اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
15652 |
نام:
مهاجر
شهر:
غریبستان
تاریخ:
1/5/2006 1:14:32 PM
کاربر مهمان
|
سلام. باید به خاطر این همه صفا و صمیمیتی که تنها با کلمات بوجود آمده از خدا تشکر کرد. هیچ فکر کردید که ممکنه یک روز مولایمان، حضرت مهدی (عج)بنشینه پای حرفهامون؟ البته او حرفهای دل ما رو نگفته هم میشنوه.ولی خوب ما غافلیم.من از اینجا از طرف همه مان با او سخن می گویم:
مهدی جان ، روز عرفه نزدیک است. از تو می خواهیم تا در دعاهایت ما را فراموش نکنی. ما می خواهیم از یاران تو باشیم. لیاقتش را خودت از خدا برایمان بخواه. مهدی جان سلام ما را به مادرت فاطمه زهرا برسان و کمکمان کن تا کاری کنیم که دل او را شاد کنیم. شاید بتوانیم با دفاع از حریم شهادت مرهمی بر داغ فرزندش حسین(ع) گذاریم، که سرخی خون شهیدان ما پیام ارادتی است به آن لاله ی عاشورایی.
|
|
15651 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
1/5/2006 12:44:33 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه جوانان ایران زمین
همتون باعث افتخارین من یه الف بچه را ببخشین که هیچ ندیدم از جنگ مقدس از رشادتها باید افرین بگم که از حریمتان این قدر دفاع میکنین واقعا خرسندم...
فدای همتون
من که دربست مخلص همتونم...
ولی یه کمی اندیشه هم لاظمه کار هست خوش غیرتان
تو محاسره دشمن ی قوی هستیم در این زمان نگیم من اله تو اله ...در این بهران لازمه کار در این هست که کمر بند غیرت را ببندیم +(اندیشیدن)به خودایم
هم دیگه رو از نسل یکی دیگه ندایم ما همه فرزند ربیم و ایران.و پس فکر ناموس و وطن باشیم...
میگم شما را به حیستتان بد تعبیر نشه فقط برین تو بهرش... خواهشا"
ما رها بوديم ، رها به هم رسيديم و رها هم ديگر را بدرقه کرديم . رها ... رها ... صدای پرنده در قفس صدای آزادی نيست . صدای پرنده هم نيست . صدای هيچ چيز نيست و برای خدا ياد بگير که هيچ وقت از صدای پرنده های در قفس لذت نبری ... ياد بگير و قول بده که هيچ وقت پرنده ای را در قفس نخواهی ... پرنده اگر پرنده باشد در قفس می ميرد ... مثل ماهی قرمزهای کوچولوی توی تنگ سفره هفت سين ... مرغ و ماهی ندارد ... قفس هيچ چيز باقی نمی گذارد ...
تپشهای قلبم را به باور خاطره هايم پيوند می زنم ،
و سرزمينی را که همزاد با خاک است و کهن تر از تاريخ ، برای نوباوگان خاک و تازه به دوران رسيدگان تاريخ زمزمه می کنم .
در فکر باشیم که کمر بند همت را سفت و سفتر کنیم خوش غیرتان التماس دعا.
(یاحق)
|
|
15650 |
نام:
امیر حسین
شهر:
طهران
تاریخ:
1/5/2006 12:35:27 PM
کاربر مهمان
|
من همیشه به فکرت هستم، حتی تو آرزوهام
شاید این بار نوبت تو باشه
اگر روزی فرشته ای یه دفعه جولوی پاهات سبز شه وبهت بگه همین الان بدون هیچ سوالی میتونی یک آرزو کنی که برآورده شه
به اون چی مگی؟
چه آرزویی مکنی؟
پولدار شی ، هرچیزو هر کسی رو که دوست داری داشته باشی، مراتب علمی رو تا اونجایی که دوستداری طی کنی
تو اون لحظه آدم میتونه اون چیزی که همیشه می خواست داشته باشه، اما چون یه جورایی نشده ،آرزو کنه
اما فک کنم یه ذره هل شدی یا یه چیزی رو فراموش کردی؟
فک کن؟
یه کم بهتر فک کن؟
یادت نمیاد نه؟
اما من خوب یادمه، مگه میشه یادم بره
شاید بهتر بود این جوری آرزو میکردی
** آرزو میکنم که بتونم آرزوی صد تا از دوستام رو بر آورده کنم **
با این کارت حتماً آرزوی من و نودو نه تا دیگه ازدوستای خوبت برآورده می شد
و چه خوب می شد همهُ آدما اگر این فرصت برایشان پیش می اومد این جوری آرزو می کردن
یه آرزوی صد تایی که هر کس آرزو میکرد هی زیاد و زیادتر می شد
دیدی من همیشه به فکرت هستم حتی تو آرزوهام
|
|
15649 |
نام:
سپیده
شهر:
تهران
تاریخ:
1/5/2006 12:25:57 PM
کاربر مهمان
|
همواره بخوان سرودی را که آهنگ غم انگیز دلی مشتاق و دردی تازه را در دامن شب می نشاند بدان دنیا نه تنها بی وفا بلکه بدون ارزش و سنگ است پس به سنگ دل مبند زیرا سنگ ارزش دلدادگی ندارد.
دوستان من از جمله افراد گناهگاری بودم که خیلی صدمه در زندگیم خوردم ولی الان توبه واقعی کردم و از خدا طلب مغفرت...برایم دعا کنید تا خدا گتاهانم را ببخشد...التماس دعا
|
|
15648 |
نام:
تنها
شهر:
غریبستان
تاریخ:
1/5/2006 12:08:10 PM
کاربر مهمان
|
گفته اند کذب الوقاتون .کسانی که برای ظهور زمان تعیین می کنند دروغ می گویند....
ولی هر روز که می گذره حوادثی که پیش میاد حس می کنم ان شاءالله دیر نیست زمانی که صوت دلربای آن یار رااز کنار کعبه خواهیم شنید.فقط از خداوند می خواهم معرفت درک امام را به من روسیاه بدهد و تا زمان ظهور باشم و بگویم به مولایم:
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شبهای جدایی
حادثه کشتارامروز شیعیان در کربلا را به ساحت ولی عصر(عج) تسلیت می گویم.
ببدنی و بجسدی و بروحی فداک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان
|
|
15647 |
نام:
مجتبی
شهر:
قم
تاریخ:
1/5/2006 11:51:27 AM
کاربر مهمان
|
کجاست ان دوره ای که همه به شهدا احنرام میگذاشتند اما حال یک عده جوان که از انقلاب خبرندارند خون شهدارا فرش پای خود میکنند وابروی انقلاب مارا میبرند
|
|
15646 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
1/5/2006 11:47:18 AM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرَّحمن الرّحیم
اللهم ان مغفرتک ارجی من عملی
وان رحمتک اوسع من ذنبی
اللهم ان کان ذنبی عندک عظیما
فعوک اعظم من ذنبی
اللهم ان لم اکن اهلا ان ابلغ رحمتک
فرحمتک اهل ان تبلغنی وتسعنی لانها وسعت کل شی
برحمتک یا ارحم راحمین
><><><>000<><><><
بازمانده بزرگوار!حرف دلتان حق است.خود من با وجود آنکه در قیاس با شما-البته با عرض پوزش از جسارتم که خود راباشما مقایسه می کنم-هیچ سهمی از ایثار شهدا و رزمندگان ندارم اما گاهی از آنچه می بینم شدیداّ ناراحت و دلتنگ می شوم.حالا اگر کسی جای شما باشد که دیدنیها را دیده وشنیدنی ها را شنیده اید،انصافاّحق دارد از اجتماع هر انتقاد بجایی را فریاد بزند.من باشما موافقم.ما همیشه تشنه دانستن یا حداقل خواندن خاطرات شماییم.از ما دریغشان نکنید.شاید سهم ما همین باشد!
ملتمس دعایتان"سورنا"از نزدیک کربلا
|
|
15645 |
نام:
فاطمه
شهر:
تبریز
تاریخ:
1/5/2006 11:42:05 AM
کاربر مهمان
|
دوستان وبرادران خوبم سلام
از مطالب ونوشته های شما استفاده می کنم ودست نیاز به سوی شما دراز می کنم جهت تربیت فرزندان این مرزوبوم.
اگر آدرس ایمیل بدهید می توانم راحتتر حرف بزنم
دست ÷ر مهر همه شما را می بوسم
|
|
15644 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
1/5/2006 11:10:49 AM
کاربر مهمان
|
یا شاهد
باسلام
با خودم گفتم یه چند روز که نیستم بگذار امشب برا آخرین بار بیام و از نوشته های دوستان کسب فیض کنم، شاید به حرمت دلای پاک شما عزیزان ،این شب پنجشنبه ای نگاه سبز پشت قاب عکس خونمون یه سر بهمون بزنه، حتی اگه رویا باشه!
دوستان من! من اصلاً ناراحت! نیستم که تو اینجا اینقدر بحث می شه، خیلی هم خوبه که یکی مثل من از بحث ها تون برا کسب اطلاعات بیشراستفاده کنه، ولی عزیز من! نمی شه که اینجا کسی برا خودش موافق و مخالف در نظر بگیره، اگه می بینی یکی مثل من از کار روزانه و دلخستگی ها میاد اینجا تا آروم بگیره از حرف دلاتون و غرّه نشه به خودش و بدونه در مقابل بندگان بی ریای خدا اونقدر کم داره که حالا حالاها باید بره تا راهش رو پیدا کنه، نباید حرف دل بشه میدون منم وتو، اینجا باید اونقدر حرف دل از دل باشه به دل بشینه وگرنه خیلی راحت فراموش می شه واون تأثیری که برا خودت داشته نداره! حالا از عبدالفاطمه گفتن بود، دیگه به بزرگی و کرم و لطف خودتون مونده که چه کار کنید تا حرف دل بشه حرف دل قبلی .!!!
بازمانده ی عزیز! که به بزرگواریتون ایمان دارم، من با شما موافقم که گفتن از شهدا افراط و تفریط نداره، بازم می گم، بفرمایین که جان خسته ی عبدالفاطمه تشنه ی شنیدنه، بفرمایین که نادیده ها را باید گفت وناشنیده ها را باید از نگاه شما به تصویر کشید، پس شهید گمنام و بازمانده و سورنا وخروش بفرمایید وبفرمایید و بگویید تا گوش جانمان از تشنگی نشنیدن ها به سراب پناه نبرده!
خدایا! چه می شود ما را!؟
بازمانده ی عزیز! احتمالاً یه سوءتفاهم پیش اومده، من که تموم صفحات رو گشتم کسی از نسل من و شما چیزی خاصی نگفته بودکه چنین باشد که نگویید از شهدا که گفتن زیاد افراط است. حداقل ذهن کوچک من چیزی در این حد نیافت!
اصلاً من تو گیر ودار این نسل من وشما موندم، یعنی چی؟! اگه از لحاظ امکانات و بقیه ی چیزای دنیایی، طبیعیه که دوره ی شما با دوره ی ما فرق کنه! حداقل می دونم که دردسر ها و مشکلات امروز یه جورایی با اون دوره فرق می کنه ولی ربطی به این نداره که نسل من با نسل شما دچار مشکل بشه، که اگه هدف یکی باشه و اونم قرب خدا که همه چی با هم کنار میاد!
اگر کسی موجب رنجش خاطر شده به بزگواری خود ببخشید و باز از شلمچه بگویید که این بار واقعاً تشنه ام!
ببخشید که چنین گستاخانه تاختم، در پناه حق – یازهرا(س)- اگه نیومدم حلالم کنید دوستان
|
|
15643 |
نام:
سید محمد حسین
شهر:
تهران
تاریخ:
1/5/2006 10:55:17 AM
کاربر مهمان
|
ای عاشقان، هنگام کوچ است از جهان
بر گوش جانم می رسد، طبل رحیل از نای جان
این بانگ ها از پیش و پس
بانگ رحیل است و جرس
هر لحظه ای نَفس و نَفَس
پر می کشد بر لا مکان
دلم گواهی می ده که ظهور خیلی نزدیکه. خیلی خیلی نزدیک. ولی بار گناهم سنگینه. خیلی سنگین. تا کی خواب غفلت؟ تا کی نسیان؟ تا کی گمراهی و سرکشی.
به قول شهید آوینی: امان از غفلت...
به قول آقای پناهیان: خوب گوش دهید... صدای پاهای مهدی فاطمه(عج) می آید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
خدایا... تنهایم نگذار. من که ضعیفم. من که نمی تونم خودم رو از گناه حفظ کنم. من که خوار و ذلیل تو ام. خودت که من رو خلق کردی و دوستم داری. خودت نجاتم بده. که اگر تو نجاتم ندی، هیچ دادرسی به فریادم نخواهد رسید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
سبوح قدوس. ربنا و رب الملائکة و الروح
|
|