اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
15532 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
1/2/2006 1:44:18 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه عزیزان
مثل اینکه امروز همه می خوان تماشاچی باشند...
قربان همه تماشاچیها
شب بر همگی شکر
(یاحق)
|
|
15531 |
نام:
محسن
شهر:
تهران
تاریخ:
1/2/2006 12:40:36 PM
کاربر مهمان
|
یا خدا
|
|
15530 |
نام:
سلما
شهر:
نمی دونم!
تاریخ:
1/2/2006 12:02:54 PM
کاربر مهمان
|
چقدر اینجا بوی محرم میاد/
مسلمیه ...طله*تل* زینبیه.صحرایه ماریه...قرار مااااااااااااااااااااااا!!
|
|
15529 |
نام:
مرتضی
شهر:
کره خاکی
تاریخ:
1/2/2006 11:44:38 AM
کاربر مهمان
|
پشت شيشه برف مي بارد
پشت شيشه برف مي بارد
در سكوت سينه ام دستي
دانه اندوه مي كارد
مو سپيد آخر شدي اي برف
تا سرانجامم چنين ديدي
در دلم باريدي... اي افسوس
بر سر گورم نباريدي
فروغ فرخزاد
|
|
15528 |
نام:
عبدالرقیه
شهر:
همین جا
تاریخ:
1/2/2006 11:38:34 AM
کاربر مهمان
|
به نام خدا
نمي دونم درد دل يا حرف دل يعني چه ؟
دلم براي محرم تنگ شده ؟ خيلي هم تنگ شده . هر چند زندگي خودم يك كربلاي بدون ابالفضله اما خوب ، كربلا زندگي من ديگه بعد از حسين زينب نداره .
خيلي دلم مي خواد گذرم بيفته به عباس و بگم .
تا حالا فكر كرده ايد كه ولايت آقاي خامنه اي ولايت علي نيست . فكر كرده ايد كه تو كشور اسلاميمان هيچ قانون اسلامي اجرا نمي شه ؟
در حكومت علي ايتام بي پناه نبودند اما توي اين كشور مثلاً اسلامي يك دختر بي پدر بدبخت ترين و بي پناه ترينه .
منم گلايه ام رو به حضرت عباس مي كنم . هر سال محرم كه مي شه رقيه«س» را هم درد خودم مي بينم و باهاش گريه مي كنم و تا سال آينده . . .
دعا كنيد محرم هر چه زودتر بيايد تا بتوانيم تا مي توانيم براي دخترهاي بي پدرگريه كنيم.
آنهاي كه بابا دارند تو را به هر آنچه مي پرستيد قدر باباتون رو بدونيد حتي اگه بدترين باباي دنيا هم باشه ؟
حرف دل من اين بود . اون قدر دردم زياده كه ديگه به دردهاي مردم وقت ندارم . خدا هم ما رو فراموش كرده .
دلم براي رقيه تنگ شده . شما شايد نزد خدا مقربيد براي درد من هم دعا كنيد . دعا كنيد زندگيمون كه با يك ابوجهل همسايه ايم ، از اون جدا بشه . شايد اون موقع ما هم فهميديم مناجات چيه و زندگي يعني چه ؟
|
|
15527 |
نام:
مرتضی
شهر:
کره خاکی
تاریخ:
1/2/2006 11:31:28 AM
کاربر مهمان
|
گاهي وقتا اونقدر حرف زياده كه تو نوشتن كم مي يارم .
به همين دليله كه كم مي نويسم .
بين خودمان بماند .
داشتم به تو فكر مي كردم و به نشاني هاي ساده براي اثبات
علاقه !
راستي آيا همين نشاني هاي ساده روزمره براي نشان دادن
علاقه كافي نيست .
ولي مي دانم !
به هيچ نشانه اي نمي شود اعتماد كرد .
اكنون مي توانم مثل پسرکی هفت ساله بنويسم : آب
و غرق شوم بي آنكه دست و پايي بزنم
مي توانم بنويسم : باد
و پرواز كنم بي آنكه هراسي از سقوط داشته باشم .
مي توانم بنويسم : درخت
و سبز شوم بدون هيچ درنگي
مي توانم تو را بنويسم
و بعد به آرامي ببوسمت بي آنكه كسي ببيند .
مي توام بنويسم :مرگ
و بميرم !
به همين سادگي .
امشب نه ماه پيداست و نه صداي باد مي آيد و نه ....
|
|
15526 |
نام:
تنها
شهر:
غریبستان
تاریخ:
1/2/2006 9:55:31 AM
کاربر مهمان
|
شما بچه های گل اگه با ۱۰۰% حرفای من هم مخالف باشین باز هم من مخلص شما هستم.
از همتون التماس دعا دارم.منوهم تو خلوتهای قشنگ خودتون یاد کنید حداقل کمی آدم بشم.
می دانم این جمع ما تحت لوای پرچم چنین شهید بزرگی تصادفی نیست پس دعا می کنم که
" ای شهید من سخت خاکیم زنجیرهای دنیا سخت جانم را در بند کرده .پس تو را قسم می دهم به همان شاهد بودنت به همان مقام والایت که نظز خود را در دنیا و آخرت از ما بر نداری.آقا سید مرتضی ما راهم شفاعت کن."
اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان
|
|
15525 |
نام:
بازمانده
شهر:
متولد تهران
تاریخ:
1/2/2006 8:40:51 AM
کاربر مهمان
|
..... از امام عذر خواهی میکنه که نتونسته بحرمش برسه،ومرتب میگه اقا شرمنده شدم....(هر محرم صدای اون عاشق حسین تو گوشمه)من تا به امشب چنین ا تش باری سنگینی ندیده بودم ،اصلا یک ان قطع نمیشد ، قربونه خدا برم گلوله ار پی جی را میدیدی طرفت میاد وبا فاصله خیلی کمی منفجر میشه ، ولی بجز خاکی وکلوخی که بر رویم میریخت کار دیگری نمیکرد ،و در من چنان ارامشی حاکم بود ، که تا امروز ندیدم ، اه اگر خدا بخواد شیشه را بغل سنگ نگه میدارد.
صدای تانک میاد ، فرمانده بدنبال صدا رفت ، خیلی زود هم برگشت ، زرهی خراسانه بلند شید ، الله و اکبر کنان زدیم تو دل عراقی ها و چیزی نگذشت که جاده اهوار خرمشهر بعد دو سال ازاد شد ، هر چه هوا بیشترروشن میشه عظمت عملیات بیشترمعلوم میشه،تصور کنید:در دو طرف خاکریزها سنگر عراقی ها بود سنگرها مستحکم ساخته شده بود ، ویک سوراخی برای شلیک رو به نیروهای ما داشت ، جلوی خاکریزها بطرف ایرانی ها بخشی از دشت پر مین بود.
کسانی که تیراندازی کردند میدانند هدف را زدن چقدر سخته ،انوقت در تاریکی شب از روی مینها رد شدند و همزمان تیر انداری زیر اتش دشمن، تیرهای ما از ان سوراخ کوچگ سنگر به عراقی ها اصابت کرده وکشته شده بودند.
نمی دانم بجز معجزه چه میشود گفت ،انقدر منطقه وسیع بود که نمیتوانستم تصور کنم که ما اینقدر این مسیر را زیر اتش ودرگیری در یک شب طی کرده باشیم ،سر بند بچه های ما سبز بود ، وهر گردانی شهید های خودشرو از روی رنگ سربندها جمع میکرد ، اولین شهید ما صفر بود که مورد تیر مستقیم دشمن از ناحیه سر واقع شده بود.
صفر نورانی بود کلاهش تا روی صورتش پائین امده بود و از سوراخ تیر روی کلاه روی ماهش خون الود شده بود ، صفر موقعیت شلیک پیدا نکرده بود ، کاش یک باره دیگه بهم میگفت(یپووک از سیگارت بده بکشیم) شهید بعدی فرمانده ما بود که نزدیک سنگر فرماندهی عراقیها روی مین رفته بود ، نه او روی نوزادش را دید نه نوزادش روی پدر را از بچه ها سراغ برادری که شب مناجات میکرد را گرفتم ؟ یکی از بچه ها گفت که ترکش خمپاره روی سینه اش را برده بود ، و او دستش را تا صبح روی شش وی قرار داده بود و او از درد خودش چیزی نگفت ، فقط راز و نیاز ، تا از هوش رفت.......
|
|
15524 |
نام:
تنها
شهر:
غریبستان
تاریخ:
1/2/2006 8:02:10 AM
کاربر مهمان
|
انتزاج عقل کل و نفس کل را به تمام شیعیان وعاشقان سماوی و ارضی تبریک می گویم.
امروز روز خلقت کلمه عشق است امروز خمهای شراب عرفان لبریز از عشق می شوند.امروز روز سرور تمامی پاکان عالم است.
چه پاک تزویجی است این ازدواج.چه آسمانی ست این پیوند.
پروردگارا!تو را قسمت می دهم به حق این پیوند آسمانی ازدواج تمامی جوانان شیعه را به رنگ ازدواج پدرشان علی (ع) و مادرشان فاطمه زهرا(س)بیارا!
الهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان
|
|
15523 |
نام:
حامد
شهر:
تهران
تاریخ:
1/2/2006 8:01:04 AM
کاربر مهمان
|
خدايا نمي دانم چرا به ما لياقت شهيد شدن نمي دهي؟
زيرا ما در اين جامعه ره گم كرده ايم
پس بسيجي راه را پيدا كن
|
|