هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
125572
نام: جواد آبزن
شهر: استان گلستان گنبدکاووس
تاریخ: 5/14/2014 11:26:06 PM
کاربر مهمان
  با سلام
وفات اسوه پایداری شیرزن تاریخ روشن کننده تاریخ کربلا حضرت
زینب کبری تسلیت وتعزیت باد
تشگر
125571
نام: رقیه
شهر: مشهد
تاریخ: 5/14/2014 10:35:13 PM
کاربر مهمان
  باسلام بر اهالی دل چه گویم که نگفتنش بهتر است
125570
نام: اسماعيل اسدي دارستاني
شهر: آستارا
تاریخ: 5/14/2014 10:07:02 PM
کاربر مهمان
  نامه فرزند جانباز ۶۵ درصد به ریس جمهور محترم اقای روحانی
چهارشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۳

سلام ریس جمهور ..حتی معاونت به گیلان امد ما بنیاد شهید آستارا مراجعه گفتند امکان ملاقات با معاون ریس جمهور و ریس بنیاد شهید کشور نیست و اگر معاون بنیاد شهید به گیلان می آید برای افتتاح .. پس چه کسی به درد دل خانواده شاهد رسید گی می کند اینها که وقتی نامه می نویسیم می خواهند ما را محاکمه کنند پس دردمان را به چه کسی بنویسیم…از سال ۱۳۸۸ نامه ولی کسی رسیدگی نمی کند و چند روز پیش مادرم فوت کرد حتی حق کفن و دفن به مادرم پیر و معلوم که مستمری بگیر پدرمرحوم جانباز ۶۵ درصد حالت اشتغال وبد ندادند گفتند به زن مستمری بگیر کفن و دفن نمی دهند و تهدید کردند اگر گزارذش و شکایت کنید در شهرستان و استان محاکمه می شود و بد برایت تمام می شود و حتی می خواستند در گیلان بازداشتم کنند…

سلام ریس جمهور محترم اقای روحانی
دلنوشته : اقای ریس جمهور حکم شهادت پدرم را بخاطر اینکه من فعال حقوق بشر و نویسنده و وبلاگ نویس هستم نمی دهند و می گویند ما مسیحی هستیم ……درخواست صدور حکم شهادت پدرم هستم

پدرجانباز ۶۵ درصد بسیجی هشت سال دفاع مقدس (۵۹ تا ۶۱) بعداز سالها بیماری و کار فتادگی و خانه نشینی طوری که نمی توانست از جایش تکان بخورد و اکثر روز در بیمارستان بود ..
در پاییز ۱۳۸۸ براثر جانبازی در بیمارستان آستارا براثر جراحت جانبازی به شهادت رسید سالهاست مادر مرحوم وخانواده من پی گیر حکم شهادت پدرم هستیم متاسفانه بر اثر اعمال نفوذ نتیجه نداده است.. چون ما مشغول کفن و دفتن پدرم بودیم نمی دانستیم چه مدارکی نیاز است برای کمیسیون ماده ۱۵ و بنیاد شهید آستارا هم از ما نخواست ..چون دکتر بیمارستان نمی دانست پدرم جانباز است فقط علت آخرین مرگش را نوشت و بنیاد هم از ما نخواست نامه ای و نظریه دکتر بگیریم…بعداز صدور کمیسیون تجدید نظر ماده ۱۵ که حکم شهادت پدرم را تایید نکرد..
بعداز بررسی فهمیدیم افرادی در بنیاد شهید آستارا و گیلان به عمد بخاطر اعمال نفوذ مدارک پزشکی بیمارستان شفا و بستری بیمارستان ایثار اردبیل ( بیمارستان بنیاد شهید ) و نظریه دکتر معالج را به کمیسیون نفرستادند ..( در این امر در سال ۱۳۸۸ شخص مشایی و نماینده اسبق دخیل بودند چون من در نشریات و وبلاگهای معروف خودم برعلیه این جریان آگاه سازی می کردم )
ما طی نامه ای از بنیاد از بیمارستان شفا رشت و بیمارستان ایثار اردبیل مدارک پزشکی را قبلا کمیسیون نشده بود و همچنین تایید دکتر بیمارستان که پدرم براثر جانبازی فوت شده یعنی شهید است..
متاسفانه بنیاد شهید استارا و گیلان کارشکنی علنی نمودند و می نمایند و مدارک پزشکی اصل را نمی فرستند با اعمال نفوذ در کمیسیون تجدید نظر ۱۵ بنیاد از صدور حکم شهادت پدرمان ممانعت کردند آنهم بخاطر ۵ درصدو حتی درصدد محاکمه من و تخریب قبر پدرم چون روی قبر نوشتم شهید جانباز بودند.. و درخواست بررسی بعضی پرونده های دیگر که در گیلان حکم شهادت گرفته اند معلوم می شود پدرمان با ۶۵ درصد مستحقق حکم شهادت می باشد فقط اعمال نفوذ می کنند ..متاسفانه فکر می کنند ما مسیحی هستیم( چون جریان انحرافی مشایی و نماینده اسبق این شبهه را بوجود آوردند ) این هم شده است قوز بالا قوز در صورتیکه ما جد در جد مسلمان هستیم و یکی از علل های اعمال نفوذ برای عدم صدور حکم شهادت پدرم چون من وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر هستم..حالا که شما به گیلان آمدید درخواست رسیدگی داریم … توضیح اینکه مادر مرحوم من در ۱۴ فروردین امسال فوت کردند مستمری بگیر حالت اشتغ
125569
نام: سما
شهر: گرگان
تاریخ: 5/14/2014 9:02:48 PM
کاربر مهمان
  کاش میشد سر نوشت را از سر نوشت
125568
نام: دلشکسته
شهر: انتظار
تاریخ: 5/14/2014 7:47:16 PM
کاربر مهمان
  سلام اقای خوبم هر وقت به یاد صحن وسرای زیبای گنبد طلا می افتم .منو یاده گذشته ام می افته که با نامزدم اومدیم روبه روی ایوان طلا با هم عهد بستیم که تا نفس داریم کنار هم بمونیم .اما الان اون نیست و به عهدش وفادار نبود .اقا دلم بدجوری شکسته.ازت میخوام جواب همه دلشکسته ها رو بدی .امین یا رب اللعالمین
125567
نام: کورش
شهر: کرج
تاریخ: 5/14/2014 7:23:13 PM
کاربر مهمان
  سلام روز چهار شنبه حرم حضرت معصومه و جمکران بودم نایب زیاره شما عزیزان بودم جای شما خالی بود.
125566
نام: منتظر
شهر: غربت
تاریخ: 5/14/2014 6:03:30 PM
کاربر مهمان
  سلام آقای خوبم حسابی دلم گرفته.میخام ازت یه سوال بپرسم آیا مارو لایق میدونی که یکی از سربازای لشکرت باشیم؟آقا جون خیلی گناه کردم روم نمیشه سرموجلو خدا بالا بگیرم تو ازش بخاه منو ببخشه. آقا جون اون دو تا مهمون عزیزی که قرار بود بیان اومدن، گمشدمو پیدا کردم ،آقا جون دو تا مهمون عزیز که شهید گمنامن اومدن.آقا جون خیلی دلم گرفته. دلم هوای کربلا داره..........آقاجون ، مهدی فاطمه،حجت خدا ، پس فردا جمعه است پس کی میخای بیای؟؟؟؟؟؟؟انقدر گفتیم شاید این جمعه بیاید که دیگه واسه رسیدن جمعه ها ثانیه ها رو با اشک میشمریم . . . خداجونم آقا رو زودتر برسون...خدایا ممنون که شهرمون رو با قدمهای این دو شهید منور کردی...ازت ممنونم...خدایا شهادت رو روزی ماهم بگردان....برای ظهور آقاامام زمان (عج)صلوات........
125565
نام: بهنام
شهر: بجنورد
تاریخ: 5/14/2014 5:11:10 PM
کاربر مهمان
  سلام خسته نباشید خواهشا تا مجری محترم و تهیه کننده بر نگشتند شما در برنامه شرکت نکنید
125564
نام: حسين جعفري
شهر: تهران
تاریخ: 5/14/2014 3:07:50 PM
کاربر مهمان
  مورچه هر روز صبح زود سر كار مي رفت و بلافاصله كارش را شروع مي كرد و با خوشحالي هر روز كار زيادي انجام مي داد. رئيسش كه يك شير بود از اينكه مي ديد مورچه مي تواند بدون سرپرستي بدين گونه كار كند، بسيار متعجب بود. بنابراين سوسكي را كه تجربه بسيار بالايي در سرپرستي داشت و به نوشتن گزارشات عالي شهره بود، استخدام كرد تا اين موضوع را بررسي كند.

اولين تصميم سوسك راه اندازي دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود. او همچنين براي نوشتن و تايپ گزارشاتش به كمك يك منشي نياز داشت. عنكبوتي هم مديريت بايگاني و تماسهاي تلفني را بر عهده گرفت. شير از گزارشات سوسك لذت مي برد و از او خواست كه نمودارهايي كه نرخ توليد

را توصيف مي كند تهيه نموده كه با آن بشود روندها را تجزيه تحليل كند. او مي توانست از اين نمودارها در گزارشاتي كه به هيات مديره مي داد استفاده كند. بنابراين سوسك مجبور شد كه كامپيوتر جديدي به همراه يك دستگاه پرينت ليزري بخرد. او از يك مگس براي مديريت واحد تكنولوژي اطلاعات استفاده كرد.

مورچه كه زماني بسيار بهره ور و راحت بود از اين حد كاغذ بازي افراطي و جلساتي كه بيشتر وقتش را هدر مي داد متنفر بود. شير به اين نتيجه رسيد كه زمان آن فرا رسيده كه شخصي را به عنوان مسئول واحدي كه مورچه در آن كار مي كرد معرفي كند. اين سمت به جيرجيرك داده شد. اولين تصميم او هم خريد يك فرش و نيز يك صندلي ارگونوميك براي دفترش بود. اين مسئول جديد يعني جيرجيرك هم به يك عدد كامپيوتر و يك دستيار شخصي به منظور كمك به برنامه بهينه سازي استراتژيك كنترل كارها و بودجه نياز پيدا كرد.

اكنون واحدي كه مورچه در آن كار مي كرد به مكان غمگيني تبديل شده بود كه ديگر هيچ كسي در آن جا نمي خنديد و همه ناراحت بودند. در اين زمان بود كه جيرجيرك، شير را متقاعد كرد كه نياز مبرم به شروع يك مطالعه سنجش شرايط محيطي وجود دارد. با مرور هزينه هايي كه براي اداره واحد مورچه مي شد شير فهميد كه بهره وري بسيار كمتر از گذشته شده است.

بنابر اين او جغد كه مشاوري شناخته شده و معتبر بود را براي مميزي و پيشنهاد راه حل اصلاحي استخدام نمود. جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با يك گزارش حجيم چند جلدي باز آمد. نتيجه نهايي اين بود: «تعداد كاركنان زياد است».

حدس مي زنيد اولين كسي كه شير اخراج كرد چه كسي بود؟

مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگيزه اش را نشان داده و نگرش منفي داشت.
125563
نام: ناصر
شهر: ماکو
تاریخ: 5/14/2014 12:03:40 PM
کاربر مهمان
  دیشب جمال رویت تشبیه ماه کردم
توزیباتر ز ماهی من اشتباه کردم
یا اباصالح المهدی
<<ابتدا <قبلی 12563 12562 12561 12560 12559 12558 12557 12556 12555 12554 12553 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=12558&mode=print