سلام بچه ها ودوستان حرف دل
یک بار دیگر دست عجل از سوی خداوند آمد وکثیف ترین مرد از قطعه نامردان را از روی زمین بردارد وانتقام آن اشکهای مظلوم شهر بیت المقدس را بگیرد ودل مظلوم را خوشحال کند ولی ای کاش دوبار ای خدا ازاین کثیف تر برسر کار نیاید
15659
نام: تنها
شهر: غربت
تاریخ: 1/5/2006 10:18:39 PM
کاربر مهمان
  سلام
دارم بهترین کسمو دارم از دست میدم برام دعا کنید که برگرده
15658
نام: تکتم
شهر: یه کم پایین تر
تاریخ: 1/5/2006 7:22:17 PM
کاربر مهمان
  سلام به همگی ...
من هم دلتنگم

می یاد اون روز که مسافر حلقه بر در می زنه
اون می یاد و با محبت به دلها سر می زنه
15657
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 1/5/2006 6:10:56 PM
کاربر مهمان
 
بازمانده عزیز سلام

بیا تا شکر کنیم که بالای سر ما قاضی عادلی هست که بین بندگانش داوری می کنه و حکمش قطعی و غیر قابل تجدید نظره.
باور کن من خودم نخواستم پاسخ این توهین ها را که به ماشد بدم چون همونطور که خودت دیدی اونقدر بی منطق ، بی استدلال و ضعیف بود که لزوم پاسخ به اون را با تردید مواجه می کرد و علت این برخورد بچگانه این آقا با من هم ناشی ازعدم آگاهی کافی از مسائل هست که اون هم توسط از ما بهتران خودمانی!! به خورد این نسل داده شده.(خیلی هم تقصیر اینها نیست)
خب بهر حال این مسائل باید اتفاق بیفته تا اون دسته سومی که حمید باکری گفت بتونه تحقق پیدا کنه. حالا که لیاقت پرواز با اینهمه کبوتر را نداشتیم باید لیاقت دق کردن را پیدا کنیم .
اما راستی که عجب دنیای عجیب و غریبیه. دنیایی که در اون عشق به شهید و خاطرات شهید حد و مرز داره!!!
خب بابا جون اینم عشق ماست دیگه .چکار کنیم. ما نمی تونیم اجازه بدیم که جلو چشممون به عشقمون،آگاهانه یا ناآگاهانه با انواع زبونها و با کلماتی که شاید بعضی ها اون کلمات را ناب هم بدونن، توهین بشه. اگه ما را بی اندیشه و احساساتی می دونن ،اگه به پای کم ظرفیتی ما گذاشته می شه اگه به پای کم طاقتی ما گذاشته می شه اگه حتی بقول بعضی از خوش انصاف ها به پای بی شعوری و کم عقلی ما گذاشته می شه، بشه. عیبی نداره چون خروش که با این بی شعوری ، عشق می کنه و اگه این بی شعوریه ، خروش افتخار می کنه که بی شعور باشه.
بخدا وقتی بعضی چیزها را می بینم و می شنوم میگم خدایا حالا دیگه (عجل وفاتی). برای اینکه خودت می دونی این چیزهایی که ما طاقت نمیاریم و می گیم همش یک ذره از اون همه دردیه که تو این دل آتیش گرفته نشسته.دیگه نمی تونم حرف بزنم..
بازمانده عزیزو همه اونهایی که با ما همدردی میکنید، از همتون ممنونم. شما را بخدا دعا کنید . ما یک آرزو بیشتر نداریم!

15656
نام: م.ز(اذان)
شهر: درهمین نزدیکی
تاریخ: 1/5/2006 5:58:22 PM
کاربر مهمان
  صدای سوت خمپاره/کف وجداورهامون/چه شدلیلاکه تاریخ عروسیت به تقویم خیالم ارتضاننمود/عجب افسانه ای مجنون همیشه بی سروپابود/ولی باورنمی کردم وصیت داشت روی حجله بنویسید:نشان آبادیک گمنام/صدای سوت خمپاره/همه دل بسته برخانه/کف وجدآورهامون/تعلق مخلص قانون/چه تاریخی همه آبادی حرف/بهارنوجوانانی پی برف /تعقل آنقدرکشورگشاشدکه به یک سمعک دوگوش نیمه ویران جنون رانیزفاتح شد/کام نگرفته سکوتی را شکستند عاقبت/انگار ازنای وطن بانگ هزاران نام می آید
15655
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 1/5/2006 4:01:11 PM
کاربر مهمان
  سلام!
۱.خروش عزیز!
از مطلب بسیار زیبایی که نوشتی تشکر میکنم و از شما میخوام که باز هم برامون از این دست مطالب بنویسی.
۲.گمشده ی بزرگوار!
من هم مثل سورنا از خواندن حرفهای دلت خیلی خوشحال شدم در ضمن متنی که نوشتی جواب قشنگی برای بعضی از دوستامون بود.
۳.دوستان خوبم سردرگم و فاطمه!
چرا در رابطه مون با خدا فقط نیمه ی خالی لیوان رو میبینیم؟
باور کنید تو هر لحظه هزار ویک اتفاق میتونه برای ما بیفته اما خدا جلوی خیلیهاش رو میگیره!
این رحمت نیست؟این مهربونی نیست؟
دوستان بزرگوارم!
باور کنید خدا میخواد ما با اون مثل دو تا دوست صمیمی باشیم اما ما نمیخواهیم....آخه چرا؟؟؟
چه خوبه که رابطه مون رو با خدا درست کنیم و بهش ایمان بیاریم...باور کنید اینها همش تلقین شیطونه که خدا ما رو دوست نداره و حرفهامون رو نمی شنوه و ....
یه تجدید نظر دیگه...
۴.برادر عزیزم بازمانده جان!
شما خاطراتت رو بنویس کاری هم به کار بقیه نداشته باش مطمون باش این خاطرات قشنگت تو حرف دل خیلی خریدار داره...
۵.راستی از هدا و مست وصال هم خبری نیست ها...

داداش کوچیکتون بی قرار
15654
نام: مصطفی
شهر: تهران
تاریخ: 1/5/2006 3:42:50 PM
کاربر مهمان
  دعا کنید شارون با ذلت تمام بمیرد
15653
نام: صبح
شهر: آفتاب
تاریخ: 1/5/2006 2:18:52 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهداء و الصديقين

به ياد عمليات كربلاي پنج
اين متنو در انجمن خوندم گفتم حيفه بقيه نخونن .

((فرستنده :باطن سرزمين رنج(شلمچه )ستارگان كهكشان امام حسين عليه السلام
گيرنده :سرزمين رنج (شلمچه )زائر دلخسته شهر عشق

از بهشت .....برگي نانوشته در مفاتيح الجنان
بسم الله الرحمن الرحيم
((هنگامي كه آخرين زلزله زمين را ميلرزاندزمين در ان هنگام همه اخبارش را روايت ميكند))زلزال
-و زمين روايت خواهد كرد شب بييستم دي ماه سال 65را -شلمچه كانال ماهي .
-بچه ها را قيچي كرد ه انداز گردان 313نفره تنها 5نفر برگشته اند
-هوا سرد است اما در كف جاده خونهاي گرم بخار ميكند .
-گروهان هر چه سعي ميكند روي پيكر ها پا نگذارد اما گاهي نميتواند .
-عليرضا حضرت زاده مي خواهد با جثه 17ساله اش جنازه ها را به كنار جاده حمل كندامانمي تواند.
-سوت خمپاره !...عليرضا از هم پاشيد ....ديدار به قيامت !
از گوشهاي آرپي جي زن خون ميريزد .
-كسي براي كمك نمانده است .
-صداي آه و ناله فضا را پر كرده و مجروحها سعي ميكنند خود را به درون شيار ها و گودالهابكشند.
-ديگر هيچ كس كمك نميخواهد اما بانويي در معركه به اين سو و آن سو ميرود.
-صحراي پر از كشته سرهاي بدون نيزه و بانويي در معركه !چه شباهتي !
-زن باز ميگردد ...اذان صبح نزديك است تا حالا چند پيكر را غسل داده هر چند ابي در ميان نيست .
-و باز ميگردد....در حالي كه چادرش هنوز خاكي است .
-به مفاتيح الجنان اضافه كنيد:
آداب زيارتقدمگاه حضرت زهرا و مقتل الشهدا(معروف به شلمچه )
-توبه تفكر تصميم و سپس :
السلام عليك ايتها الصديقة الشهيدة فاطمةالزهراءو علي شهدائك و احبائك و رحمةالله وبركاته و انا ان شاءالله بكم لاحقون .
امضاء...!))







<<ابتدا <قبلی 1572 1571 1570 1569 1568 1567 1566 1565 1564 1563 1562 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1567&mode=print