هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
14242
نام: سورنا
شهر: نزدیک کربلا
تاریخ: 12/2/2005 10:34:21 AM
کاربر مهمان
  وای خداروشکرکه گمشده سالم است .نصفه عمرشدم!انشاالله همه همیشه سلامت باشند.ممنون عبدالفاطمه.خدا خیرتان بدهد.
چند روز پیش رفته بودم دانشگاه برای تسویه حساب .وقتی اخرین امضا را از معاون آموزش گرفتم،ازمن پرسید پارتی، آشنایی،کسی را داری سفارشت کند سرکاربری؟
گفتم :دارم اما دوست ندارم ازش استفاده کنم.لبخند تلخی زد و گفت :فکر می کنی بتوانی با این اوضاع به این رویه ادامه بدهی.چون منهم اوایل مثل تو بودم.اما کم کم آنقدر به من فشار آمد که کوتاه آمدم وشدم همرنگ جماعت!
کمی فکر کردم دیدم توان این را ندارم که بگویم (بله می توانم)حالا دلم تنگ است.می ترسم.از کجا معلوم جند وفت دیگر که احتیاج پیدا کردم اینکار را نکنم.وای...نه!
آنوقت جواب خودم و خدا را چه بدهم.
چه خوب است حالا که دولت واقعا انگیزه خدمت به ملت را دارد،اولویت را به ایجاد شغل برای جوانها اختصاص بدهد.چون درست است که شایدمن نیاز مالی نداشته باشم اما نیاز روانی که دارم.از این گذشته خیلی ها مثل یکی از همکلاسی هایم که الان با داشتن لیسانس دستفروشی می کند _و هروقت مرا توی بازار میبیند کلی هم خجالت می کشد!!!_،از هردوجهت نیازمند اشتغالند.
امیدوارم به زودی زمینه پویایی و فعالیت همه ایجاد بشود.تا خودکشی،اعتیاد،قتل وفساد از جامعه اسلامی ما حذف شود.
ملتمس دعایتان(سورنا)از نزدیک کربلا

14241
نام: امیر
شهر: شمال
تاریخ: 12/2/2005 10:26:05 AM
کاربر مهمان
  التماس دعا
14240
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 12/2/2005 10:15:41 AM
کاربر مهمان
  سلام!
عبدالفاطمه ی عزیز!
اصلاً وظیفه ی همه ی ماست که به حرف دلیهای جدید خوش آمد بگیم...خب شما هم معاون دوم بی قرار(شوخی کردم شما سرور مایی)
برادر کوچیکت بی قرار
14239
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 12/2/2005 8:31:22 AM
کاربر مهمان
  یا الله
سلامی دوباره بر همه
سلام سورنا جان! از اونجایی که فرمودین زود جواب بدیم اومدم خدمتتنون!
تا دیشب که من از گم شده ی عزیز خبر دارم چیزیشون نیست خدا رو شکر!! تا الانم که منتظر موندیم نیومد!!
می دونین سورنا جان! گاهی اوقات ما ها دوست داریم یه کم خودمون رو لوس کنیم!( گم شده جان شوخی کردم نیایی یه موقع یقه مونو بگیری و بگی دلخور شدی از عبدالفاطمه !!!!!)
سیمرغ از قاف و بقیه ی ورودی جدید ی ها(به قول بچه های دانشگاه صفری ها!!!) امیدوارم حرف دلی بمونید!
بی قرار جان درسته که گم شده جان شدن نماینده ی شما! ولی خواستم میون این سمت های جدید ی که آقای رئیس جمهور بهمون دادن مزه ی مسئول روابط عمومی بودن حرف دل رو هم بچشم!!
شرمنده دیگه!!
ناشناس مهربون ! ما منتظریم ها!!
برخیز و بر خروش که وقت ،وقت رفتن است! برخیز و نشاطی بر دل بر افروز که فردایی دگر در راه است! برخیز و راه بیفت که وقت تنگ است برادر!!
آقا کیمیامی گن ،ماندن مثل سنگ شدن است و رفتن مثل رود، رود سیال است و می تواند به هرف رسد و عاقبت سنگ خاک شدن(ببخشید یه جورایی تحریف شد!!!) پس برخیز و بر دل نوای چنگ بنواز!
در پناه حق - یا زهرا(س)
14238
نام: تنهاترین
شهر: غریبی
تاریخ: 12/2/2005 8:26:54 AM
کاربر مهمان
  بنال بلبل اگر با منت سر یاریست که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست
در آن زمین که نسیمی وزد ز طره دوست چه جای دم زدن نافه‌های تاتاریست
بیار باده که رنگین کنیم جامه زرق که مست جام غروریم و نام هشیاریست
خیال زلف تو پختن نه کار هر خامیست که زیر سلسله رفتن طریق عیاریست
لطیفه‌ایست نهانی که عشق از او خیزد که نام آن نه لب لعل و خط زنگاریست
جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال هزار نکته در این کار و بار دلداریست
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آن کس که از هنر عاریست
بر آستان تو مشکل توان رسید آری عروج بر فلک سروری به دشواریست
سحر کرشمه چشمت به خواب می‌دیدم زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست
دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ که رستگاری جاوید در کم آزاریست
14237
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 12/2/2005 8:08:05 AM
کاربر مهمان
  یا ربّ البحر المسجور
سلام عزیزان حرف دلی
پروردگارا ! ما انسان ها، جز تو که داریم؟؟؟؟؟
پروردگارا ! ما مگر ما نسیان کار نبودیم که به چنین هبوت گرفتار آمدیم؟
یا ربّ ! جز این است که همین نسیان شد یه نعمت عظیم که حداقل خود رها کنیم از رنج روزگار؟
یا ربّ ! آدینه ای دیگر رو به پایان است! نوای دلنشین سمات است که بر گوش جانم طنین افکن شده است، و می رود که غروبی دیگر نمایان شود که در پس آن امید به فردایی است که جز تو بر کس نمی توان تکیه کرد!
یا حی و یا قیوم! اله من!لا حول ولا قوة الا بالله! چگونه نگویم سمع الله لمن حمد وبحمده......
مهربان خدای من! انسانیم و می دانم آدمی آمده است تا قدرت و صفات تو را جلوه گر شود، خدایا به من لذت بندگی کردن بچشان که در حسرت نوشیدن جرعه ای از بندگی نابت می سوزم
الهی! تشنه ی بندگی کردنم این عطش درونم بر افروخته تر کن که بسوزم و جز خاکستر از بندگی ام نماند!
الهی! در حسرت بندگی ناب و خالصت جز به واسطه های فیض نتوانم پناه برد! در این ره که در یافتم مستقیم است هر چند در اول راه باشم، بر دل نوشتم که عبد بانو فاطمه ام، این عبد بانو بودن رو بر دلم حک کن که این بار نسیان انسانی ام نتواند کاری کند!
خدای من! جمعه به آخر می رسد، تو می دانی که قلب نازنن سرورمان چقدر....
الهی! شرم دارم از اینکه بگویم! شرم دارم و شرم و....
ای خدا! برآنان که ثبات شخصیت ندارند جلوه ای از خویش بر خویششان نمایان ساز تا که باور کنند می توانند بندگی ات کنند!!
الهی! برادرم حسین کیمیا چه خوب یادآوری کرد که بخشیدن دشمن آسان تر از بخشیدن دوست است!!! به من توان این کار عطا کن که دیگر توان صبوری ندارم!
الهی! یا رب النور العظیم یا نور بعد کل نور، خود با نور خدایی ات دل حرف دلی ها رو روشن کن!
الهی! چه بگویم در این زمان که می بینم حرف دل چگونه شده است جز: قل اعوذ بربّ الناس
خدایا می گویم: قل هو الله احد، شهادت می دهم لااله الا انت
دیگر چه گویم !!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الهی! اونایی که امروز تو حرف دل نبودن و حرف دلی هستن! خود در پناه خویش حافظشان باش و نگذار لحظه ای بی یاد تو باشند
الهی! مست می عشق خویشت گردانمان!
همان گونه که یک روز مست جام الستمان کردی و خویش ندانستیم و به غفلت بدینجا رسیده ایم، نگذار بیش از این عهد خویش فراموش کنیم!
در پناه حق – یا زهرا(س)
14236
نام: سورنا
شهر: نزدیک کربلا
تاریخ: 12/2/2005 8:06:24 AM
کاربر مهمان
  بسم الله و بالله وعلی ملت رسول الله
عزیزان مستحضرند که من مدتی اینجا نبودم.اما صفحه هاراکه مرور میکردم چیزی دیدم که دلم را سوزاند.بچه ها! واسه گمشده از تبریز اتفاقی افتاده؟چی شده؟من خیلی نگران شدم.میشه به منم بگید چی شده؟
فقط زود جوابمو بدید.
14235
نام: منتظر
شهر: قم
تاریخ: 12/2/2005 8:04:55 AM
کاربر مهمان
  آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند
14234
نام: marziye
شهر: mashhad
تاریخ: 12/2/2005 7:51:12 AM
کاربر مهمان
  az zendegi khastam
14233
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 12/2/2005 6:30:41 AM
کاربر مهمان
  سلام!
۱.من هم با عبدالفاطمه موافقم...اینطوری نمیشه....متاسفانه بعضی ها دنبال ایجاد مشکل تو حرف دل هستند(غافل از اینکه هیچ وقت به هدفشون نمیرسند)...به نظر من اگر هرکدام از اعضا با نام خودش یه اسم رمز هم داشته باشه دیگه کسی نمیتونه با اون اسم پیام بفرسته...
۲.برادر خوبم اکبر آقا از اسفنجان!
حکایت خیلی قشنگی بود...واقعاً هم باید همینطور باشه..یعنی همه ی ما هر چقدر هم مشکل داشته باشیم باید به همدیگه امید بدیم.
۳.برادر عزیز حسین مشهدی!
آقا چه عجب؟خوبی؟
بیشتر به ما سر بزن.
۴.به هم ی اعضای جدید حرف دل هم خوش آمد میگم مخصوصاً سیمرغ و فراق یار از مشهد که مثل اینکه میخوان پای ثابت حرف دل باشند
برادر کوچیکتون بی قرار
<<ابتدا <قبلی 1430 1429 1428 1427 1426 1425 1424 1423 1422 1421 1420 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1425&mode=print