اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 132332 |
نام:
وحید تنهاترین تنها
شهر:
تهران
تاریخ:
6/23/2015 12:18:31 PM
کاربر مهمان
|
سلام سروش کمانگرپور از شهرکرمانشاه به نظر من نهج البلاغه حضرت علی (ع)و با ترجمه محمد دشتی بخون حرفای نابو حکمتهای خوبی توش داره جای نوشته که خدا به حضرت علی(ع) میگه انسان چیست ؟خدا جواب میده انسان ابتدا نطفه ی بی جان ودر آخر مرداری است بدبو نه توان آن دارد که روزی خود را معین کند نه از مرگ خود جلوگیری کند و حتی از بیماری ها در امان نیست .بخون مطما باش ضرر نمیکنی در مورد همه چیز داره مفاهیمش عمقی و پر محتواست موفق باشی یاعلی.
|
|
| 132331 |
نام:
لبخند خدا
شهر:
ایران
تاریخ:
6/23/2015 10:37:25 AM
کاربر مهمان
|
مهدی اخوان ثالث :
به دیدارم بیا هر شب، در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی‌ها
دلم تنگ است
بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده‌ام با این پرستوها و ماهی‌ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
بیا ای همگناه ِ من درین برزخ
بهشتم نیز و هم دوزخ
به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من
که اینان زود می‌پوشند رو در خواب‌های بی گناهی‌ها
و من می‌مانم و بیداد بی خوابی
در این ایوان سرپوشیدهٔ متروک
شب افتاده ست و در تالاب ِ من دیری ست
که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهی‌ها، پرستوها
بیا امشب که بس تاریک و تن‌هایم
بیا ای روشنی، اما بپوشان روی
که می‌ترسم ترا خورشید پندارند
و می‌ترسم همه از خواب برخیزند
و می‌ترسم همه از خواب برخیزند
و می‌ترسم که چشم از خواب بردارند
نمی‌خواهم ببیند هیچ کس ما را
نمی‌خواهم بداند هیچ کس ما را
و نیلوفر که سر بر می‌کشد از آب
پرستوها که با پرواز و با آواز
و ماهی‌ها که با آن رقص غوغایی
نمی‌خواهم بفهمانند بیدارند
شب افتاده ست و من تنها و تاریکم
و در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
پرستوها و ماهی‌ها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی!
|
|
| 132330 |
نام:
مرتضی
شهر:
تهران
تاریخ:
6/23/2015 6:38:41 AM
کاربر مهمان
|
دوستانی که کارشان گیر کرده و مشکلشان حل نمی شود:
بیایید کارهایی که خدا گفته را انجام بدهیم تا خدا هم برایمان کارمان را حل کند...
.
.
.
.
.
.
تا وقتی ما وظیفه بندگی خودمان رو خوب انجام ندیم چرا باید انتظار داشته باشیم خدا همه مشکلاتمان رو حل کنه ...
|
|
| 132329 |
نام:
حسین راحبی
شهر:
قم
تاریخ:
6/23/2015 4:50:05 AM
کاربر مهمان
|
پروردگاراتاوقتی که هستم توفیق روزه گرفتن رابه من عطا فرما
|
|
| 132328 |
نام:
morteza
شهر:
semnan
تاریخ:
6/23/2015 2:42:36 AM
کاربر مهمان
|
باسلام
ممنونم ازشما
|
|
| 132327 |
نام:
عباسعلی اسماعیلی بسطامی
شهر:
بسطام
تاریخ:
6/23/2015 1:16:24 AM
کاربر مهمان
|
باسمه تعالی
سلاما علیکم باتشکر از زحمات و سایت خیلی خوبتان،خدا قوت و اجرتان بدهد. واقعیت این است که همه مدیون شهدا بویژه سید شهیدان اهل قلم شهیدعزیز آوینی بزرگ هستیم.بکوشیم ازراه شهدا وامام و رهبری فاصله نگیریم و استقامت بورزیم تا خداوند ما را یاری فرماید، انشاالله
|
|
| 132326 |
نام:
فاطمه 20 سال
شهر:
بابل
تاریخ:
6/23/2015 12:42:44 AM
کاربر مهمان
|
سلام خداجونم خوبی دیگه.. خیلی دلم تنگه..تنهام نزار میدونی جز تو کسیو ندارمو دوسم ندارم داشته باشم..خداجونم اونقد دلم تنگه دوس دارم الا پیشم بودی سرمو میزاشتم رو زانت اشکامو پاک میکردی..راستی خدا شده دلت بگیره خدا چیکار میکنی اروم میشی بگو اونکارو انجام بدم...خدا جونم تنهام نزار میمیرم...ب اقامونم بگو ی نگاه ب زیر پاش بنداز اونقد بد نیستیم ب خودت قسم دوسش داریم دعا میکیم براش...بارخدایا عهد بستم بار دیگر که تورا دیدم بگویم از تو دلگیرم اما باز تورا دیدمو گفتم بی تو میمیرم...
|
|
| 132325 |
نام:
ملینا
شهر:
بدبختی
تاریخ:
6/22/2015 11:57:40 PM
کاربر مهمان
|
خدایا من دیگه نمیکشم. خدای خوبم . خدای مهربون میشه لطفا صدای منو بشنوی؟؟!! خدایا زندگی کردن تو این دنیای تو خیلی سخته. من دیگه تحمل ندارم. من خیلی تنها و بدبختم. کاش میدونستم چرا
|
|
| 132324 |
نام:
عبد
شهر:
تهران
تاریخ:
6/22/2015 11:15:52 PM
کاربر مهمان
|
خدایا خودت دستمو بگیر خودت کمکم کن که واقعاً احساس میکنم خیلی تنهام
|
|
| 132323 |
نام:
...
شهر:
...
تاریخ:
6/22/2015 10:15:09 PM
کاربر مهمان
|
سلام من یک کارمندبانکم تاجایی که بتونم کارمیکنم حتی بیشتر از توانم خداخودش میدونه
یک روز یک مشکلی واسم پیش اومد،ی مشتری اومد چک اوردمبلغ چک زیاد بودپاسش کردم و پول درشت بهش دادم ک خطری براش پیش نیاداصلا متوجه نشدم ک پولای مشتری قبلی رو تست نکردم و اون مشتری ی پول تقلبی بهم داده بود،پول تقلبی رو بدون اینکه قصدی داشته باشم ب کسی ک چک و اورده بود دادم رفت و برگشت توبانک کلی ابروریزی کرد ک از قصد بهم پول تقلبی دادی منم مونده بودم ک قبول کنم یانه البته قصدم این بود ک بهش بدم ولی همکارم پشیمونم کردچون فکرمیکرد تو کارم خیلی دقیقم پیش مشتریاوهمکارام کلی نفرینم کردبه محض رفتنش بهش زنگ زدم گفتم بیا پولتو ببر ولی اون گوشی رو قطع کرد همون روز پولو از جیب خودم گذاشتم کنار ک بهش بدم...دارم از عذاب وجدان میمیرم خیلی حالم بده
توروخدادعام کنیددیگه از این مشکلات برام پیش نیاد ،حواسم بیشترازاینا جمع باشه حق کسی رو ضایع نکنم و صادقانه خدمت کنم
ممنون میشم راهنماییم کنید
ان شاالله همگی حاجتروابشن
|
|
