هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
125822
نام: هیچ
شهر:
تاریخ: 5/24/2014 5:42:30 PM
کاربر مهمان
  آقا مرتضی سلام
تو دوره شما یه جنگی اومد و جوونای اون زمون ریختن تو جبهه. تو ذات جوونه که وقتی با چشم می بینه، با دست لمس می کنه و با گوش می شنوه که یکی به کشورش، به ناموسش و به عقایدش حمله می کنه جلوش وایسه.
ولی آقا مرتضی کاش من تو اون دوران به دنیا می یومدم، کاش خدا محبتش رو شامل حال من می کرد و می زاشت سالای 57 یه جوون بودم نه حالا.
امروز به دست، گوش و چشم دل نیازه ولی من هیچ کودوم اینارو ندارم یا از بین بردمشون.
گناه پشت گناه، گمراهی پشت گمراهی، بی خیالی پشت بی خیالی تا کی؟
کاشکی می تونستم رو در رو بات صحبت کنم ولی انقدر مقام شما بالاست و من پستم که حتی نمیتونم تو خواب شما رو ببینم.
آقا مرتضی از این دنیا یه چیز رو فهمیدم که هیچ وقت عاشق خوبی نشدم. شما که اونور دنیا رو می بینی می تونی یه جوری به هم برسونی که عاقب کسی که عاشق خوبی نیست و همیشه عشقش رو زیر پاهاش له می کنه چیه؟
125821
نام: فتانه
شهر: بافت
تاریخ: 5/24/2014 5:39:17 PM
کاربر مهمان
  گناهگارم چه بکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
125820
نام: دلشکسته
شهر: زندان تن
تاریخ: 5/24/2014 3:54:22 PM
کاربر مهمان
  باز سلام
هنوز چهل روز نشده از کربلا برگشتم از پیش بابا از کنار علی علیه السلام

عطر حرم خریدم اتاقم پرشده از بوی حرم مولا کیفم لباسم
اما دلم میخاست کاش الان زیر چتر صحن آقا کنار ایوون طلا یا زیر ناودون طلا بودم یه بار دیگ صدای زنگ ساعت حرمو میشنیدم تا نسوزی زایر نمیشی هر کی سوخته رفته و نرفته زیارت قبول


کاش قبر منم تو نجف بکنن یا بعد مردنم تو وادی السلام آقا راهم بدم
آقا همه جونم و روحم علی
یاعلی
125819
نام: دلشکسته
شهر: زندان تن
تاریخ: 5/24/2014 3:38:13 PM
کاربر مهمان
  سلام
سرباز ولایت سلام دیشب زمزمه هایی داشتم شبیه زمزمه های شما حرف دلت به دلم نشست بله گاهی حرف دلو نمیشه جز با اشک به زبون آورد.
درد پدر درد بچه هاشه.
خبر داریم آقا به ما التماس دعا گفتند؟!
میدونید چرا؟
آقا فرمودند برای فرج و گشایش ما بسیار دعا کنید که همانا گشایش شما در آن است.
به قول آقای پناهیان یک کودک یک نوزاد درک نمیکنه که یک پدر چقدر دوست داره بچه شو در آغوش بگیره
ما نمیدونیم آقا چقدر دوست دارن الان بین ما ظاهر باشن. چقدر دوست دارن به سر ما دست نوازش بکشن چقدر دوست دارن مسایل ما رو حل کنن.
نمیدونیم وقتی چیزی میخوایم اگ از دست غریبه بگیریم اگ تو کوچه و خیابون بگیریم چقدر بابا ناراحت میشه میگه مگه نگفتم هرچی خواستی به خودم بگو!!!!!!



اللهم عجل لولیک الفرج
125818
نام: محمد کرمی
شهر: ملایر
تاریخ: 5/24/2014 3:25:05 PM
کاربر مهمان
  فقط سلام خدمت حضرت اقا.




عشق فقط یک کلام سیدعلی والسلام
125817
نام: علي اكبر
شهر: آصفي
تاریخ: 5/24/2014 2:15:02 PM
کاربر مهمان
  كجايندمردان راه خدا كجايندمردان بي ادعا
اي كاش اون مرداي خداوبي ادعابودندتاشايداين تشنگان قدرت وثروت اينقدرخون به دل امام زمان(عج)ونائب برحق ايشان امام خامنه اي نمي شد.
125816
نام: ثامن
شهر: تبریز
تاریخ: 5/24/2014 1:40:05 PM
کاربر مهمان
  تو که از حال دلم آگاهی

عاشقان را همه تو چراغ راهی

دوستانم همه از دستم رفت

حرف پاک دلی از دست رفت

دانم آخر که مرا میخریم

نزد زهرا به جنان میبریم

بعد شهید اسماعیل حداد ، شهید محمودرضا بیضایی هم رفت دلم خیلی گرفته خدایا سومین شهید مسجدمون کیه آیا روزی میرسه که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید میدونم لیاقت ندارم ولی خدایا به خاطر دوستان تازه شهید شده مون از گناهانمون بگذره و ما رو هم قبول کنه آقا اسماعیل و محمود جان به حق دوستی هامون به حق روزهای معنوی که با هم داشتیم به حق شب هایی که باهم مسجد جامع برای دعای کمیل میرفتیم به حق نون و نمکی با هم خوردیم به حق شبهایی که تو پادگان شهید باکری دزفول باهم قدم میزدیم که خدا میداند که چه میگویم دستی بر آرید و مرا از این منجلاب دنیای سخیف بیرون کشید. اسماعیل و محمود جان منتظرتان هستم شفاعت یادتون نره.
125815
نام: غریب
شهر: تنهایی
تاریخ: 5/24/2014 12:43:41 PM
کاربر مهمان
  خدایا حاجتمو بده یا مرگمو برسون زودتر دیگه هیچی ازت نمیخوام میدونم میگی زیارت کربلا ارزوته اره درسته چون این ارزومم اناشالله حاجتمو بدی باهاش درست میشه پس کمکم کن یا حاجتمو انشالله زودتر بده یا خواهشا مرگمو زودتر برسون
125814
نام: خاک پای مولا (عطیه )
شهر: کربلا
تاریخ: 5/24/2014 12:40:15 PM
کاربر مهمان
  باسلام وصلوات برمحمد وآل محمد

درود وسلام بردوستان واهالی حرف دل !


ای زلال جاری اروند
در رگ خونین خرمشهر
ای‌‌ رها از بند
کرکسان رفتند
کاکلی‌ها باز می‌گردند
--------------
آی خرمشهر!
کاکلی‌های تو در راهند
خوشه‌های عشق در منقار
شرح هجران را
رو به سوی ساحل اروند می‌آیند
------------
آی شهر عشق!
کاکلی‌های تو می‌آیند و
می‌آییم.
سنگ سنگ کوچه‌هایت را
برگ برگ نخل‌های ساحل اروند رودت را
با گلاب اشک می‌شوییم.
----------
آی خرمشهر!
کاکلی‌های تو می‌آیند و
می‌آییم.

کیومرث صابری (گل آقا)
125813
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 5/24/2014 12:31:16 PM
کاربر مهمان
  یا لطیف...


می دانید فتح خرمشهر یعنی چه ؟

یعنی تسلیم قدرت های بزرگ در برابر ملت بزرگ ایران.
یعنی همان روزهایی که عده ای برای دکتر و مهندس و حقوقدان شدن به خارج از کشور رفته بودند تا حتی لباسشان خاکی نشود. همان روزهایی که منافقین و نهضت آزادی می گفتند جنگ را تمام کنید که ملت دیگر توان مقاومت ندارد. همان روزهایی که توده ی مردم مستضعف ، تا پای جان در دفاع از کشور و اسلام ایستاده بودند و مرفهان بی درد می گفتند دیگر توان مقاومت نداریم. همان روزهایی که خیلی از دست و پاها در خط مقدم جا می ماند . همان روزهایی که تمام گزینه های دشمن روی میز بود و همزمان تحریم هم بودیم ، ملت به جای رفع تحریم ، به خدا تکیه کرد و ایستاد و اینچنین بود که :

خرمشهر را خدا آزاد کرد...

یاد شهیدانش بخیر
یاد شهیدانش بخیر


<<ابتدا <قبلی 12588 12587 12586 12585 12584 12583 12582 12581 12580 12579 12578 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=12583&mode=print