هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
13542
نام: حسن
شهر: تهران
تاریخ: 11/17/2005 4:06:34 AM
کاربر مهمان
  من دلم از دست بعضی ادمهای بی مسئول خون
13541
نام: آدین
شهر: خیال
تاریخ: 11/17/2005 2:23:50 AM
کاربر مهمان
  " به نام خالق مهربان "

*** یوسف گمگشته باز آید به کنعان، غم مخور ... ***
*** کلبه ی احزان شود روزی گلستان، غم مخور ... ***

با سلام به همه ی دوستان ، و آرزوی سلامتی و بهروزی :

... مثل همیشه دیر رسیدم! حالا که همه دارند می روند، من تازه تصمیم گرفته ام که از جا برخیزم،
اما معتقدم که حتی برای تصمیمگیری و عمل کردن به آن ، هیچگاه دیر نیست !!!
تا وقتی که توی این دنیا هستیم و داریم نفس می کشیم ، نباید از ناامیدی حرفی بزنیم ( زیرا فقط کافران و انسانهای بیچاره اند، که از رحمت الهی ناامید هستند .)
ما که مسلمانیم و ائمه ی اطهار(ع) را داریم ، دیگر نباید کوچکترین ناامیدی را به دل راه بدهیم.
درست است که راه و رسم مسلمانی را داریم به فراموشی می سپاریم ، اما با یک استغفار خالصانه، می شود دور زد و به جاده ی مستقیم برگشت !

( در نومیدی ، بسی امید است *** پایان شب سیه سپید است )

اما ، قصه ی دلتنگیهای شیعیان مخلص ، قصه نیست ...، داستان نیست، بلکه حقیقت محض است ! وقتی که می بینی دلت گرفته ، اون هم بدون دلیل ...
وقتی که می بینی ، دوست داری تنها باشی و تو خلوت خودت گریه کنی تا سبک بشی ...، باز هم بدون دلیل ...
وقتی که می بینی ، دلت می خواهد با خدا راز و نیاز کنی و حس دعا ، تمام وجودت را عطرآگین کرده و ابرهای بی قراری روی دلت سایه افکنده اند ، بدون دلیل ... ، نه !!! بدون که بی دلیل نیست ، یه دلیلی داره ولی ما از اون غافلیم ... یک دلیل محکم و قاطع ، یک دلیل قشنگ و زیبا ،یک دلیل که دلیل همه ی چیزهای دیگه است ...
و باور کن ، غم دلت را باور کن و با او انس بگیر ... از او دور مشو و غمت را به فراموشی مسپار ... بگذار همراز دلت شود ... بگذار در جانت ریشه بدواند و بگذار همراه همیشگی تو باشد ...
و در آن صورت خواهی دید : زندگی زیباست ، با غم عشق یار !!!

" اللهم عجل لولیک الفرج " (الهی آمین)
13540
نام: ناشناس
شهر: غریبستان
تاریخ: 11/17/2005 2:21:02 AM
کاربر مهمان
  جای پا
foot print

***********************************************
خوابی ديدم...
خواب ديدم در ساحل با خدا قدم می زنم.
بر پهنه آسمان صحنه هايی
از زندگی ام برق می زند

I had a dream...
i dreamed i was walking along the beach with God
across the sky flashed
scenes from my life

***********************************************
در هر صحنه دو جفت پا روی شن ديدم.
يکی متعلق به من و ديگری متعلق به خدا.

For each scene,i noticed two scents of foot prints in the sands.
One belonging to me ,,and the other to God.

***********************************************
وقتی آخرين صحنه در مقابلم برق زد.
به پشت سر و به جای پاهای روی شن نگاه کردم.

When the last scene of my life flashed before me,
I looked back at the foot prints in the sand,

***********************************************
متوجه شدم که چندين بار در طول مسير زندگی ام.
فقط يک جفت جای پا روی شن بوده است.

I noticed that many times along the path of my life
there was only one set of foot prints.

***********************************************
همچنين متوجه شدم که اين در سخت ترين
و غمگين ترين دوران زندگی ام بوده است.

I also noticed that it happened at the ways lowest
and saddest times in my life

***********************************************
اين واقعا برايم ناراحت کننده بود
در باره اش از خدا سوال کردم:
خدايا تو گفتی اگر به دنبال تو بيايم.
در تمام راه با من خواهی بود!

This realy botherd me
so i questioned God about it.
God,you said that once i decided to follow you,
you d walk with me all the way.

***********************************************
ولی ديدم که در سخت ترين دوران زندگی ام.
فقط يک جفت جای پا وجود داشت.

But i have noticed,that during the most troublesome times in my life,
these was only one set of foot prints.

***********************************************
نمی فهمم چرا هنگامی که بيش از هر وقت ديگر
به تو نيار داشتم.
مرا تنها گذاشتی.

I dont understand why when i
needed you.
you whoud leave me.

***********************************************
خدا پاسخ داد بنده ی بسيار عزيزم.
من در کنارت هستم
و هرگز تنهايت نخواهم گذاشت.

God reaplied,my dear precious,
precious seruant,
I have you and i whoud never leave you

***********************************************
اگر در آزمونها و رنجها.
فقط يک جفت جای پا ديدی.
زمانی بود که تو را در آ غوشم حمل می کردم.

During your times of trial and suffering
when you see only one set of foot prints
it was when ,that i carried you.
***********************************************



یا علی
13539
نام: مجید
شهر: تهران
تاریخ: 11/17/2005 2:16:19 AM
کاربر مهمان
  سلام
13538
نام: مهسا ازادي
شهر: شیر از
تاریخ: 11/17/2005 1:47:38 AM
کاربر مهمان
  سلام به دوست عزيزم الهام
13537
نام: مهسا ازادي
شهر: شیر از
تاریخ: 11/17/2005 1:47:28 AM
کاربر مهمان
  سلام به دوست عزيزم الهام
13536
نام: مهسا ازادي
شهر: شیر از
تاریخ: 11/17/2005 1:47:27 AM
کاربر مهمان
  سلام به دوست عزيزم الهام
13535
نام: مست وصال
شهر: تهران
تاریخ: 11/16/2005 11:59:56 PM
کاربر مهمان
  من که تسبيح نبودم،تو مرا چرخاندي
مشت بر مهره تنهايي من پيچاندي

مهر دستان تو دنبال دعايي ميگشت
بارها دور زدي ذهن مرا گرداندي

ذکرها گفتي و بر گفته خود خنديدي
از همين نغمه تاريک مرا ترساندي

بر لبت نام خدا بود-خدا شاهد ماست
بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندي

دست ويرانگر تو عادت چرخيدن داشت
عادتت را به غلط چرخه ايمان خواندي

قلب صد پاره من مهره صد دانه نبود
تو ولي گشتي و اين گمشده را لرزاندي

جمع کن:رشته ايمان دلم پاره شدست
منکه تسبيح نبودم،تو مرا چرخاندی
13534
نام: ای دل ای دل
شهر: شیراز
تاریخ: 11/16/2005 9:32:22 PM
کاربر مهمان
  اي دل تو در اين دنيا هرچه خواستي بي منت گرفتي بي آن كه به فكر پس دادن آن باشي پس بدان آنچه را دراين دنيا گرفتي روزي بايد پس بدهي پس بيا چيزي رابخواه كه در آن موقع جواب بتواني پس بدهي
13533
نام: ای ی ی ی........
شهر: شیراز
تاریخ: 11/16/2005 6:04:53 PM
کاربر مهمان
  تا گرم آغوشت شدم .. چه زود فراموشت شدم.......
تقصیر تو نبود خودم.. باری روی دوشت شدم.......
کاشکی دلت بهم می گفت .. نقشه ی قلبمو داره.......
هدکی زد و رفت و شکست .. یه روز یه جا کم میاره.......
<<ابتدا <قبلی 1360 1359 1358 1357 1356 1355 1354 1353 1352 1351 1350 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1355&mode=print