اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 14562 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
12/8/2005 2:08:00 PM
کاربر مهمان
|
لااله الا الله ملک الحق المبین
سلام مهربونای حرف دلی
ان شاءالله همه خوبین - ای خدا آدینه ای دیگر در پیش است این چه اضطرابی است بر این دل!؟؟
خدایا! چه دنیای غریبی است! نه! چه دنیای کوچکی است
اله من! باز این عبدالفاطمه است که با بار شرمندگی و هزاران العفو بر زبان به آستانت آمده
خدایا! یا رب! وقتی که می اندیشم می بینم فرق ما بامسیحی ها و ... تو چیه!؟
خدایا! مگر نه اینکه اونا هم تو رو خدا ی خودشون می دونن!؟
ولی نه! اونا تو رو به ربّ صدا نمی کنند! اله من! تو ربّ منی و من مربوب واین لذت بخش تر از هر چیزی است این است لذت بندگی ات که من آگاهم به نادانی خویشو تو را پروردگار خویش می خوانم و هر لحظه به این معترفم
الهی العفو! خدایا این ذکر هم می ترساندم ! چه کنم؟ الهی العفو که می گویم تنم می لرزد...........
خدایا نه! العفو نه! یا ستارالعیوب استغفرالله ربی واتوب الیه
خدایا خودت می دونی چرا العفو نه! خدایا می ترسم ، چرا که العفو که می گویم یعنی الهی! هر چه خواهی کن ولی مراببخش
خدایا ارحم عبدک الضعیف! کجا عبدالفاطمه طاقت رخته شدن آبرویش دارد!؟ خدایا کجا عبدالفاطمه طاقت و صبر رنج و درد و عذاب دارد که بگوید العفو!؟ العفو گفتن جرأت می خواد
خدای من! وقتی می گم : استغفرالله ربی واتوب الیه، می گم یا ستارالعیوب ، این گناه و خطای عبدالفاطمه بپوشان و از آن بگذر ولی وقتی می گم العفو یعنی اینکه خدایا هر کاری می خوای بکن ولی تهش عبدالفاطمه رو ببخش و خدایا! انا عبدک الضعیف و عَزیز عَلیُّ
الهی! کجا روم وقتی می دونم استغفرالله گفتن درجه ی والا مقامان است و من هنوز در اول آن هم مانده ام که چه رسد این ذکر بر زبان آرم!
الهی! تو خود بگو پس چگونه با این بار گناه و شرمندگی طلب آمرزش بر خویش کنم؟
خدایا! وقتی تو این دنیا همه چیز از تو ناشی می شه، الهی تو رو وحدانیت و رب و صمدییت بیا و ما رو از اونایی قرار مده که ابزار کار ناصواب و شر ی باشیم!
خدایا! ما رو از جاهلان و حمقا قرار مده
الهی! عبدالفاطمه مانده میان خویش و دنیایش دریاب که کجا روان است!؟
الهی! خود بیا و وجودم ز خویش خالی کن و غیر خود در آن باقی مگذار که دل به یغمای شیطان ندهم
الهی! مرا از شر آدمیان شیطان گونه به دور نگه دار که ضعیفم و حقیر و نیازمند تو
خدایا! این ناچیزی و حقارت در برابر وجودت درونم رو لبریز کرده
الهی ! یا ستارالعیوب خود به فریادم رس که روزی بتوانم بدون شرمندگی بگویم استغفرالله ربی و اتوب الیه
الهی شکر
در پناه حق – یا زهرا(س)
|
|
| 14561 |
نام:
حميد
شهر:
تهران
تاریخ:
12/8/2005 12:22:17 PM
کاربر مهمان
|
دنياي غريبي يست
|
|
| 14560 |
نام:
مرضیه
شهر:
اراک
تاریخ:
12/8/2005 12:04:44 PM
کاربر مهمان
|
من ان کوچه گرد شب انتظارم به جز دیدنت ارزویی ندارم
به لب دارم از عشق تو زمزمه
بیا جمعه شد ندبه خوان تو هستم گدای تو هستم به راهت نشستم
نگاهی برای خدا کن مرا
تقدیم به محضر با برکت حضرت صاحب الزمان(عج)
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیت و النصر و جعلنا من انصاره و اعوانه
|
|
| 14559 |
نام:
حميد
شهر:
طهران
تاریخ:
12/8/2005 12:03:30 PM
کاربر مهمان
|
استغفر الله ربي واتوب اليه
|
|
| 14558 |
نام:
هدا
شهر:
امریکا
تاریخ:
12/8/2005 11:58:47 AM
کاربر مهمان
|
salam KHOROOSH AGHA,
mamnoon bekhatere darde deli ke ba man kardi. omidvaram hamishe movafagh bashi va khoshhal
(sabz)
|
|
| 14557 |
نام:
صمداني
شهر:
اصفهان
تاریخ:
12/8/2005 11:37:30 AM
کاربر مهمان
|
خواهشمند هست به كارمندان توجه شود زحمت كش هستيم اما حقوق كم امكانات نداريم رفاه خود نىاريم
|
|
| 14556 |
نام:
رضا
شهر:
تهران
تاریخ:
12/8/2005 11:23:36 AM
کاربر مهمان
|
لطفادرباره ی خسوف توضیحی دهید
|
|
| 14555 |
نام:
نمی دانم
شهر:
اسمون
تاریخ:
12/8/2005 11:23:31 AM
کاربر مهمان
|
عجب صبری خدا دارد
|
|
| 14554 |
نام:
گر خدا بخواهد عبد الله
شهر:
صاعقه
تاریخ:
12/8/2005 11:02:16 AM
کاربر مهمان
|
ای رایحه بهار کی می آیی
ای منطق انتظار کی می آیی
یکسر همه انبیا دچارت مهدی
ای جمع دوچارو چار کی میآیی
تقدیم به ساحت حضرت ولی عصر عج
این شعر به رییس جمهوری محبوب تقدیم میشود
باد از پنجره پیغام صداقت میداد
شفق خاطره را رنگ صداقت میداد
لبش از شوکت امید تبسم میکرد
آه را پرتوئی از سهم خجالت میداد
به مشام از سخنش بوی رجا می آمد
چون رجائی نفسش بوی عدالت میداد
چمنی را که به سیلی خزان میپژمرد
نفس دولت محمود طراوت می داد
خـنده تلـــخ و تماشــــــائی او
ازغمی کهنه وسر بسته شهادت میداد
|
|
| 14553 |
نام:
ایرانی
شهر:
جمهوری میگن اسلامی
تاریخ:
12/8/2005 10:54:36 AM
کاربر مهمان
|
ديروز اخبار را كه نگاه مي كردم كسي واقعاً از تعداد سوار شدگان به هواپيما اطلاع دقيقي نداشت . چقدر ما پيشرفته ايم كه به هواپيما هم مثل اتوبوس سوار مي شيم . البته ما هنوز عقب مانده ايم چون بچه ها رو كه اردو مي بريم تا موزه سر خيابان . صد تا ليست مي نويسيم و صد هزار جور اتوبوس را چك مي كنيم اما براي سوار شدن به هواپيما تعداد دستمان نيست . هر كه آمد خوش آمد . جالب نيست . جان مردم ، رحيه مرد از سر راه پيدا شده . اصلاى اين چه كشوريه كه از ده تا پروازش 9 تا مشكل داره ؟؟؟
|
|
