هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
14162
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 11/30/2005 9:22:56 AM
کاربر مهمان
  سلام
راستي ميخواستم يه اعترافي بكنم
ميخواستم بگويم حرفهاي آقاي دكتر همه اش درست بود
14161
نام: خروش!
شهر: همين دور و برا
تاریخ: 11/30/2005 9:14:43 AM
کاربر مهمان
  بي قرار عزيز ، برقرار باشي...
14160
نام: ه
شهر: غ
تاریخ: 11/30/2005 9:12:33 AM
کاربر مهمان
  گگگگگگگگ
14159
نام: پیمان o0v0o
شهر: بی سرزمین تر از باد
تاریخ: 11/30/2005 6:28:04 AM
کاربر مهمان
  فاصله يه حرف سادس، بين ديدن و نديدن
بگو صرفه با کدومه، شنيدن يا نشنيدن ؟

ما مي‌خواستيم از درختا کاغذ و قلم بسازيم
بنويسيم تا بمونيم پشت سايه جون نبازيم
آينه ها اونجا نبودن تا ببينيم که چه زشتيم
رو درخت با نوک خنجر «زنده باد درخت» نوشتيم
زنگ خوش صداي تفريح واسمون زنگ خطر شد
همه چوباي جنگل، دسته تيغ تبر شد

فاصله يه حرف سادس، بين ديدن و نديدن
بگو صرفه با کدومه، شنيدن يا نشنيدن ؟

اگه حرفمو شنيدي جنگل رو نده به پاييز
کاري کن درخت باغچه تن نده به خنجر تيز
با جونه ها يکي شو قد بکش نگو که سخته
جنگل تازه به پا کن هر يه آدم يه درخته

فاصله يه حرف سادس، بين ديدن و نديدن
بگو صرفه با کدومه، شنيدن يا نشنيدن ؟
فاصله يه حرف سادس، بين ديدن و نديدن
بگو صرفه با کدومه، شنيدن يا نشنيدن ؟
14158
نام: پیمان o0v0o نقاب
شهر: بی سرزمین تر از باد
تاریخ: 11/30/2005 5:57:40 AM
کاربر مهمان
  اي بازيگر! گريه نکن! ماهمه مون مثل هميم
صبحا که از خواب پا ميشيم نقاب به صورت مي زنيم
يکي معلم ميشه و يکي ميشه خونه بدوش
يکي ترانه ساز ميشه يکي ميشه غزل فروش
کهنه نقاب زندگي تا شب رو صورتاي ماس
گريه هاي پشت نقاب مثل هميشه بي صداس

هر کسي هستي يه دفه قد بکش از پشت نقاب
از رو نوشته حرف نزن، رها شو از پيله خواب
نقش يک دريچه رُ رو ميله قفس بکش
براي يک بار که شده جاي خودت نفس بکش

کاشکی مي شد تو زندگي ما خودمون باشيم و بس
تنها براي يک نگاه، حتي براي يک نفس
تا کي به جاي خود ما نقابه ما حرف بزنه؟
تا کي سکوتو رج زدن نقش نمايش منه؟

هر کسي هستي يه دفه قد بکش از پشت نقاب
از رو نوشته حرف نزن، رها شو از پيله خواب
نقش يک دريچه رُ رو ميله قفس بکش
براي يک بار که شده جاي خودت نفس بکش

مي خوام همين ترانه رُ رو صحنه فرياد بزنم
نقابمو پاره کنم، جاي خودم داد بزنم
14157
نام: فهیمه
شهر: شیراز
تاریخ: 11/30/2005 5:26:15 AM
کاربر مهمان
  به نام انکه جدایی را افرید تا لحظه ی دیدارش شیرین گردد... عاشقی تا دم صبح درد و اه میکشید بابخار پشت یک شیشه یک نگاه میکشید اشتباه میکشید اشتباه می کشید پا به پای شمع تولدت کم کم اب میشوم ودر اخر نیز انتخاب میشوم.
14156
نام: عبد عاصی
شهر: دنیا
تاریخ: 11/30/2005 5:15:25 AM
کاربر مهمان
  سلام علیکم ازتمام شماکاربران عزیز التماس دعادارم
14155
نام: حسین کیمیا
شهر: تبریز
تاریخ: 11/30/2005 5:10:40 AM
کاربر مهمان
  سلام به عزیزان
هنگامی که يکی از درهای شادی بسته می شود، در ديگری باز می‌گردد ولی ما معمولا آنقدر به آن در بسته شده توجه می‌کنيم که در باز شده جديد را نمی‌بينيم. دکتر عزیزمان انشااله در زندگیت موفق باشی
ناشناس عزیز فدای مرامت
غنچه خوشبختی در جای تاريک، بی صدا و گودی پنهان است که بسيار نزديک ماست ولی کمتر از آنجا می‌گذريم و آن دل خود ماست.
(یاحق)
14154
نام: ضیأالرحمن "طارق"
شهر: کابل افغانستان
تاریخ: 11/30/2005 4:50:26 AM
کاربر مهمان
  میخواهم قرانکریم را با ترجمه دری آن در انترنت دریافت نمایم.
14153
نام: دكتر مسعود اسلاميان
شهر: اصفهان
تاریخ: 11/30/2005 4:30:47 AM
کاربر مهمان
  تغيير و تحولات در دوره دانشگاه، مجموعه متنوعي از احساسات را در دانشجويان به وجود مي آورد. علاوه بر احساس هيجان و انتظار، احساس تنهايي نيز ممکن است وجود داشته باشد. تنهايي لزوماً به معناي تنها بودن نيست، ممکن است مدت هاي طولاني تنها باشيم و به هيچ وجه احساس تنهايي نکنيم. بررسي نحوه تجربه تنهايي در افراد ديگر، بهترين راه براي درک تنهايي است. در شرايط زير ممکن است احساس تنهايي کنيد:

خود را در موقعيت هاي جديدي قرار دهيد تا افراد جديد را ملاقات کنيد. در فعاليت هايي شرکت کنيد که واقعاً به آنها علاقه داريد. در اين صورت احتمال بيشتري وجود دارد که با افراد مورد علاقه خود ملاقات کنيد؛ افرادي که علايق مشترکي با آنها داريد.


- وقتي تنهاييد و راهي براي از تنهايي درآمدن به نظرتان نمي رسد.

- به نظرتان مي آيد که دلبستگي هاي پيشين را نداريد.

- با تغييراتي در زندگي خود روبروييد، محل تحصيل، شهر يا شغل جديد يا تغييراتي از اين قبيل .

- به نظرتان مي آيد که هيچ کس در زندگي تان نيست که بتوانيد احساسات و تجارب خود را با او در ميان بگذاريد.

- خود را غير قابل قبول، دوست نداشتني و بي ارزش مي دانيد، حتي اگر ديگران چنين درکي از شما نداشته باشند.

درک نادرست درباره تنهايي

تنهايي ممکن است به علت معنايي که از آن براي خود مي کنيد، عميق تر شود. به ويژه دانشجويان آماده درک هاي نادرست زير درباره تنهايي هستند:

- تنهايي نشانه ضعف يا عدم بلوغ است.

- اگر تنها هستم به دليل اين است که اشکالي در من وجود دارد. اين سال ها بايد بهترين سال هاي زندگي من باشد.

- من تنها کسي هستم که چنين احساسي دارم.

اگر اين درک هاي نادرست را باور کنيد، ممکن است به اين نتيجه برسيد که تنهايي نتيجه نقصي در شخصيت شماست. پژوهش ها نشان مي دهد که دانشجوياني که تصور مي کنند تنهايي نقص است مستعد اين مشکلات هستند:

- مشکلات عميق تر در پذيرفتن خطرهاي اجتماعي، ابراز خود، آغاز روابط اجتماعي ، معرفي خود به ديگران، مشارکت در گروه ها و لذت بردن از زندگي .

- مهارت کمتر در خود آشکار سازي، پاسخ دهي کمتر به ديگران، تمايل بيشتر به اينکه با بدبيني و بدگماني به درگيري هاي اجتماعي وارد شوند.

- احتمال بيشتر در ارزيابي منفي از خود و ديگران و تمايل بيشتر به انتظار طرد از جانب ديگران.

دانشجويان تنها، اغلب از احساس افسردگي، خشم، ترس و سوء درک شکايت دارند. آنان ممکن است به شدت از خود انتقاد کنند، فوق العاده حساس يا نسبت به خود دلسوز باشند، يا ممکن است از ديگران ايراد بگيرند و آنان را مقصر بدانند. وقتي اين مسايل روي مي دهد، دانشجويانِ تنها غالباً دست به اقداماتي مي زنند که اين احساس را در آنان پايدار مي سازد. براي مثال، بعضي از دانشجويان دلسرد مي شوند، ميل و انگيزه خود را براي درگير شدن در موقعيت هاي جديد از دست مي دهند و خود را از مردم و فعاليت ها کنار مي کشند. برخي ديگر، براي مقابله با تنهايي، خود را به سرعت و عميقاً با مردم و فعاليت ها درگير مي کنند بدون آنکه نتايج اين درگيري را ارزيابي کنند. اين افراد ممکن است بعدها خود را با روابط نامناسب يا تعهدات بي شمار نسبت به فعاليت هاي آموزشي يا فوق برنامه رو به رو ببينند.

براي مقابله با احساس تنهايي چه بايد کرد؟

به جاي آنکه احساس تنهايي را نقص يا ويژگي شخصيتي غيرقابل تغيير بدانيم، بايد بپذيريم که احساس تنهايي قابل تغيير است. همچنين م
<<ابتدا <قبلی 1422 1421 1420 1419 1418 1417 1416 1415 1414 1413 1412 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1417&mode=print