اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
15022 |
نام:
بازمانده
شهر:
متولد تهران
تاریخ:
12/22/2005 4:39:05 PM
کاربر مهمان
|
انسان تنها فرشته ای است که گناه میکند.
|
|
15021 |
نام:
هدا
شهر:
امریکا
تاریخ:
12/22/2005 4:32:21 PM
کاربر مهمان
|
سلام بانوی عشق از شهر کر بلای کوچک و بقیه دوستان
اره من اینجام تو این کشور غریب ولی هر چه خدا برایم بخواهد را دوست دارم. نمیدونم حکمت بودنم تو این کشور سرشار از گناه چیه...ولی شاید برای امتحان امدم؟؟؟
من تا به حال اقا امام زمان را فقط دو بار دیدم وقتی که ۱۳ سالم بود ولی بعد اون فقط یک بار چوابش را دیدم. فکر کنم اقا از دستم ناراحته که دیگه نمی اید ... التماس دعا
|
|
15020 |
نام:
ناشناس
شهر:
یذد
تاریخ:
12/22/2005 3:53:57 PM
کاربر مهمان
|
من همسر وفرزند دلبندم را دوست دارم
برای سلامتی حضرت مهدی صلوات
|
|
15019 |
نام:
گم شده
شهر:
تبریز
تاریخ:
12/22/2005 3:29:38 PM
کاربر مهمان
|
هوالمعشوق
با سلام
امشب ، شب حاجت است ، شبي كه همه خود را اماده كرده اند براي گمشده دعا كنند اما او نمي فهمد .
اينجا واقعاً حرف دل هست . دلم خيلي تنگه ولي چون نمي خواهم كسي بپرسه براي چي از عزيزانم مي خواهم اگه دل نگران شدند يا خواستند كمكي كنند فقط دعام كنند .
از بچگي بابا بهم مي گفت فلاني ابر بهاره هر لحظه يك حالي يك لحظه مي خندد و يك لحظه گريه مي كند . راسصت مي گفت.
حالام بارونيه ، بدجوري خودش هم رعد و برق نمي زنه يعني بغض داره . دلم خيلي تنگه . هر وقت اومدم و به سيد گفتم دل تنگم از خدا حاجاتم رو خواست و داد . دست رد به سينه ام نزد . من همچونان كه برايم ربم عبد نيستم براي شما هم دوست نيستم . چون وقتي مطلب يا حاجتي از خدا بخواهم به درگاهش مي روم و اشك مي ريزم و هر وقت هم مشكل دارم از شما التماس دعا دارم .
كاش من هم سنگ صبوري داشتم . ما تركهاي آذربايجان يك كاراكتر داريم تو افسانه هامان به نام ( فاطما باجي ) و به فارسي « فاطمه خانم » . اون نماد يك دختر رنج كشيده است اما اون يك عروسك سنگ صبور داشت كه برايش درد دل مي كرد . از بچگي كه اين نقل را شنيدم آرزو داشتم يك عروسك سنگ صبور داشتم . بعدها فكر كردم ديدم مادر ، خواهر همون عروسك سنگ صبوره اما من با داشتن اينها باز هم تنها بودم . يك زمان هم گمان كردم جفت آدم همون عروسكه است اما غلط بود. جفت هم شدم اما ... . يك روز فهميدم كه اون عروسك سنگ صبور نيست بلكه اون خداست . كه سنگ صبوره و از همه گلايه پيش او مي برند . خيلي بده آدم با داشتن همه اينها بازم دنبال يكي بگرده براي درددل . خدا آگاه ترين فرد به من و درون من است ازش هم خواستم اما ...
بگين . تو را خدا بگين از اين تنهايي به كي پناه ببرم . با خدا كه تنها مي شم بهش مي گم آخه مهربون تنهايي مختص توئه . پس چرا من از اول دنيا تا امروز تنها بودم . آنقدر بد بودم كه تو را هم نداشتم . كاش مطمئن بودم كه شماها دعام مي كنيد . مي دونيد زير پام آتيشه كه دارم مي افتم . دلم تنگه . تنگ يك همزبون اما من ديگه فايلي براي پركردن ندارم . من همه اينها رو دارم جز ... .
كاش اون يك كس رو هم داشتم و خدا رو و ديگه هيشكي نداشتم اما افسوس . دلم داره مي تركه . اونهايي كه بايد بدونه دلم تنگه هم مي دونند خدا كه قربونش بروم اشك رو براي هديه كرده اما اوني كه وسيله آرامش من تو دنياست نمي خواهد طغيان دلم رو فرو بنشونه . گمان مي كردم اون عنايت و لطف خداوند در كالبدي مردانه است اما چرا عذابم مي دهد . چرا . اون مي دونه كه درد من از اونه و درمان را هم خدا دست اون داده اما ...
عزيزان فردا روز ندبه است . من يكي با اينكه لايق نيستم اما تو را خدا يادم كنيد .
داداش مسعودم ، عبدالفاطمه ام، حسين آقا ، مست وصال ، خروش عزيز ، ناشناس ، اهالي حرف دل . براي خواهرتان دعاكنيد تا دردش كه چاره اي ندارد حداقل دلش از توفان نجات يابد.
بي قرارجان من يك معذرت خواهي براي شما بدهكارم اما مصلحت آن بود . انشاءالله سر فرصت توضيح مي دهم .
خواهرتان كوچكتان گم شده
يا حق
|
|
15018 |
نام:
بی قرار
شهر:
تهران
تاریخ:
12/22/2005 2:57:09 PM
کاربر مهمان
|
سلام!
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان *** وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
دل آزرده ی ما را به نسیمی بنواز *** یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
ماه و خورشید به منزل چو به امرتو رسند *** یار مه روی مرا نیز به من بازرسان
سخن اینست که ما بی تو نخواهیم حیات *** بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان
آنکه بودی وطنش دیده ی "حافظ" یا رب *** به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان...
۱.امیدوار به رحمت خدا!
ما دوستان خوبمون رو هیچ وقت فراموش نمی کنیم.
خیلی خوش اومدی...امیدت به رحمت خدا باشه(همون طور که هست) من کوچیک شما هستم... برادرانه میگم...
سعی کن با عملت روی دیگران تاثیر بذاری...نکات مثبت اطرافیانت رو همیشه مدنظر داشته باش...هر کاری که میخوای انجام بدی از همه ی نظرخوب نگاهش کن
به کاری که انجام میدی اعتقاد داشته باش.
ناامیدی و یاس به خودت راه نده و از سرزنش کسانی که منفی بافند نترس.در ضمن ما رو هم دعا کن و بیشتر به ما سر بزن.
۲.تنها از غریبستان!
عزیز!لازم نیست اینقدر بترسی...آقا مهربون تر از این حرفهاست(البته ما باید نسبت به وظیفه مون آگاه باشیم و اون رو به بهترین نحو انجام بدیم)
ببخشید عزیزان امشب خیلی حرف زدم(یعنی نوشتم)
این حرفها نه نصیحت بلکه وصیتیه از طرف کوچکترین داداش شما.
برادر کوچیکتون بی قرار
|
|
15017 |
نام:
ن.ذ
شهر:
قم
تاریخ:
12/22/2005 2:47:29 PM
کاربر مهمان
|
به نام خدا
انسان وقتی در حرم ائمه اطهار علیهم السلام و یا فرزندان شریف آن بزرگواران قرار می گیرداحساس می کند که در کنار آنها هست و حالت شوق فراوانی دارد ولی وقتی که از آنجا دور می شود تا مدتها دلش می گیرد و آرزو می کند کاش دوباره در آنجا بود و آن حالات برایش پیش می آمد بنده تازه از سوریه برگشتم و دلم برای آنجا تنگ شده خصوصا برای حرم حضرت رقیه سلام الله علیها و الان هم نوحه باسم کربلایی در خصوص حضرت رقیه سلام الله علیها را گوش می دهم و به یاد آنجا اشک می ریزم ای کاش در دنیا و در آخرت همنشین این بزرگواران بودیم و دستمان همیشه در دامان پر مهر آنها بودو هیچگاه قطع نمی شد. از همه بزرگواران می خواهم برای این حاجت بنده مرا از دعای خیرشان فراموش نفرمایند.
|
|
15016 |
نام:
ندا
شهر:
زاهدان
تاریخ:
12/22/2005 2:43:40 PM
کاربر مهمان
|
ازم پرسید مرا دوست داری یا زندگیت را؟
گفتم:زندگیم را...
ناراحت شد و رفت...
اما نمیدانست تمام زندگیم اوست...
|
|
15015 |
نام:
بانوی عشق
شهر:
کر بلای کوچک
تاریخ:
12/22/2005 2:40:24 PM
کاربر مهمان
|
*********امیدوار به رحمت خدا از همدان*********
برات دعا می کنم خیلی زیاد ولی دوست دارم تو هم برام دعا کنی چون درد من هم مثل درد تو هست با این تفاوت که من خوابگاه ندارم
********هدا از امریکا ******
باور نمی کردم که در امریکاهستی بهر حال حرفت را قبول می کنم وامیدوارم که به کشور منتظران مهدی قدم بگذاری
بچه هایی که به کربلا رفتید وبین الحرمین را دیدید برایمان حرف بزنید از ابالفضل وحسین (ع)
برام دعا کنید به دعای خیرتان نیاز دارم تابحال در ۳الی ۴سالگی فقط امام رضا رفتم با اینکه از حرم چیزی یادم نمیاد
بچه هایی که مشهد هستیداز طرف ما هم نایب الزیارت باشید شاید اقامونیک نظری به من کرد
|
|
15014 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
12/22/2005 2:24:45 PM
کاربر مهمان
|
چرا (ربمان) پيامبران را فرستاده است؟
شب خوش (رب نگهدارمان)
|
|
15013 |
نام:
تنها
شهر:
غریبستان
تاریخ:
12/22/2005 2:08:28 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه منتظران
منتظران همیشه چشم به راه آن یار دلربا.می دونم نباید بچه شیعه خسته بشه اما می ترسم بمیرم و اورا نبینم تازه بیشتر از اینا میترسم که او را ببینم و از مصدقینش نباشم.می ترسم ۲۳ سال انتظارم خیالی بیش نباشد که فکر میکردم منتظرم در حالی که نبوده باشم.می ترسم هر آنچه حرف دلی که نوشتم همه شوری جوانانه بیش نباشد و سرافکنده همه بچه های سایت باشم.می ترسم آن جمعه بیایدو من در خواب خوش خیالی باشم.می ترسم امامم بیایند و وقتی قلبم را به ایشان عرضه کنم ایشان نقشی از یار در آن نبینند.می ترسم در فتنه های زمان آخر ببازم هر آنچه فکر می کردم اندوخته ام.می ترسم و می ترسم و می ترسم از دوری آن نگارم.....
یا مولانا صاحب الزمان بروحی و ببدنی و بجسدی فداکم
العجل العجل العجل یا امام الانس و الجان
|
|