هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
13942
نام: شرمنده تو یا فاطمه
شهر: اصفهان
تاریخ: 11/25/2005 10:31:55 AM
کاربر مهمان
  سلام دوستان اهل دل و اونایی که دلتنگ گم شده خود هستند. اینبار از خودم هیچی نمی خوام بگم فقط می خوام یه دعا کنم امیدوارم که خدا نظر لطفی به دعای من روسیاه و بچه سید بکند: خدایا اون عاشقایی که دلشون به عشق تو می تپه و می خواهند تو ازدواجشون هم کسی رو پیدا کنند که مثل خودشون همسرشونم دلش به عشق تو بتپه خدایا اونا رو بهم برسون و اسباب وسایل ازدواج خدا پسندانه شان را به حق آقا صاحب الزمان عج و مادرم فاطمه زهرا س فراهم کن. آمین . حالا برای استجابت دعا یه صلوات بر محمد وآل محمد با عجل فرجهم بفرسیم:
13941
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 11/25/2005 9:17:32 AM
کاربر مهمان
  یا حبیب قلوب الصادقین
سلام مهربونای حرف دلی
اله من! دیشب، با کسی بودم که مرا پا به پای خویش تا کوچه های غم بار و ماتم زده ی مدینه می برد!
اله من! دیشب صدای گریه می آمد! دیشب صدای کمیل علی بود که گوش جوانم نوازش می داد! صدایی که می گفت : ولا یکمن الفرار من حکومتک، می گفت: خدایا فرار از حکومت تو ممکن نیست، بار خدایا آمرزنده ای برای گناهانم جز تو نیابم و نه بر زشتی هایم پوشاننده ای و نه زشتی را به زیبایی مبدل کننده ای و...........
او می گفت و من آه در بساط نداشتم که با ناله سودا کنم!!!!!
دیشب او می گفت: شما را از دنیا پرستی می ترسانم، زیرا منزلگاهی است برای کوچ کردن. نه منزلی.....
او می گفت و من در خواب بودم!!!!
خدای من امشب به علی (ع) خواهم گفت که اینجا کسی انبان نان به دوش نمی گیرد، اینجا چقدر دروغ می
گویند، خواهم گفت اینجا چگونه دل دوست می شکنند، خواهم گفت اینجا عقیل درد فقیری نمی کشد! خواهم گفت که اینجا می ترسند! خواهم گفت اینجا نهج البلاغه را در قفسه های بالای کتابخانه ها قرار می دهند آنجا که دست بچه نیفتد!!!! اله من! تو خود می دانی از رازم و از خلوت های تنهایی ام و می دانی که دلتنگی هایم چه موقع است! می دانی که جز سنگ صبورم کس ندارم!
خدایا! جز تو که دارم که رفع زیانم از او کنم و نظر درکارم! و که را جزتو که شفیع خویش قرار دهم!
اله من! دیروز او بود! دیروز گفته بود: از مسئولین می خواهم که در همه حال خدمتگزار محرومان جامعه باشند؛ این انقلاب هر چه دارد از حضور این زاغه نشینان است.
امروز اما او نیست.
امروز او می گوید: اگر دلدادگی به دنیا نباشد انسان ستم نمی کند و بندگان خدا را مورد آزار قرار نمی دهد، ظلم کردن نهایت میل و رغبت به دنیا را می رساند.
امروز هم تیرهایی نشانه رفته به سوی این مردم و دانشگاه هستن که می خواهند همین معدود مکان هایی که علم رو بهتر از ثروت معنی می کنند رو از بین ببرند و به اسارت خویش در بیاورند!
اله من! می ترسم از فردایی که پزشکانی که امروز مدرکشان را به پول خریده اند و نه به دانش، چگونه مسئول جان انسان ها خواهند بود!؟
اله من! می ترسم از فردایی که صنعت کشور به دست مهندسانی بیفته که حل کردن مسئله را نه، که خریدن آنها رو یاد گرفتند!
و باید بترسیم از فردایی که معلمانش نفهمیده باشند" علم بهتر است یا ثروت"؟
اله من! اشک هایم دیشب فدای صدای قدم هایی بود که انگار در چاه طنین انداز بودند! وامروز....
ترسم آن روز که از قله فرود آید مرد***سیصد و سیزده آدم نتوان پیدا کرد
ترسم آن روز که مردان سرانجام ایند***این جماعت همه با بقچه ی حمام آیند
الهی به لطف و کرمت چشم دوخته ام وگرنه همین دیشب از پا در آمده بودم
امروزم را به تو سپرده ام، دریاب که چگونه ره پیموده ام، سنگ صبوری به تو سپرده ام که سلامت دارش از تو خواهم خواست او را
اله من! شکر از این همه نعمت!
شکر از این نعمت بزرگ
در پناه حق – یا زهرا(س)

13940
نام: طاهره
شهر: بندرعباس
تاریخ: 11/25/2005 8:45:00 AM
کاربر مهمان
  هیا من و مجتبی به هم میرسیم
13939
نام: طاهره
شهر: بندرعباس
تاریخ: 11/25/2005 8:43:26 AM
کاربر مهمان
  ایا به هم میرسیم
13938
نام: مست وصال
شهر: تهران
تاریخ: 11/25/2005 8:34:07 AM
کاربر مهمان
  کسی که همواره به بندگانش کمک می کند ذات حضرت باری است نه بندگان خدا. من هم جز آنچه خدا به ذهنم می اندازد کار دیگری نمی توانم انجام دهم. سعی می کنم حتما در خدمت شما باشم. التماس دعا.
13937
نام: غریب قریب
شهر: همین بغل
تاریخ: 11/25/2005 8:07:18 AM
کاربر مهمان
  ای دل چه می کنی ؟ می مانی یا می روی ؟
سلام
من دوباره اومدم
13936
نام: fari
شهر: Germany
تاریخ: 11/25/2005 7:56:32 AM
کاربر مهمان
  kasi balakhare fahmid ke: az koja omade, vase chi omade, va balakhare be koja khahad raft, az bas be in mozo fekr kardam daram divone misham va khb-ha-e ajib mibinam!!!!

fari Germany
13935
نام: پیمان o0v0o
شهر: بی سرزمین تر از باد
تاریخ: 11/25/2005 7:36:47 AM
کاربر مهمان
  " من و تو در گذر تندباد حادثه ها
هزار مرتبه اوج و حضیض ها دیدیم
مپوش چشم امید از وطن که ما زین بیش
به عمر خویش چه ضد و نقیض ها دیدیم "

نگفتمت تنها مرو شب در کمین نشسته
سیمای آن آزاده را غم بر جبین نشسته
نگفتمت با من بیا تا سرزمین خورشید
که رنگ غم بر قامت این سرزمین نشسته

نگفتمت که ظلمت بر جاده ها نشسته
صد پیچ کاروان کش تا شهر ما نشسته
رفتی و براه مانده ای
در شب سیاه مانده ای

آماده شو ای همسفر که بر خطر بار دگر پا بنهیم
بیکدگر بار دگر دست دل و یگانگی ها بدهیم
کن رها بازوی دربند مرا
پای دربند دماوند مرا
خیز و چیره شو بر خطر
فکر چاره کن همسفر

همت کن و از عزم خود یاری طلب
که پشت شب می شکند
که جلوه ی خورشید ما پلاس شب
ز خانه بیرون فکند
13934
نام: امیر صادق
شهر: تهران
تاریخ: 11/25/2005 7:29:48 AM
کاربر مهمان
  ای کاشک ما هم با شهدا میرفتیم و این روزها را نمی دیدیم.
13933
نام: Fari
شهر: Germany
تاریخ: 11/25/2005 6:37:05 AM
کاربر مهمان
  Salam be to ba esme نام: بشیشغثث

chera kasi be to gosh nemikone? Man dar Alman zendegi mikonam va dost daram ke hamishe dad rase hame basham, age dost dari be man email kon ta ba ham harf bezanim, motmaen bash ke shenevande khobi hastam.
Fari az Germany
<<ابتدا <قبلی 1400 1399 1398 1397 1396 1395 1394 1393 1392 1391 1390 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1395&mode=print