هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
15582
نام: دل
شهر: گرفته
تاریخ: 1/4/2006 12:16:53 AM
کاربر مهمان
  سلام به تمام هموطنانم . روزچهارشنبه تان بخیر وشادی .

من ازاون آسمون آبی می خوام .
من ازاون شبهای مهتابی می خوام .

خدایا کی آسمان آبی و شب مهتابی میشه .
و دل آروم میشه . پس کی ............. .
15581
نام: محمد
شهر: اصفهان
تاریخ: 1/3/2006 10:07:38 PM
کاربر مهمان
  جناب ریس جمهور
اینجانب محمد ابراهیم معتمدی کارمند بازنشسته مخابرات اصفهان دخترم در رشته طراحی دوخت درشهرستان خوانساریک ترم را گزرانیده ولی به علت اینکه رییس دانشکده وبیشتر اعضای آن بایکدیگرنسبت دارند هرگونه شکایتی از طرف دانشجویان به دفتر یا معاون هیچ گونه تاثیری نداشت برای نابسامانی خوابگاه وبرخوردبد پرسنل آنجاناچار در یزد شبانه ثبت نام کرده وقول دادندکه بعد از یک ترم شبانه مجددا شما رادرهمین دانشگاه در ترم روزانه ثبت نام می کنیم ولی خانم خامسی رییس دانشگاه حضرت رقیه یزد از ثبت نام فرزندم سرباززده ودر یک جلسه اختصاصی گفتندکه مااحتیاج به یک ملیون تومان داریم این کارمند بازنشسته از کجا میتواند این پول را فراهم کند. تقاضای رسیدگی به وضع دانشگاههای خوانسار ویزدرا دارم. خواهشمنداست دستور فرمایید که در ترم روزانه یزد فرزندم را ثبت نام کنند.


با تشکر معتمدی
خدا نگهداروعلی یاورتان باشد
15580
نام: شرمنده
شهر: اصفهان
تاریخ: 1/3/2006 5:28:02 PM
کاربر مهمان
  ****************امان از دل من***************
15579
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 1/3/2006 4:47:28 PM
کاربر مهمان
 

ای مگس ، عرصه سیمرغ ، نه جولانگه توست

عرض خود می بری و زحمت ما می داری !!!!!!!!!!!!!!!

15578
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 1/3/2006 3:52:47 PM
کاربر مهمان
  سلام!
روزگار دوگونه است روزی موافق طبع تو و روزی دیگر بر خلاف میلت روزی که موافق بود سبک سری مکن و روزی که به زیان توست افسرده مباش. حضرت علی(ع)
داداش کوچیکتون بی قرار
15577
نام: علیرضا
شهر: زازران
تاریخ: 1/3/2006 3:06:11 PM
کاربر مهمان
  یاعلی
15576
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 1/3/2006 2:38:44 PM
کاربر مهمان
  یا سامع
سلام مهربونای حرف دلی
خوبین الحمدالله
خدایا! می بینی!؟ اوضاع اونقدر برا بعضی ها قاطی پاطیه که حتی افتادن تو گفتن کفر!!!
خدایا! یعنی اینقدر سست بنیادند!؟ خدایا! من موندم اونا دلتنگی هاشون و حرفاشونو کجا می برن!؟ اگه خیلی ..........می گم خدای من! اونا چطور صدای تو رو از درونشون نمی شنوند؟ شاید تو خیال اونا من و امثال من خیال پردازیم و مرده پرست!! و یه مشت بسیجی دیوونه که جمع شدیم اینجا و حالیمون نیست داره تو دنیا چی می گذره!!!!! خیلی مضحکه اگه اینقدر هم ساده اندیش باشن!
اله من! یکی عنکبوت می شه و پژمرده! ویکی ... نه! حتی شرم دارم از بر زبان آوردن نامش
آدمین عزیز! کجابودی که جات خالی بود برا سانسور کردن!
یه موقع هایی خونم به جوش می اومد از دیدن این جور اراجیف تو محیطی مثل حرف دل، ولی.... خدایا! یعنی چی شده!؟ الان دیگه داره باورم می شه تو این دنیا یه عده آدم نما هستن که واقعاً تو برزخ بودن ونبودن گیر افتادن، چه برسه به دنبال معرفت خویش و خدا بودن!
الهی! من شرمنده ام به خاطر این آلودگی ها، چرا که ازماست که بر ماست! آره عزیز! از ماست که بر ماست
اگه یقین پیدا می کردیم که امر به معروف ونهی از منکر برا سلامت جامعه و ایمنی خودمون از عذاب الهی خوبه، دیگه کار به اینجا نمی کشید که یه جوون بیاد تو حرف دل و اینطوری با خداش به حرف بشینه! اونقدر درب وداغون باشه که کفر بشه حرف دلش!
خدایا! چطور می شه یه عده اینقدر گمراه می شن!؟ گاهی وقتا حتی تو خیالمم نمی گنجه که آدم چقدر باید توفیق بندگی رو ازدست بده که به اینجا برسه!؟
خدایا! من از عهد الستم با تو می گم، تو اون موقع نشونی خونت رو به بندگان دادی که بنده ی من : پروردگارت رحیم است و رحمان، هرجا و هر لحظه که خواهی صدایش کن..
من عبدالفاطمه حالا یه چیزایی از اون نشونه یادم مونده! ولی ....
خدایا! ای فریادرس فریاد کنندگان! دریاب که خوب می دانم ( از ماست که بر ماست!)در پناه حق – یازهرا(س)

15575
نام: حسين
شهر: یزد
تاریخ: 1/3/2006 2:23:31 PM
کاربر مهمان
  سلام سایت بسیارخوبی دارید موفق باشید
15574
نام: عبدالزهرا
شهر: بهشت زهرا (س)
تاریخ: 1/3/2006 2:11:54 PM
کاربر مهمان
 
دلم خيلي گرفته
هميشه اين حالت را دوست داشتم، چون فكر مي كنم تو اين حالت به مواليم نزديكترم.
دلم براي آقام خامنه اي، مادرم حضرت زهرا (س)، حضرت عباس (ع) خداي غيرت و عمه ام زينب (س) و...

همشون رو دوست دارم
به خاطرشون گناه نمي كنم
به خاطرشون نمازم رو اول وقت مي خوانم
به خاطرشون مراقبت دارم
به خاطرشون و به واسطه اشان دلمو صاف كردم
و به خاطرشون ...
15573
نام: حسین کیمیا
شهر: تبریز
تاریخ: 1/3/2006 1:54:52 PM
کاربر مهمان
  همسنگر بسيار عزيزم!

گمان نمی کنم / ترديد دارم چيزی نوشته باشم كه ترا ناراحت كرده باشد و يا رنجانده باشد. واقعن نمیدانم. اما خودم را سخت رنجاندم. ناراحت كردم و همينطور بی خيال نمی توانم از كنارش بگذرم!
هم رزم مهربانم از تو می خواهم معذرت مرا بپذيری و نگذاری از خود رنجيدنم بيشتر از اين ناراحتم كند. دلم می خواهد بودن من با شبحی ها مثل هميشه قبل باعث هم صدائی مان باشد.
كتابی كه در حال خواندنش هستم ورق می خورد بیآنكه بدانم چه بود مضمونش...!!

صورت صبورت را می بوسم و سکوتت را دردی بر دلم تحمل می كنم دوستت دارم !!

ای خوشا در راه خود بودن:
به سبك بالی٫نسيم آسا
از لجنزاران گذر کردن
ونيالودن.
ای خوشا در راه خود بودن
و آزمودن٫ در خود٫
آب و خاک و آتش را٫
خامش گويای دشت٫
ابهام جنگل را٫
شور دريا را٫
صفای جويباران را٫...

سيلی توفان
و نوازش های باران را...
شب بر همگی شکر
(یاحق)
<<ابتدا <قبلی 1564 1563 1562 1561 1560 1559 1558 1557 1556 1555 1554 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1559&mode=print