هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
15102
نام: عبدالعاصی
شهر: توبه
تاریخ: 12/24/2005 12:43:26 PM
کاربر مهمان
  بسم رب المهدی (عج)
حرف دلی ها سلام
چقدر خوب که یه جایی را یافتم که کمی حرف بزنم البته حرف زدن در مورد گناهانی که کردی در حضور قلب های نورانی وبا صفای شما حقیقتا سخت است ولی من هر چی برای خدا و امام زمان (ع) اعتراف کردم وکمک خواستم جوابی نشنیدم خیلی توی حرم امام رضا (ع) التماس کردم اما غربت عاشقی نصیبم نشد بی بی را قسم دادم به قران ولی برایم مادری نکرد از عمه سادات مدد خواستم و حضرت رقیه (ع) را شفیع گرفتم
من منتظر جواب بودم اما یه نیم نگاه نظر نکردند وحالا می خوام برای شما بگم شاید یکی باشه (البته همتون هستید ولی این حداقلش است)نزد خدا ابرو داشته باشه برای بنده گنهکاری که میخواد توبه کنه
ابروشو گرو بذاره وحرفهای منو به خدا برسونه
ایمان لفظی را داشتم نماز وروزه و .....ولیکن حتی درک نمیکردم از نماز لذت بردن وباتوجه نماز خوندن ومنتظر بودن و...یعنی چی
شیعه بودن به من ارث رسیده بود خلاصه اش این که دونسته وندونسته گناه کبیره وصغیره را جایگزین ÷اکی کودکی و نورانیت نوجوانی کردم حالا میخوام جوانی را توبه کار باشم اما.....
از سفر جنوب نوروزی از خواب غفلت بیدار شدم (به حرمت خون شهدا که واقعا عاشقشونم) تصمیم گرفتم ادم بشم ولی کسی را ندارم که درست وغلط راه را نشانم دهد و در شروع انقدر اشتباه و سستی میکنم که ناامیدمیشوم وراستش دوباره همان ادم....
قرار توبه میگذارم از گناه اجتناب میکنم نماز اول وقت نافله نماز شب زیارت عاشورا نماز امام زمان(عج) و هر چی که درتوانم باشد اما من در نماز شب ان حال عرفانی که میگویند ندارم با کلی تلقین دو قطره اشک ندامت میریزم من امام زمان (عج) را دوست دارم
ولی فکر میکنم این شور ریا است چون به معرفت عاشقانش نرسیدم وادای ان را در می اورم این جاست که قلبم میلرزد ومطمئن میشم من درست شدنی نیستم
برای توبه از کجا شروع کنم؟ ایا واقعا توبه کننده مثل کسی است که گناه نکرده ؟ ایا من میتوانم گذشته زشتم را جبران کنم؟ ایا امیدی هست که این بار توبه ام را نشکنم ؟ اگر خدا به بندگانش مشتاق است چرا مرا در رسیدن به خودش کمک نمی کند؟ برای جبران حق الله و حق الناس فرصت کمی دارم ایا با این شرایط می شود توبه کرد؟
این حرف جسارت است ولی هر کی اقا را دوست دارد کمک کند من راهم را درست انتخاب کنم و بنده صالحی شوم قول میدهم بعد از هر نماز برای کسی که کمکم کند دعا کنم
عبد العاصی_خیلی التماس دعا
(اینکه کسی جوابم را نداد یعنی حتی بندگانش هم از من روی تافته اند ومن حق دارم به خود بگویم برو بمیر)
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی که درون خانه ایی
15101
نام: هدا
شهر: امریکا
تاریخ: 12/24/2005 12:26:36 PM
کاربر مهمان
 
من شك ندارم مي‌رسد آن فرصت موعود

سرسبز مي‌گردد زمين از بركت موعود

من شك ندارم آسمان هم رام خواهد شد

روزي به زير گام هاي قدرت موعود

مي‌آيد آن مردي كه مي‌گويند مي‌بارد

از آسمان دستهايش رحمت موعود

گفتند مي‌آيد و روشن مي كند يك روز

چشمانمان را آفتاب قامت موعود

اما دل من اين دل مشتاق و شيدايي

طاقت ندارد بيش از اين بر غيبت موعود

در انتظارم تا طلوع صبح آدينه

اي كاش باشم در ركاب حضرت موعود
15100
نام: هدا
شهر: امریکا
تاریخ: 12/24/2005 12:13:22 PM
کاربر مهمان
  *****************سلام منتظر*********************

من میخواستم قبل از دونلود کردنش ببینم که ضرری به لبتابم نیرسونه؟ چون مادرم گفت این چیزها که باید دونلود کنیم ویروس میاره. درسته؟ ممنون میشم اگه کمکم کنید.
15099
نام: مرتضی
شهر: کره خاکی
تاریخ: 12/24/2005 12:13:20 PM
کاربر مهمان
  درخلوت شبهایم می نشینم به تو می اندیشم

به تو که زندگی را دوباره به من هدیه کردی

به تو که همه زندگی و عشق من هستی

بعد از تو چه کنم

به کجا روم و چه کسی را صدا کنم

بعد از تو

دوباره به تنهایی و زندان خودم باز خواهم گشت

مرا رها کن

مرا رها کن که اخر عاقبت من تنهایست

بگذار تنها بمانم

بگذار از غم و دوری تو بمیرم

بگذار که در سکوت تنهاییم بمیرم

بگذار که در زندان خودم بمیرم

فقط ارزو دارم

ارزوی موفیقت برای تو

فقط ارزو دارم

ارزویی برای خودم که هر چه زودتر بمیرم

با عاشقانه ترین اشکها

تو رو دوست دارم

با عاشقانه ترین اشکها

تو را می بوسم
15098
نام: شاهرخ
شهر: ابرها
تاریخ: 12/24/2005 12:03:04 PM
کاربر مهمان
  سلام
دلی برای دوست داشتن کسی ندارم
لطفا منو راهنمایی کنید...
15097
نام: اکبر
شهر: اسفنجان
تاریخ: 12/24/2005 12:02:40 PM
کاربر مهمان
  جنگل خدا

پیرمرد سالها در آرزوی رسیدن به خدا بود.

فشردن دست های خدا...

روزها عمر خود را در جنگلی گذرانده بود که جنگل خدا نام داشت.

باوری داشتند اهالی جنگل که خدا در این جا برای بهترین آدم زمان ظهور می کند تا او را با خود به نزد خویش و فرشتگان محبوبش ببرد.

اهالی پیرمرد را بهترین مرد زمان می دانستند چرا که از همه عمر خود و زیبایی های دنیا گذشته و تنها به عبادت خدا پرداخته.

همچون روزها و ماهها و سالهای گذشته عمرش به عبادت پرداخته بود و عبادت خدا می کرد و دائم به سجود و رکوع می رفت.

مشغول دعا بود و دستان خویش باز و رو به آسمان کرده بود.

وجود دستان گرمی را بر روی دستان خود احساس کرد که دستانش می فشردند.

به آرزوی خود رسیده بود.

رؤیای چندین ساله...

بهترین مرد زمان حضور خدا را لمس کرده و رو به آسمان خواهد رفت.

شادمان از عمر گذرانده...

از این که از عمر خود گذشته و به عبادت پرداخته و هیچ یک از زیبایی های زندگی را نچشیده و در جوانی از عشق دخترکی زیبا و پاک چشم پوشانده که مبادا او را از خدا دور کند.

سرخوش از آنکه هرگز عشق ورزی نکرده٫گلی زیبا را نبوییده٫غذایی لذیذ نچشیده و صورت ظاهر خوش نیاراسته که مبادا غافل از خدا شود و راه شیاطین به جنگل باز شود.

احساس می کرد به خواسته اش رسیده.

دستان یارش را محکمتر فشرد تا که رو به آسمان گام بردارند.

رو به سوی دستان خویش و همراهش کرد تا که تا که اطمینان خاطر یابد.

دست در دست شیطان رو به آسمان...


15096
نام: مرتضی
شهر: کره خاکی
تاریخ: 12/24/2005 12:01:44 PM
کاربر مهمان
  زنذگی زیباست مثل یک گل نرگس خوشبو
15095
نام: حلاج
شهر: تبریز
تاریخ: 12/24/2005 11:56:35 AM
کاربر مهمان
 
بسم رب المهدی


یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

دنیا اتاق سعادت است همه در این اتاق جمع می شوند. ولی به کمتر کسی اجازه ملاقات داده می شود.

آخداجونم!

مگر نه آنکه "حرم عشق کربلاست! حال چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است و را کربلا را می شناسد!؟ چگونه از جان نگذرد آن کس که می داند جان بهای دیدار حضرت دوست است. "

حال ای عاشق خدا!

چه می جویی!

عشق همین جاست!

ای دل چه می کنی!؟

می مانی یا می روی!؟

یا علی باید گفت.

عشقبازی با خدا چقدر زیباست.

حلاوت خاصی دارد. آخداجونم ذکر هر دمم اینچنین باشد:

******* به عالمی نفروشم مویی از سر دوست *******

اشک امشب بر رخم غماز شد باغ سرخی در نگاهم باز شد

همنوایم ناله های ساز شد یادحق تا با دلم دمساز شد

************* یا علی گفتیم و عشق آغاز شد **************

یا علی

15094
نام: منتظر
شهر: شیراز
تاریخ: 12/24/2005 10:38:49 AM
کاربر مهمان
  بانوی عشق کربلای کوچک
این حرفها زبان دل وحرف دل است
دل آقامون غرق خون از دست ماه اين زمونه
اگر نيامده مي دونم به خاطر گناهامونه
يا اباصالح من که چشم ظاهر وچشم دل پاکي ندارم که شما را ببينم جان مادرت شما نگاهتان راازمن دريغ نکن شما نگاه به اين دل کن تا به را عشق جدت را يابد
15093
نام: نمی دانم
شهر: اسمون
تاریخ: 12/24/2005 10:32:59 AM
کاربر مهمان
  میلاد عیسی مسیح بر موحین مبارک
ای عزیزان یکدیگر را محبت کنیم زیرا محبت از خداست و هر که محبت کند خداوند اورا دوست میدارد و خدا را میشناسد انکه محبت نمی کند خدا را نشناخته است زیرا خدا محبت است ای عزیزان اگر خدا ما را اینچنین محبت کرده ما نیز باید یکدیگر را محبت کنیم هیچ کس هرگز خدا را ندیده است اما اگر یکدیگر را محبت کنیم خدا در ما ساکن است و محبت او در ما به کمال رسیده است . خدا محبت است و کسی که در محبت ساکن است در خدا ساکن است و خدا در او نا مه اول یوحنا انجیل عیسی مسیح
<<ابتدا <قبلی 1516 1515 1514 1513 1512 1511 1510 1509 1508 1507 1506 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1511&mode=print