اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
14152 |
نام:
آدین
شهر:
خیال
تاریخ:
11/30/2005 4:20:28 AM
کاربر مهمان
|
" به نام یکتا خالق هستی "
*** کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش ***
*** کی روی ؟ ره ز که پرسی ؟ چه کنی؟ چون باشی ***
با سلام به همه ی دوستان خوب و مهربون :
اول به خاطر تاخیری که داشتم از "عبدالفاطمه" مهربون و حرف دلیهای عزیز ، عذرخواهی می کنم ( که علت آن هم شروع امتحانات میان ترم و درس و ... می باشد.)
وقتی که قطرات باران اشک ، بر زمین همیشه سبز سجاده عشق ، نورافشانی می کند ... وجودت را حس می کنم . می دانم که تو همیشه با منی ...، و این من هستم که با تو نبوده ام !
وقتی که شرم عصیان ، تمام وجودم را فرا می گیرد ، یکپارچه فریاد می شوم که : بار الها ! مرا ببخش ... ! پشیمانم از کرده های شرمسار خویش ... در برابر عظمت کبریائی تو !
هرگز نباشم که بخواهم داغ نافرمانی امر تو را ، بر پیشانی سیاه خود بنهم ! ای کاش خاک باشم ، ولی بنده ی عاصی و گناهکار تو نباشم !
بار الها ، صبر و شکیب از تو خواهم ، در هنگام مصائب و سختیها ! دستم را بگیر و از این گرداب هالک حوادث ، به سلامت گذران ...، من نه آنم که توان این ره دشوار پیمودن ، جز به الطاف بی کرانت که ز ازل ، مرا در هاله ای از رحمت نامتناهی خویش فرو برده ای و غرق دریای محبتت کرده ای !
پروردگارا ! دل و دینم به تو سپردم، که جز تو مرا ربّی و پروردگاری نباشد ! الهی در این دنیای فانی ، چیزی نخواهم که تو مرا کافی باشی ... !
( یا کافیَ المُهمّات ! یا معطیَ المَسئلات ... اِکفِنی ما اهمَّنی ... )
" اللهم عجل لولیک الفرج " (الهی آمین)
|
|
14151 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
11/30/2005 4:13:21 AM
کاربر مهمان
|
مهدى جان!
بيا و ببين كه دستها آماده رويشاند.
بيا در اين غروب بی كسى و تنهایى ترانه سبز روئيدن را در گوش باغ زمزمه كن.
بگذار ساحل در درياى آغوشت جان بسپارد و مرغان دريایى بر فانوس شانههايت به اميد فرداهایى روشن پرواز كنند.
آقا و مولايم
چشمها آنقدر در فراقت اشك ریخته
و انتظار كشيده اند، دستها آنقدر طلب نور كرده و خالي مانده اند و...
آقای من كجايی؟
ای سايبان دلهای سوخته و ای انتظار اشكهای به هم دوخته
عاشقانت هر آدينه ديدگان خود را با اشك می آرايند و دلشان را نذر تو میكنند .
كاروان دل را به غروب می برند، و بر سجاده انتظار نشسته تا شايد دعايشان مستجاب شده
و شما لحظاتی هر چند كوتاه مهمان چشمان منتظر واشكبارشان شوی .
اي تمام آرزوي من
ديگر توان سخن گفتن را از كف داده ام از اين غروب بي طلوع به ستوه آمده ام .
آخر تا كي هر آدينه دوباره سلام ، دوباره ندبه ، دوباره حسرت و آه ، انتظار ، غروب ، غريبي
مهدي جان ، اي مهربان
به معصيت و ناسپاسيم اعتراف مي كنم.
مولايم بيا
بيا كه ديگر شبم بي تو تيره و تار شده
و ظلمت تنهايي و بي صاحبي وجودم را فراگرفته
مهدي جان بيا
بيا كه مدتهاست لبخندي بر لبان عاشقانت نمي بينم .
مگر مي شود خنديد ، درحالي كه تو در چاه غيبت نهان هستي
مولاي بيدلان بيا
بيا وخوابهاي خوب را تعبير و
با دستان پر مهرت قطرات اشك فراق و . . . را از گونه هايمان بزدا
يوسف فاطمه بيا
بيا و ديدگان را با ظهورت مزين كن و درياي محبت را بر دل مشتاقان جاري كن .
اللهم عجل الوليك الفرج
یا علی
|
|
14150 |
نام:
ابوالفضل دهباني زاده
شهر:
ياسوج
تاریخ:
11/30/2005 3:14:39 AM
کاربر مهمان
|
بي ياران دل ما تنگ است .
|
|
14149 |
نام:
نيايش
شهر:
معرفت الله
تاریخ:
11/30/2005 1:58:25 AM
کاربر مهمان
|
نيايش
نيايش می تواند به سادگی يک گشادگی روح در سکوت
باشد يا يک گفتگوی بسيار خصوصی با خداوند.
وقتی به گوشه ای دنج می رويد تا به تنهايی به عبادت
بپردازيد،هر آنچه را که در حال انجام آن بوده ايد يا
می خواستيد انجام دهيد،از فکر خود دور کنيد.
همه ی تفکران را ،خوب يا بد،رها کنيد.با کلمات دعا
نکنيد مگر آنکه به راستی مجذوب آن ها شده باشيد،
يا اگر با کلمات دعا می کنيد،اهميتی به طولانی يا
کوتاه بودن آن ها ندهيد.اين کلمات يا معنای آن ها را
ارزيابی نکنيد.توجهی به اين موضوع نداشته باشيد که
چه نوع دعاهايی را به کار می بريد،يا چگونه در درون،با
نيروی فکر به آن ها شکل می دهيد يا آن ها را با صدای
بلند به وسيله ی کلمات به زبان می آوريد.دقت کنيد که
در ضمير آگاه شما،به جز نيتی خالص برای رفتن به سوی
پروردگار،باقی نماند.فکر خود را از هر انديشه ی خاصی
درباره ای خداوند(اين که او در ذات يا آثار خويش،چه شکلی
دارد)خالی کنيد و فقط اين آگاهی محض و مطلق را حفظ
کنيد که او همان گونه ای است که هست.از شما تمنا
می کنم بگذاريد او همان گونه که هست باشد و او را وادار
نکنيد که به گونه ای ديگر باشد.بيش از اين در ذات او
جستجو نکنيد،اما با يقين کامل در اين ايمان پايدار بمانيد.
اين آگاهی،که خالی از هر گونه انديشه ای می باشد،
وقتی در هاله ای از ايمان احاطه و پايدار شده باشد،
افکار و عواطف شما را از هر چيز تهی خواهد کرد و به
جز انديشه ای عريان و احساسی خاموش از وجود خودتان
باقی نخواهد گذاشت.آنگاه چنين احساس می کنيد که با
تمام وجود و اشتياق به سوی خداوند می رويد و می گوييد:
خداوندا،اين وجود ناقابل خود را به درگاهت تقديم می کنم.
بی انکه به هيچ يک از کيفيات ذات تو بنگرم،ترا فقط به آن
گونه که هستی،می بينم،همين،و ديگر هيچ.بگذاريد که اين
تاريکی آرام همه ی ذهنتان را فرا گيرد و برای شما همچون
آئينه ای شود.زيرا می خواهم تفکر شما درباره ی خودتان،به
همان خلوص و سادگی باشد که از خداوند داريد،تا بتوانيد
بدون آشفتگی ذهن ،روحا به خداوند بپيونديد.او منشاء هستی
شما است و هر آنچه هستيد از اوست،نه فقط به اين علت
که خداوند علت وجودی تمامی موجودات است،که او آرمان
شما و کانون ژرف وجود شماست.از اين رو،در اين کار
تفکر آميز،به خود و به خداوند،يکسان بنگريد:با اين آگاهی
محض که او همان گونه است که هست و شما نيز همان
گونه ايد که هستيد.به اين طريق،افکارتان پراکنده و پريشان
نخواهد شد،بلکه با او که هستی مطلق است يگانه می گردد.
فکرتان را کاملا تهی کنيد،احساستان را از وابستگی برهانيد،
و خودتان را همان گونه که هستيد به شمار آوريد،تا اينکه با
ياری فيض و رحمت الهی،معرفت خداوند (معرفت الله)بر شما
مکشوف شود.با وجد و سرور به آسمان بنگريد و به پروردگارتان
بگوييد:
ای خداوند،اين وجود ناقابل را به تو تقديم می کنم،
چرا که تو وجود و هستی مطلق هستی.
بيش از اين پيش نرويد،بلکه در اين آگاهی ناب،مطلق و اساسی
باقی بمانيد که شما همان گونه ايد که هستيد.
نيايش
بسيار خصوصی با خداوند
|
|
14148 |
نام:
سید مجید
شهر:
خرمشهر
تاریخ:
11/30/2005 12:49:39 AM
کاربر مهمان
|
مست وصال عالی حال بچه های رزمنده و اهل دل را نوشتی نفست گرم. دستت درست، خاک پاتو می بوسم. التماس دعا
|
|
14147 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
11/29/2005 11:41:59 PM
کاربر مهمان
|
سلام
یک کلام
عشق تنها موهبتیه که لیاقت احترام و تمجید و تعریف داره چون تنها عشقه واقعیه که نهایتش خداست
بچه های حرف دلی شاید عاشق واقعی نباشن
اما همین که دم از عشق میزنن
مسیر عشق ورزیدن رو از خدا خودشون طلب میکنن
شاید هیچکدوم از بچه های حرف دلی حتی یکیشون
جزء ۳۱۳ یار امام نباشن
اما عشقشون اونا رو تا مرز غلامی و کنیزی یارای آقامون میبره
و من و ما
به همین لیاقت دور از انتظار افتخار میکنیم
همه زیبایی و سربلندی عشق اینکه بیریا گدایی میکنه
و کرامت معشوق همین بس که بی منت عاشق رو در وادی عشق خودش غرق میکنه
و کلام آخر
بچه های حرف دلی حرمتشون واجبه
چون در عین لیاقت خودشون رو نالایق میدونن
و همین کرنش دربرابر معشوق الهیشون
اونا رو پیش خدا و بنده خدا عزیز میکنه
و قطع و یقین و با ایمان میگم این چیزی نیست که هر کسی و در هر پیراهنی قادر به درک و لذت بردن از درک اون باشه
بچه شیعه
یعنی عاشق پیشه ای که
تب هزار و اندی عاشقی رو به دوش میکشه
باز هم فریاد میزنه
اللهم عجل لویک الفرج
من خاک پا و دست بوس همه بچه های حرف دلی هستم.
و یه خواهش
حرمت حریم مهربونی آقا سیدمرتضی رو نگه داریم
یا علی
|
|
14146 |
نام:
علیرضا
شهر:
شیراز
تاریخ:
11/29/2005 9:44:26 PM
کاربر مهمان
|
بنام خدا
در روزگاری که خدا فراموش شده .
بیایم همدم ومونس خدای مهربان شویم
حضرت علی (ع)
شب زنده داری بستان عاشقان است
.
|
|
14145 |
نام:
بی قرار
شهر:
تهران
تاریخ:
11/29/2005 4:28:36 PM
کاربر مهمان
|
سلام!
۱.گم شده ی بزرگوار!
از لطفت خیلی ممنون.ولی مثل اینکه دکتر با فضای حرف دل آشنا نیستن...باور کن من هم دل پری از برخی مسئولین دارم...اما درسته بیام تو حرف دل همه رو زیر سوال ببرم؟هی از ناامیدی حرف بزنم که خودم خالی بشم؟....فکر نمی کنم درست باشه...
۲.ادمین عزیز!
من هم با شما موافقم که نباید بحث به اینجاها کشیده بشه...ولی بعضی وقتها واقعا" نمیشه جواب نداد...امیدواریم دکتر متوجه بشن تو چه محیطی وارد شدن...
خروش از همین دوروبرا هم عضو جدید سایته که امیدواریم حرف دلی بمونه...
برادر کوچیکتون بی قرار
|
|
14144 |
نام:
خروش!
شهر:
همین دور و برا
تاریخ:
11/29/2005 4:09:51 PM
کاربر مهمان
|
یادش بخیر شبهای با صفای اردوگاه عرب.
انگار همین دیروز بود . آه خدایا صبرمون بده...
|
|
14143 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
11/29/2005 2:43:05 PM
کاربر مهمان
|
یا غافر
سلام مهربونای حرف دلی
الهی! چه گویم که جز تو نجویم و جز تو نخواهم!
الهی! مهربون سنگ صبورم بر تو سپرده ام ان چه لایق دل پاک اوست نصیبش گردان!
ببخشید ادمین عزیز که مجبورم آذری بنویسم!!!!! شرمنده!!!!!!!! یه دوستی دارم که می گه۹۹ در صد ایران زبان آذری متوجه می شن! احتمالاً شما هم بلدین!!امیدوارم حمل بر تصرف این مکان به دست اذری زبان ها نشه!!!
*********
گم شده جان! سلام! نه دییم که شرمنده یم! بیلیسن بیز چوخداندی بو شهید ین دالیسیجایاغ که بیلمیرم نیه تحویل آلمیری! ولی انگار شهید آوینی حرمتینه بیزه دی بر باخاجاغ!! من میلیمی ایمیل قسمتینده یازاجاغام، سیز لطف ایلییب تماس دوتون که من سیزه عرض ایلییم نه ایستیرم!!! شرمنده بوندان اضافه یازانمیرم!!! در ضمن بنده سیزین شرقی استان همسایه سیم!!! انگار الله بیزیم قسمت ایلیب بو شهیدینن تانیش اولاجییغ! الله ها خاطر تزلیگجه تماس دوتون!!!!! شرمنده یم عزیز!
الله امانیندا
*************
الهی آنم ده که آن به!
آقای دکتر! می تونید یه سر به میلتون بزنید
در پناه حق - یا زهرا(س)
|
|