اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
14252 |
نام:
منوچهر
شهر:
تهران
تاریخ:
12/2/2005 1:23:16 PM
کاربر مهمان
|
بترسید از روزی که مهدی ظهور کند
او می اید و تاریکی ها را خواهد شکافت
|
|
14251 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
12/2/2005 1:21:02 PM
کاربر مهمان
|
بسم الله وبالله وعلی ملت رسول الله
سلام! خیلی ببخشید معذرت می خوام.واقعا شرمندم این حرفارو می زنم.ولی این بانمک بازیها چیه بعضی ها تون در میارید.این چه حرفایی بودکه زدین خانم یا آقای گم شده!آخر بزرگوار فکر نمی کنیدآدم هزارتا گمان جورواجوربسرش می زنه؟؟خواهش می کنم دیگه اینجوری نباشید-حالا حتما می فرمایین مگه من گفتم نگران من بشی-امانمی دانم از نقص فیزیولوژیکی بنده است یا ضعف معنوی اما این بنده گنکار خدا از لحاظ روحی بسیار حساس است وتحمل این چیزها را ندارد.همین الانم بخاطر تموم شدن درسم ودورشدن از دوستانم خیلی ناراحتم.اگرشما هم اذیت کنید که دیگر هیچ.
اما از این گله گذاری ها که بگذریم،شب شهادت امام جعفر صادق-علیه سلام-یه شب شعر دعوت بودیم که بنده آخرین شعر ناقابلم رو اونجا خوندم.که با اجازه تمام ادبا وفضلای جمع که تعدادشونم بحمدالله کم نیست تقدیم می کنم البته به علت کمبود فضا خلاصش کردم!.
@@@@@@@@@@@@@
شب است و خلوت و اشک وستاره
ومن دلتنگ بارانم دوباره
خدایا می شود باران ببارد
و بر زخم دلم مرهم گذارد
دلم آتشفشان اشک وخون است
واین سرگشته در مرز جنون است
عطش کام مراچون زهر کرده است
ودل گویی که با من قهر کرده است
دل من ساغر غم دست بردار
به پاس نای نی حرمت نگه دار
خوشا جام غم از نی نوش کردن
به پای نی نشستن گوش کردن
که نی زخمی تیر صد جفا بود
وگرنه این همه سوز از کجابود
ومی گوید نی از اشک و تب و خون
زآب وآتش و لیلاومجنون
زمان آبستن درد وبلا بود
ستیز تیغ وخون در کربلا بود
تمام غنچه ها با کام تشنه
گلوی ناز گل زخمی دشنه
هجوم وحشی یک دشت خناس
وآنسوتر خدای عشق ،عباس
عطش بودوغم ویک مرد خسته
به گردش لشگری شمشیر بسته
همان قومی که او را خوانده بودند
هزاران نامه سویش رانده بودند
زبیشرمی حیا را خورده بودند
وگویی آبرو قی کرده بودند
به روی شاه دین شمشیر بستند
دل دریایی او را شکستند
سر سالار دین بر نیزه کردند
ترحم بردل زینب نکردند
به روی نیزه ها چشمش به زینب
کلام عشق رابگرفته برلب
سر ببریده و آوای قران؟؟
نوایی خوشترازصوت هزاران
توای مولا که یکسرآه ودردی
چه خوش قلب مرا مجروح کردی
در این هنگامه ی اشک وغم و آه
به صبرزینبت صد لوحش الله
بسوز ای دل ببار ای اشک ماتم
در اندوهی که سوزد قلب خاتم
***
نی از روزی غزلخوان بلا شد
که کشته شاه دین در کربلا شد
هزاران نغمه او در سینه دارد
که با غم صحبتی دیرینه دارد
چو می گوید نی و غم می سراید
زغصه ناله ام از دل برآید
اگر باران نمی بارد عجب نیست
که او رادر گلو یک بغض سنگیست
مدد فرما خدا تا خون ببارد
به دشت و کوه وبرهامون ببارد
خوشادراین عزا از غصه مردن
فدای او شدن وز غم فسردن
شراب عشق او راسر کشیدن
به سویش عاشقانه پرکشیدن
ز هجر حضرتش خونابه خوردن
درآغوش غمش مستانه مردن
بنال ای دل بگو آرام وسرمست
خدای عاشقی تنها "حسین"است
ملتمس دعایتان"سورنا"از نزدیک کربلا
|
|
14250 |
نام:
دكتر مسعود اسلاميان
شهر:
اصفهان
تاریخ:
12/2/2005 1:18:13 PM
کاربر مهمان
|
سلام
قيل وقالي در اين سايت هست
چرا به حال كسي توجه نداره
يه خبر مهم مهم مهم قيامت نزديك است
مرگ نزديك است
خداوند سبحان از رگ گردن به انسان نزديكتر
برنامه هايتان را منظم كنيد اگر مي خواهيد مولايتان را ببينيد
به كارهاي گذشته تان يك نگاه كنيد تا براي آينده اميدوارتر حركت كنيد
اعلمواان الله يحي الارض بعد موتها
فقيران را بداد برسيد
يتيمان را يتيمان را
تزودوا
تزودوا
|
|
14249 |
نام:
اکبر
شهر:
اسفنجان
تاریخ:
12/2/2005 1:12:42 PM
کاربر مهمان
|
موفقيت از كجا مي آيد ؟
موفقيت از حركت كردن و تلاش كردن و با اطمينان به اينكه به خواسته تان رسيده ايد ، مي آيد .
شب به خودتان تلقين مي كنيد من موفقم . بعد صبح كه از خواب بيدار ميشويد ميگوييد : بلند شم برم دنبال بدبختي هام ...
مگر آدم عاقل دنبال بدبختي مي رود ؟
براي رسيدن به خوشبختي و موفقيت بايد حركت كرد .
حركت و تلاش 2 نوع است : 1- فيزيكي 2- ذهني
بعضي ها براي رسيدن به هدف فقط حركت فيزيكي دارند . اين گونه افراد هميشه 8 شان گرو 9 شان است . بعضي از افراد هم حركت ذهني دارند . مثل آرمسترانگ .
آرمسترانگ اولين فضانورد مي گويد : در بچگي دوست داشتم بالاتر از همه و جايي پا بگذارم كه هيچكس تا به حال پا نگذاشته . دائم با ذهنش بازي مي كرده و چون اين كار را مرتبا انجام ميداد به خواسته اش رسيد .
تخيلات = بازي با ذهن . تخيلات خوب است به شرطي كه در مسير مثبت باشد .
مثال : مسابقه پرتاب آزاد بود . ورزشكاران را به 3 گروه تقسيم كرده بودند .
به گروه اول گفتند : روزي 2 ساعت ، فقط تمرين فيزيكي كنيد .
به گروه دوم گفتند : اصلا تمرين نكنيد منتظر باشيد تا روز مسابقه برسد .
به گروه سوم گفتند : اصلا تمرين فيزيكي انجام ندهيد و فقط از طريق تفكر و ذهن ، روزي 2 ساعت تمرين كنيد . در ذهنتون تجسم كنيد كه لباس ورزشي پوشيده ايد وزنه را برداشته ايد تمام حالات و فيگورهاي مخصوص را در ذهنتون مجسم كنيد . سنگيني وزنه را در دستتون احساس كنيد ، حركت دستها ، كشيدگي دستها ، پرتاب وزنه ، بعد حركت وزنه در آسمان ، بعد فرود آمدن وزنه در زمين و بعد پيروز شدن ، احساس شادي و خوشحالي بعد از پيروزي و لذت بردن را در ذهنتون تجسم كنيد .
نتايج بعد از مسابقه :
ورزشكاران گروه اول : 2% + پيشرفت داشتند .
ورزشكاران گروه دوم : 2% - پسرفت داشتند .
ورزشكاران گروه سوم : 5/3% + پيشرفت داشتند .
پس اگر كسي مي خواهد سريعتر به خواسته هايش برسد بايد هم حركت فيزيكي و هم حركت ذهني داشته باشد .
يعني : 5/5 = ( 2 عمل ) + (5/3 تجسم )
اگر از حركت ذهني در مسير درست استفاده شود ، مفيد است ولي اگر در مسير اشتباه استفاده شود ، جواب عكس ميدهد .
مثال : به خانم x گفته شد : خيلي خوب است درس ميخواني . ميگفت : اي بابا ، آخرش بايد برم كهنه بشورم .
همان طور هم شد ، درس خواند ، ليسانس گرفت با مردي ازدواج كرد كه از نظر مادي در وضعيت مناسبي نبود و نمي توانست يك پوشك بچه بخرد .
چرا ؟ چون قبلا از طريق تجسم اشتباه اين سرنوشت را براي خود رقم زده بود .
|
|
14248 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
12/2/2005 12:54:31 PM
کاربر مهمان
|
بنام یکتا
سلام به همه عزیزان.
عبدالفاطمه ی عزیز! حق داری عزیز در ضمن لطف دارین من کوچیکتم.
احساس میکنم گمشده عزیز مشکل داره ؟؟؟جاش بازم خالیه.اگه مشکلی هست بگو رو همه حساب کن همشون خوش مرام و خوشدلند. داداش کوچکتون هنوز نمرده...
احساس وظيفه در کار نيکو و در روابط آزاردهنده است. انسان ها تشنه محبت اند نه مراقبت.
بی قرار عزیزم.حضورت کم رنگ شده ها برادر گلم يافتن آب به عشق است.نه به سعی اما پس از سعی؟
سورنا جان با صداقتی من حسودیم میشها.
به بقیه عزیزان تازه وارد خیر مقدممیگم که در کشتی اقامون اوینی ما را همراهی خواهند کرد...
هرگزنگیند:حقيقت را يافتهام بلكه بگین:حقيقتی را يافتهایم.
(یاحق)
|
|
14247 |
نام:
عبد الفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
12/2/2005 12:19:37 PM
کاربر مهمان
|
یا رجائی و سادتی
سلام مهربونای حرف دلی!
سورنا جان! فقط می گم در دل گل امید بکار و توکل کن که خدا باماست، نایست از حرکت! من وشما می توانیم
الهی! آن کن که آن به!
نه! نباید ایستاد که اگر بایستی چون مرداب خواهی بود! سورنا جان!تلاش، تلاش و تلاش!و قبل همه توکل و اطمینان به خدا
هرکه به ناحق مقابلت ایستاد، تو نایست! هر چند ماه ها طول بکشد تو می توانی! به هر جا که کار بی ریا و پاک باشد سر بزن، بدون نیاز به بنده ای شاید در این راه خدای مهربون بارها و بارها اراده و اخلاصت را بیازماید ولی تو فریب نخواهی خورد! تو می توانی، به خدا و بعد به خودت ایمان داشته باش تمام توانایی و لیاقت خویش به کار گیر که می توانی!
استعدادهای خدادادی ات را به کار گیر ، نگذار ناامید شوی از پاک بودن و پاک و بی ریا رفتن، یادت باشه فاصله ی بین ایمان و دل سپردن به شیطان نفس یه بله ی بی جا به پارتی و ناتوانی خویش است!
و می گن فاصله ی بین جایی که ماهستیم با عرش خدا یه لااله الا الله مخلصانه است!
منم سال بعد شاید شرایط شما رو داشته باشم!
خدا با ماست، همین تمام حجم تنهایی ما انسان ها رو پر می کنه بدون اینکه نیاز به بنده ی خدایی درونمان وسوسه ایجاد کنه!
سورنا خانم! نمی خوای از نسیمی که نزدیکی کربلا می وزه و دل رو هوایی می کنه برامون بگی!؟؟؟
دل من رو یه مهربونی مدت هاست هوایی کوی دلدادگان کرده است برایم دعا کنین که بتونم راهی برای رفتن پیدا کنم!
بی قرار عزیز! معاون دومی هم بد!!!! نیست از بیکاری که بهتره! (شوخی کردم!)
گم شده و بازمانده ی عزیز و آدین خانم و مست وصال وآقا حسین کیمیا و آقا پیمان و آقای دکتر و بقیه، مخصوصاً تازه واردهایی که قصد موندن داشتن کجان؟؟؟؟؟(معاون دوم مسئول روابط عمومی حرف دل! آقای بی قرار!)
الهی دل به تو سپرده و پیش می آیم، ناامیدی بر دل حرف دلی ها نباشد ان شاءالله
در پناه حق - یا زهرا(س)
|
|
14246 |
نام:
طیبه
شهر:
مشهد
تاریخ:
12/2/2005 12:09:26 PM
کاربر مهمان
|
ای آقای خوبان بیا.
|
|
14245 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
12/2/2005 11:50:00 AM
کاربر مهمان
|
بسم الله و بالله وعلی ملت رسول الله
خدای خوشبوتر از یاس!
به جویبار کوچکی می مانم که در صحرایی خشک و زیر آفتاب سوزان پی دریا می گردم.که شاید برسم شایدهم ...
آیا این بضاعت اندک واین سختی راه مجال رسیدن به تو را به من خواهد داد؟
خدای غنچه های بغض!
خدای گل اشک!
خدای کهکشانها و زمین !
خدای میکروبها و ویروسها!
خدای مرجانهای کف اقیانوس!
خدای شهابهای آسمانی!
چه شد؟چه کردم که از چشمت افتادم؟آنچنان نمی خواهی ام که به توفان حیرتم سپرده ای؟
یعنی باورکنم که به یک ویروس نگاه می کنی وازمن رو برمی گردانی؟
هوا را از من بگیر خودت را نه.مگر می توان بی تو آنی وکمتراز آنی زیست.
نه!پس تنهایم نگذار.
***
پیغام قبلیم سلام وبسم الله نداشت ببخشید
ملتمس دعایتان(سورنا)ازنزدیک کربلا
|
|
14244 |
نام:
sahar
شهر:
shahry po az dorogh
تاریخ:
12/2/2005 11:49:23 AM
کاربر مهمان
|
man nemidonam chera har chi khodaro seda mikonam javabamo nemide mesle enke baham ghahr karde yeki be man bege chikar konam?
|
|
14243 |
نام:
صبح
شهر:
آفتاب
تاریخ:
12/2/2005 11:26:30 AM
کاربر مهمان
|
به نام خدا
سلام
سورنا از نزديك كربلا شما اميدتون به خدا باشه كمااين كه هست .
من هم شرايط شما را داشتم وقتي دنبال كاربودم همه به من ميگفتند كه بايد حتما پارتي داشته باشم تا بتونم كار پيدا كنم ولي خدا خواست ومن يه شغل خوب پيدا كردم .اون هم كاملا بدون پارتي .مطمئن باشين ميتونين با جرات و اطمينان به نفس بگين كه (( بله بدون پارتي هم ميتونم برم سركار )) هر موقع هم كه واقعا خواستين شاغل بشين انشاءالله دست ياريگر خدارا بيشتر از هميشه ميبينين اين رو بهتون قول ميدم همون طور كه من ديدم .خدا بينهايت شكرت .
|
|