هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
13082
نام: کالیفرنیا
شهر: لس آنجلس
تاریخ: 11/7/2005 3:32:33 PM
کاربر مهمان
  قبلنا با اقام حرف میزدم دردو دل می کردم
صفایی داشتیم
مردیم خدا
توی مرداب گناه گیر کردیم
هرچی دست و پا می زنم بد تر فرو میرم
جان ....... کمکم کن
من برای تو مینویسم
حال که خوارو ذلیلم مرا نمی خواهی
سلام امام رضا
دلم تنگ حرمته فدای صحن قشنگت
دلم لک زده برای یک دقیقه تو حرمت
اگه تو من و نخوای تو دنیا اقا نمیشم
ی فقیر دور گرد بیکس و بیچاره مشم
حالا که نمی خواهی ببین چقدر دلواپسم
ی کاری کن اقا جون بالا نیاد این نفسم
یک بنده خدا التماس دعا دارد
13081
نام: زهرا
شهر: تهران
تاریخ: 11/7/2005 3:14:07 PM
کاربر مهمان
  دیگر برای گریه کردن دلیلی ندارم. گاهی گریه رمز تطبیق اشتباهات گذشته است .
13080
نام: روشنك
شهر: ساري
تاریخ: 11/7/2005 3:12:19 PM
کاربر مهمان
  اللهم کن لوليک الحجه بن الحسن صلواتک عليه و علي اباه في هذه الساعه و في کل ساعه... و کنا من انصاره برحمتک يا ارحم الراحين.
آمين يا رب العالمين
13079
نام: سلما
شهر: تبریز
تاریخ: 11/7/2005 2:02:02 PM
کاربر مهمان
  سلام بر امام عصرمان که با غیبتش دیگر تاب توانمان رفت آقا جان کی می آیی و جهان را ÷ر از عدل داد می کنی
13078
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 11/7/2005 1:53:38 PM
کاربر مهمان
  سلام!
ببخشید که یه مدتی نتونستم خدمت شما بزرگواران باشم.
۱.عبدالفاطمه جان!
اولا" از نوشته های قشنگت خیلی استفاده میکنم ثانیا" حتما"حتما" برات دعا میکنم.
۲.باران بزرگوار از زمین !
من خیلی کمتر از اونم که بخوام شما رو راهنمایی کنم اما بهترین راه برای ارتباط با امام زمان اینه که هر لحظه حضورش رو در کنار خودت حس کنی...هر لحظه...همین.
۳.سورنا جان از همین دور وبرا!
شعرهات خیلی قشنگه ماهم دعا میکنیم که ان شاالله یه شریک خوب برای زندگت پیدا کنی.
۴.برادر عزیزم رضاجان از کویر!
از اینکه با مطالب زیبات ما رو راهنمایی میکنی ممنونم.امیدوارم که هیچ وقت ارتباطت با ما قطع نشه.

تا یادم نرفته بگم که به امید خدا این هفته یه کار مهم رو میخوام شروع کنم.
رو دعای همه تون حساب میکنم.
برادر کوچیکتون بی قرار
13077
نام: سید محمد حسین
شهر: تهران
تاریخ: 11/7/2005 1:30:48 PM
کاربر مهمان
  بسه دیگه بابا. شورشو در آوردید. بی مزه های بی جنبه. آخه دیگه اگه سنگ هم بود صداش در می اومد.
آخه این درسته عزیز من؟ اصلاً شما پاک و آسمونی. آدم توی پیامش همه جور قربون صدقه ی یه شخص احتمالاً با جنس مخالف می ره؟ مثلاً ماها ادعای دینمون می شه ها. زشته والا. بعدش اگر این یارو ادمین یه چیزی رو حذف می کنه زود خفتش می کنین که چرا اینطوری می کنه. من که در جریان بود کلاً دیدم چقدر بارش کردید.
آخه این درسته؟
اونوقت یکی هم میاد می بینه اینجا جای احوال پرسی و قربون صدقه است، واسه ی دوستش لاو می فرسته. اونوقت مسئولش ما ایم ها.
گفته باشم. من به عنوان یه آدم بی طرف. اصلاً خوشم نیومد. این ادمین بیچاره رو من می شناسم. باهاش توی تالار صحبت کردم. بنده خدا تمام هدفش اینه که اینجابه انحراف نره. خب لازمه اش هم کمی احتیاطه دیگه. خوب دیگه صد بار تذکر داده ها. اگه نداده بود و ندیده بودیم حرجی نبود. اما حالا نه. دیگه خود دانید. امروز که من باهاش داشتم صحبت می کردم،خیلی از دست شماها شاکی بود. دیگه هر طور که راحتید. اگه دوست دارید ادامه بدید. دیوار کوتاه تر از اینا که نیست که. ادامه بدید...
هی اوون برای ماها کوزه می سازه و ما می گیم دسته اش کجه و می شکنیمش.
خلاصه از دستتون پکر بود. همین الآن هم ممکنه اگه این پیام من رو ببینه پاکش کنه. ولی خداییش دیگه نتونستم ساکت بشینم تا شما به جرم امر به معروف سنگین بارش کنید. مواظب باشید که آهش نگیره...
سید محمد حسین یا همون لیبرای انجمن ها
13076
نام: سوگی
شهر: تبریز
تاریخ: 11/7/2005 12:53:54 PM
کاربر مهمان
  chera to in donya hichki adamo dark nemikone
hatta omid to
omidjoon kheyli doset daram
13075
نام: سورنا
شهر: همین دوروبرا
تاریخ: 11/7/2005 12:51:29 PM
کاربر مهمان
  دوستای مهربون !چند لحظه پیش از سر دلتنگی یه شعر خام وپرازاشکال سرودم .درسته که زیاد جالب در نیومده اما حرف دله دیگه ...
آقا سلام ! بازم منم،دلم واسه ات تنگ شده
سورنا بازم دلزده از دنیای صد رنگ شده
می خوام بیام بهت بگم –عزیز جون فاطمه-
خسته ام از دست خودم خسته ام از دست همه
تو این زمونه ی غریب دیگه تحمل ندارم
کاشکی می شد تا سرمو یروی پاهات بذارم
گریه کنم بهت بگم اگرچه ناچیز و بدم
یه لحظه با تو بودنو به هر دو عالم نمی دم
درسته که من موندمو یه قلب سرد و آهنی
ولی می خوام بهت بگم تموم دنیای منی
احتمالا ادامه دارد...
ناشناس عزیز شنیده ای شهیدبزرگواری می فرمود حزب اللهی ها حتی در میان خودشان هم تنهایند؟
به نظر من اصل صفای عاشق بودن به همین تهمت خوردنها، زخم زبان شنیدنها و دشت کردن برچسبهاست!از برچسب تحجر تا...
ان شاءالله بعدا در این مورد بیشتر صحبت می کنیم.
یا علی

ملتمس دعایتان "سورنا "از نزدیک کربلا
13074
نام: حسین باخته
شهر: تبریز شهر اریا
تاریخ: 11/7/2005 12:45:17 PM
کاربر مهمان
  الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار...
سخن سربسته گفتی با حریفان
خدا را زین معما پرده بردار.
بیا و حال اهل درد بشنو
به لفظ اندک و معنی بسیار
13073
نام: سوگل
شهر: تبریز
تاریخ: 11/7/2005 12:44:27 PM
کاربر مهمان
  khakh tu sare hahamom
<<ابتدا <قبلی 1314 1313 1312 1311 1310 1309 1308 1307 1306 1305 1304 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1309&mode=print