هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
14222
نام: حلاج
شهر: تبریز
تاریخ: 12/2/2005 1:44:49 AM
کاربر مهمان
 
نماز
عشق ، تنها نيايش حقيقي است . نيايش ، به هيچ وجه رسمي نيست ، نمي تواند باشد ؛ اگر رسيمت پيدا كند ، ديگر نيايش نيست . نيايش را نميتوان به كسي ياد داد . اگر اينطور شود ، لطف نيايش به كل از دست مي رود. مردم تاكنون در اين زمينه اشتباه كرده اند .
دين هم همين طور است . دينداري چيزي نيست كه در كتاب و دفتر بتوان آن را فراگرفت . بايد به دين مبتلا شد ، بايد آن را تنفس كرد . هيچ كس نميتواند آن را به تو بياموزد ، گر چه خودت ميتواني آن را فرابگيري ؛ لطف آن ، در تجربه ي شخصي هويدا مي شود ، اصالت و حقيقت آن ، اينگونه پديدار مي گردد . نيايش رسمي در آيين هاي موجود ، از روح نيايش دور افتاده است ؛ شرطي شده است . كودكان تحت اجبار والدين و ترس از آنها اين مفاهيم را فراميگرند ، و با ذهنيت معهود در اين زمينه بار مي آيند . آنها مجبورند آنچه را فراگرفته اند ، طوطي وار تكرار كنند ، اما دل شان بر درستي كارشان گواهي نمي دهد . فقط آن زمان كه دل شما بر درستي نيايش تان گواهي دهد ، نيايش تان هويت راستين خود را پيدا ميكند و بين شما و كل هستي پل مي زند .
هستي مطلق را مي توانيد خدا بناميد ، گر چه اين نام پاك و زيبا به دستان ناپاك و زشت افتاده است . اين نام زيبا بارها و بارها از سوي متوليان رسمي اديان مورد سوء استفاده قرار گرفته است . متولياني كه به قاتل و قصاب شبيه ترند تا به دينداران واقعي . اينان در طول تاريخ ، دين را كه رحمت بوده به نقمت تبديل كرده اند .
پس ميتوان گفت نيايش رابطه ي جزء است با كل ، رابطه ي موج است با دريا . اما اين رابطه ، رابطه اي قلبي است ، نه رابطه ي ذهني .
عاشق شو و عشق خود را نثار همگان كن : مردم ، حيوانات ، پرندگان ، درختان ، كوه ها ، ستاره ها . اگر بتواني به واسطه ي عشق ، با وجود مرتبط شوي ، مشغول نيايش هستي ، در حال نمازي .
نماز ، تعبير عارفانه نيايش است .

14221
نام: دیوانه
شهر: مشهد
تاریخ: 12/2/2005 1:39:40 AM
کاربر مهمان
  ازاینکه با چنین سایتی آشنا شدم خدا را شکر میکنم
ازهمه شما ممنونم
دست علی یارتان
التماس دعا
14220
نام: سراب دنیا
شهر: سی سخت
تاریخ: 12/2/2005 12:44:08 AM
کاربر مهمان
  به نام نامی حضرت دوست
یتیم گر به گوشای کز کند خدا داند که سرواسرار درونش چه خواهد بود . غم آوینی سرای دولتسرایم است .ماتمش اندوهی است بی پایان در اعماق دل و جانم .سر بر دیوار می سایم و اینچنین دل ناله برآورد:
این عطش جای ماتم وهزارارن ناله غریبانه دارد. اینجا مقتل شهید آوینی است -کوره راهی به درازای هزاران رهرو از یادرفته-سرزمینی است بی آب وعلف خسک و خاشاک می خزد .صحرا غمین واندوهبار است -کز سنگ وزمین هزار خاطره هاونقش دل زمین -دیارویادو یادواره خاطره هاست
اوج عظمت و مردی ومردانگی است .آخر او خدایی بود .آخرش او نیز درسرزمین طف غریب غربت ما واپس ماندگان چسبیده به دنیای زرنگار وزیور ساز این فانی زمانه شد.او هم پر کشید .بی پدری بد درد و بلایی است .
درد دلم این است که او را نمی شناختم .راستی چرا بعد از مرگ پدر باید قدر پدر را دانست .
14219
نام: سراب دنیا
شهر: سی سخت
تاریخ: 12/2/2005 12:18:55 AM
کاربر مهمان
  به نام خدای سید اهل قلم شهیدمرتضی آوینی.آخرای نکته دان بی نهایت سنج که این وادی خاکی رابه آن سرای افلاکی بخشیدی وکوچت به رحیل کج گذاران بی بازگشت سرای بی انتها ماند.سر در جیبی فرو بردی که کس رایارای صدا کردنت از آن خماری مستانه ات نیست وچنان به خماری خمری فر رفته ای که کس در این سرای نتواندبسانت در پیمانه دنیااینگونه بریزدوبیاشامد که اثراتش تا وادی ماسوا بماند.یادت به خیر وصد شکر درگاه حضرت دوست که رفتی و نماندی که پیمان ات رابشکنندو آنچه راکه به جد و صلابت به دست آوردی بر سرزمین برهوت بریزندو نگذارند بروید سبزه ای که ای دریغ آنچه مانده است به قحط و خشکسالی محکومش می نمایند و اصلا مالکان بلا منازع محکوم به غاصبان این تفکر و دیارند.(در تاریخ ۳۰/۱/۷۹ افق دل غمین ما سر به سودای یاد آوینی نهاده بود).سراب دنیا
14218
نام: بی قرار
شهر: شیراز
تاریخ: 12/1/2005 11:05:10 PM
کاربر مهمان
  صبح جمعه است صدای دعا زیبای ندبه را می شنوم ولی آقام را نمیبینم اگر شما دیدید سلام من گناهکار راهم به آقا برسانید
دل آقامون غرق خون از دست ماه اين زمونه
اگر نيامده می دونم به خاطر گناهامونه
14217
نام: علی
شهر: کرمانشاه
تاریخ: 12/1/2005 9:45:36 PM
کاربر مهمان
  اسارت حضرت زینب چند سال طول کشید؟
14216
نام: حجت
شهر: زرین شهر
تاریخ: 12/1/2005 7:49:09 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهدا والصدیقین
این سایت بسیار عالی است
14215
نام: بابک
شهر: امارات
تاریخ: 12/1/2005 7:27:39 PM
کاربر مهمان
  دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد هرگز گرچه او بالا تر است
(((خوش باشید)))
14214
نام: عشق نور
شهر: تمام عالم
تاریخ: 12/1/2005 7:27:16 PM
کاربر مهمان
  با سلام
از اینکه این سایت رو دیدم خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم
می خواستم حمینو بگم خدا خیلی مهربونه
التماس دعا عشق نور
14213
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 12/1/2005 5:23:44 PM
کاربر مهمان
  در تمام پیکر و جانم تو را حس می کنم
من در این ذهن خروشانم تو را حس می کنم
این تپیدنهای دل انگار نامت می برند
گوشه این قلب سوزانم تو را حس می کنم
در خم پس کوچه های آرزو در جستجو
گر چه گیج و مات و حیرانم تو را حس می کنم
صبحگاهانی که مشرق می نوازد ساز نور
روی تخم هر دو چشمانم تو را حس می کنم
شب که سر بر بستر اندیشه هایم می نهم
در خیالات پریشانم تو را حس می کنم
من که تنها مانده ام با دیو (خود) اما هنوز
کنج خلوتگاه ویرانم تو را حس می کنم
در کنار کوثرت خشکیده مشک خضرها
گر غریب این بیابانم تو را حس می کنم
تا که من در آرزویت زار می گریم چو شمع
پشت پلک و روی مزگانم تو را حس می کنم
گر چه تو بامن همیشه پرده پوشی می کنی
لیک من در راز پنهانم تو را حس می کنم
مانده نهری با خیالت پشت کوه انتظار
من در این صبر فراوانم تو را حس می کنم
بوی عطرت می دهد ابیات و مصرعهای من
در تمام شعر و دیوانم تو را حس می کنم
چاره ام کن من که از اول شدم همنام تو
من که هم در درد و درمانم تو را حس می کنم
<<ابتدا <قبلی 1428 1427 1426 1425 1424 1423 1422 1421 1420 1419 1418 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1423&mode=print