اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
15562 |
نام:
هبوط
شهر:
آسمانیها
تاریخ:
1/3/2006 8:49:08 AM
کاربر مهمان
|
فرازهايی از « دعای عرفه »
=========================
حمد و سپاس خدایی را سزاست که تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمی شکند و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمی دارد و هیچ آفریده ای به پای شباهت مخلوقات او نمی رسد.
...جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من تو را باز نداشت از اینکه راهنمایی ام کنی بسوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خشنودی توست.
پس
هرگاه که تو را خواندم پاسخم گفتی
هرچه از تو خواستم عنایتم فرمودی
هرگاه اطاعتت کردم قدردانی و تشکر کردی
و هر زمان که شکرت را بجا آوردم بر نعمتهایم افزودی
و اینها همه چیست ؟
جز نعمت تمام و کمال و احسان بی پایان تو !؟
...من کدامیک از نعمتهای تو را می توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و بخاطر بسپارم ؟
...خدایا ! الطاف خفیه ات و مهربانی های پنهانی ات بیشتر و پیشتر از نعمتهای آشکار توست.
...خدایا ! من را آزرمناک خویش قرار ده آن سان که انگار می بینمت.
من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می کنم.
خدایا !
من را با تقوای خودت سعادتمند گردان
و با مرکب نافرمانی ات یه وادی شقاوت و بدبختی ام مکشان.
در قضایت خیرم را بخواه
و در قدرت برکاتت را بر من فروریز تا آنجا که تاخیر را در تعجیل های تو و تعجیل را در تاخیرهای تو نپسندم.
آنچه را که پیش می اندازی دلم هوای تاخیرش را نکند
و آنچه را که بازپس می نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند.
...پروردگار من !
... من را از هول و هراسهای دنیا و غم و اندهای آخرت رهایی ببخش
و من را از شر آنان که در زمین ستم می کنند در امان بدار.
...خدایا !
به که واگذارم می کنی؟
بسوی که می فرستی ام ؟
بسوی آشنایان و نزدیکان ؟ تا از من ببرند و روی بگردانند
یا بسوی غریبان و غریبه گان تا گره در ابرو بیفکنند و مرا از خویش برانند؟
یا بسوی آنان که ضعف مرا می خواهند و خواری ام را طلب می کنند؟
... من بسوی دیگران دست دراز کنم ؟در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.
...ای توشه و توان سختی هایم !
ای همدم تنهایی هایم !
ای فریادرس غمها و غصه هایم !
ای ولی نعمتهایم !
...ای پشت و پناهم در هجوم بیرحم مشکلات !
ای مونس و مائمن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی کسی ! ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی ! ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی انتهای تو !
...تو پناهگاه منی
تو کهف منی
تو مامن منی
وقتی که راهها و مذهبها با همه فراخیشان مرا به عجز می کشانند و زمین با همه وسعتش بر من تنگی می کند و...
...اگر نبود رحمت تو بی تردید من از هلاک شدگان بودم
و اگر نبود محبت تو بی شک سقوط و نابودی تنها پیش روی من می شد.
.........
..
**************
التماس دعا...
|
|
15561 |
نام:
مسافر
شهر:
مسافرخانه
تاریخ:
1/3/2006 8:22:00 AM
کاربر مهمان
|
سلام بر همه؛
**برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان سه صلوات با عجل فرجهم**
@@@@************یاعلی مدد************@@@@@
|
|
15560 |
نام:
سید هادی ایرانپور
شهر:
تهران-اسلامشهر
تاریخ:
1/3/2006 8:08:21 AM
کاربر مهمان
|
خدایا مارا ازدست این شیاطین انسان نما نجات بده
|
|
15559 |
نام:
محمد
شهر:
بی مهری
تاریخ:
1/3/2006 7:46:52 AM
کاربر مهمان
|
خدایا کمکم کن اگر قابل میدانی
|
|
15558 |
نام:
عنکبوت
شهر:
زمین
تاریخ:
1/3/2006 7:37:55 AM
کاربر مهمان
|
ای کاش یه روز بفهمی فداکاری توی عشق یعنی چی؟
سبز نیستم و ساعت به ساعت رو به پژمردگیم. نه از فراقت بخاطر اینکه فکرت اشتباه بود.
|
|
15557 |
نام:
خروِش!
شهر:
همين دور و برا
تاریخ:
1/3/2006 7:23:59 AM
کاربر مهمان
|
نمي دانم از شهر آسمون
سلام، پيام شماره۱۵۳۵۱ را نديدي؟؟؟ يا اينكه...
|
|
15556 |
نام:
نمی دانم
شهر:
اسمون
تاریخ:
1/3/2006 6:56:27 AM
کاربر مهمان
|
و اینک او می گوید
تو نباشی چه امیدی به دل خسته من تو که خاموشی بی تو به شام و سحر چه کنم با غم تو مهربانم
|
|
15555 |
نام:
سپیده
شهر:
تهران
تاریخ:
1/3/2006 6:48:52 AM
کاربر مهمان
|
بچه ها برام دعا کنید.یا علی
|
|
15554 |
نام:
خروش!
شهر:
همين دور و برا
تاریخ:
1/3/2006 6:01:48 AM
کاربر مهمان
|
بنام حضرت حق و سلام بر همگي
از بعضي دوستان بخاطر بعضي از انديشه هايشان تعجب مي كنم. البته حق هر كدام از دوستان است كه براي خودشان نظري داشته باشند و نظرشان را بگويند هر چند كه بعضي وقت ها براي خود ما اين حق را قائل نيستند.
بله ؛ اين درست است كه حتي يك كودك ايراني هم صداي هواپيماي دشمن را شنيده است. هر چند كه با موضوع خيلي بي ربط بنظر مي رسد ، اما همان كودك ايراني هم بايد بگويد كه من صداي غرش جنگنده هاي دشمن را بالاي سرم در حالي كه كنار مادرم خوابيده بودم شنيدم. نه تنها اين ، بلكه بايد بگويد چند لحظه بعد از آن، همسايه ها آمدند و لابلاي آوارها مرا از آغوش مادر شهيدم بيرون كشيدند.
اصولاً اگر قرار بود رخدادها بازگو نشود و بقول شما در سنگر دلها بماند كه اصلاً تاريخ نوشته نمي شد. اگر اينطور بود، سايت آويني وجود نداشت. اصلاً خود آويني وجود نداشت روايت فتح وجود نداشت چون هر كس هر چه كه داشت در دلش نگه مي داشت و سيد مرتضاي ما هم به قتلگاه فكه نمي رفت. اگر بنا بود اين خاطرات ارزشمند در صندوق سينه ها و كنج قلبها نگهداري شود و هيچ كجا بروز نكند، قيام كلامي پيام آور نهضت خونين عاشورا زينب كبري سلام الله عليها شكل نمي گرفت چون بايد مي گفتيم: زينب جان! شما هر چه را كه در كربلا ديدي در دلت نگهدار و چيزي نگو!!!
شما به مطالب ناب و سخنان صريح آقا اميرالمؤمنين سلام الله عليه كه از پياله ها و مستي ايشان مي گوييد توجه كنيد. درست است كه مولاي مظلوم ما در آن دنياي هزار رنگ، ذوالفقارشان را به ديوار كوبيده بودند اما به دفعات و به مناسبت هاي مختلف ، شجاعت ها و رزم بي امانشان را با كفار در كنار پيامبر صلي الله عليه و آله به مردم ، گوشزد و ياد آوري مي كنند.
مثل اينكه ، جهات و دلايل سكوت و خويشتنداري حضرت امير عليه السلام را خوب نفهميده ايم.
از اين گذشته ، وقتي كه بچه ها با نام مستعار حرف مي زنند( شهيد گمنام، بازمانده و ديگران) در اين صورت ، آن شائبه هايي كه احتمالاً مورد نظر شما هست هم ، منتفي مي شود.
نگه داشتن حقايق و واقعيت هاي جنگ در دلها و بازگو نكردن آنها ، برابر با يك فراموشي تدريجي خواهد بود و فراموشي لاله هاي سرخ ما ، ناعادلانه و بلكه ناجوانمردانه است و اساساً آيا مي شود دوران افتخار يك ملت بزرگ را فراموش كرد؟؟ افتخاري كه نه براي يك ملت كه براي همه ملل آزاده جهان ، الگو و سنبل است.
من فكر مي كنم شما هم اگر از حميد و آقا مهدي و ديگران چيزي بدانيد و نگوييد ، جفا كرده ايد. من خودم كه ياد شهدا و بازماندگان سالهاي پر شور دفاع مقدس را حداقل براي خودم يك فريضه مي دانم.
در تاكسي ها و اتوبوس ها، در كوچه ها و خيابان ها و در مجالس و پشت تريبون هاي رسمي و غير رسمي كه شاهد اهانت به دفاع مقدس و بازماندگان جنگ هستيم در اينجا ديگر كم لطفي نكنيم..
ما را ببخشيد وحق يارتان
|
|
15553 |
نام:
بی معرفت
شهر:
غریبستان
تاریخ:
1/3/2006 5:51:12 AM
کاربر مهمان
|
زمان حج شده و ...
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی که درون خانه آیی
خدا قسمت کنه دلمون پر از حب علی بشه
خدا قسمت کنه از حبش دیوونه بشیم
خدا قسمت کنه از غربتش بمیریم
خدا قسمت کنه ما رو قبول کنه
خدا قسمت کنه فدای پسر عزیزش بشیم
خدا قسمت کنه نوکریشو بکنیم این دنیا و آخرت
خدا قسمت کنه...
|
|