اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
125272 |
نام:
عاشق
شهر:
دیار محبت
تاریخ:
5/3/2014 5:04:37 PM
کاربر مهمان
|
راستی چند وقتی ست دلم برای پرواز کردن به دیار شما تنگ است تنگ تنگ بالی میخواهم برای پرواز بالم هایم سوخته وپرهایم ریخته بالی میخوام پرواز کنم به سمت اسمان راستی درهای اسمان شهادت هنوزهم بازاست مانده ام اواره کمک میخواهم شهدادر راه مانده ام ره توشه ای ندارم.
|
|
125271 |
نام:
افشار
شهر:
اصفهان
تاریخ:
5/3/2014 5:02:47 PM
کاربر مهمان
|
اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
|
|
125270 |
نام:
دوستدار خدا
شهر:
میاندوآب
تاریخ:
5/3/2014 4:57:23 PM
کاربر مهمان
|
چقدر خوشحــ ــال بود
شیطــان
وقتی سیب را چیدم
گمان می کرد فریب داده است مرا
نمی دانست
تو پرسیده بودی
مرا بیشتر دوست داری . .
یا ماندن در بهشـــت را ...
محتاج دعا...کوثر
|
|
125269 |
نام:
بنده ی خدا
شهر:
جزیره ی مجنون
تاریخ:
5/3/2014 3:58:13 PM
کاربر مهمان
|
ادامه ...
امام علیهالسلام فرمود: فتح در ظاهر با ما دوستی مینماید ولی در واقع از ما بیگانه است، ما برای کسی دعا میکنیم که خالص، تحت فرمان خداوند سبحان باشد و اِقرار و اعتقاد به نبوّت حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله داشته؛ و نیز اعتراف به حقوق ما اهل بیت رسالت داشته باشد. سپس حضرت افزود: من برای تو دعا کردم و خداوند متعال آنرا مستجاب گرداند.
خداوند متعال نسبت به ما اهل بیت - عصمت و طهارت - آگاه است که ما در مشکلات به غیر از او رجوع نمیکنیم، همچنین در ناملایمات و گرفتاریها فقط به او توکّل و تکیه مینماییم، بنابراین هرگاه تقاضا و خواسته ای داشته باشیم خداوند متعال از روی لطف و تفضّل مستجاب مینماید. بعد از آن، به حضرت عرضه داشتم: فتح بن خاقان به من التماس دعا گفت، که از شما تقاضا کنم تا برایش دعا نمایی
در پایان از آن حضرت، تقاضا کردم و عرضه داشتم: یا ابن رسول اللّه! چنانچه ممکن باشد، دعائی را به من تعلیم نما که هرگاه بخوانم، دعایم مستجاب شود؟
پس حضرت فرمود: این دعائی را که به تو تعلیم میدهم، من خود زیاد میخوانم و از خداوند متعال خواستهام، که هرکس آن را بخواند ناامید نگردد:
*یا عُدَّتی عِندالعُدَد وَ یَا رَجَائِی وَ الْمُعْتَمَدُ وَ یَا کهفی وَ السَّنَدُ وَ یَا وَاحِدُ وَ یَا أَحَدُ وَ یَا قُلْهُوَ اللَّهُ أَحَدُ أَسْئَلَکَ اللَّهُمَّ به حقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْخَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِی خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ أَحَداً انَّ تُصَلَّیعَلَیْهِمْ وَ انَّ تَفْعَلْ بِی (کَذَا وَ کَذَا
ترجمه دعا:
ای ذخیره من به هنگام شمارش ذخیرهها و ای امید من و تکیه گاهم و ای پناهگاه و ملجاءام ای یکی و ای یکتا و ای قل هو الله احد خدایا از تو میخواهم به حق کسانی که خلقشان کردی واحدی از خلقت همسان ایشان نیست اینکه برایشان درود فرستی و برای من فلان حاجت را برآوری
منبع :چهل داستان و چهل حدیث از امام هادی علیهالسلام ؛ عبداللّه صالحی به نقل از:آمالی شیخ طوسی: ج 1، ص 291، مدینة المعاجز: ج 7، ص 436، ح 2437، بحارالانوار: ج 50، ص 127، ح 5.
|
|
125268 |
نام:
بنده ي خدا
شهر:
جزيره ي مجنون
تاریخ:
5/3/2014 2:43:24 PM
کاربر مهمان
|
بسم رب الهادي (ع) سالروز شهادت امام هادي عليه السلام بر شيعيان آن امام همام ، تسليت باد .
مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان آوردهاند: شخصی به نام ابوالحسن، محمّد بن احمد به نقل از عمویش حکایت نماید:
روزی از روزها به قصد دیدار و ملاقات حضرت ابوالحسن، امام هادی علیهالسلام حرکت کردم و چون بر آن حضرت وارد شدم عرضه داشتم: خلیفه، سهمیّه و جیره مرا به اتّهام این که از اطرافیان و دوستان شما می باشم، قطع کردهاند.
پس چنانچه ممکن باشد، از او بخواهید که سهمیّه مرا برگرداند، قبول میکند؛ و همانند گذشته کمکهای خود را نسبت به من پرداخت مینماید.
حضرت در جواب فرمود: انشاء الله درست خواهد شد. پس به منزل خود بازگشتم و چون شب فرا رسید، شخصی درب منزل آمد و دقّ الباب کرد، وقتی درب منزل را گشودم، دیدم که فتح بن خاقان ماء مور متوکّل ایستاده است، هنگامی که چشمش به من افتاد، گفت: در منزل خود چه میکنی؟
زود باش، که خلیفه تو را احضار کرده است، پس به همراه او راهی دربار متوکّل شدیم و چون بر او وارد شدیم دیدم نشسته است و منتظر من میباشد.
پس همین که چشمش به من افتاد، اظهار داشت: ای ابوموسی! ما همیشه به یاد تو هستیم؛ لیکن تو ما را فراموش کرده ای، اکنون بگو که از ما چه طلب داری؟
گفتم: کمکهای گوناگونی که تاکنون بر من میشده است، آنها را قطع نمودهاند؛ پس دستور داد که کمکها و سهمیّه من همانند سابق و بلکه چند برابر افزایش و پرداخت شود.
در پایان از آن حضرت، تقاضا کردم و عرضه داشتم: یا ابن رسول اللّه! چنانچه ممکن باشد، دعائی را به من تعلیم نما که هرگاه بخوانم، دعایم مستجاب شود؟ پس حضرت فرمود: این دعائی را که به تو تعلیم میدهم، من خود زیاد میخوانم و از خداوند متعال خواستهام، که هرکس آن را بخواند ناامید نگردد
سپس از نزد خلیفه خداحافظی کرده و بیرون آمدیم؛ و به فتح بن خاقان گفتم: آیا علیّ بن محمّد هادی علیهالسلام امروز اینجا آمده است؟
اظهار داشت: خیر.
گفتم: آیا نامه ای برای خلیفه نوشته است؟
پس جواب داد: خیر.
بعد از آن، راهی منزل خویش گشتم و فتح بن خاقان نیز به دنبال من آمد و گفت: شکّی ندارم که تو از حضرت ابوالحسن، امام هادی علیهالسلام تقاضا کرده ای که برایت دعا نماید و دعای آن حضرت مستجاب شده است، پس خواهش میکنم که از او تقاضا کنی تا برای من نیز دعا نماید.
هنگامی که به محضر مبارک امام هادی علیهالسلام وارد شدم و سلام کردم، فرمود: ای ابوموسی! آیا مشکلت برطرف شد و خوشحال گردیدی؟
عرضه داشتم: بلی، یا ابن رسول اللّه! ای سرورم! به برکت دعای شما راضی و قانع شدم.
سپس حضرت نیز مرا مخاطب قرار داد و فرمود: خداوند متعال نسبت به ما اهل بیت - عصمت و طهارت - آگاه است که ما در مشکلات به غیر از او رجوع نمیکنیم، همچنین در ناملایمات و گرفتاریها فقط به او توکّل و تکیه مینماییم، بنابراین هرگاه تقاضا و خواسته ای داشته باشیم خداوند متعال از روی لطف و تفضّل مستجاب مینماید. بعد از آن، به حضرت عرضه داشتم: فتح بن خاقان به من التماس دعا گفت، که از شما تقاضا کنم تا برایش دعا نمایی.
امام علیهالسلام فرمود: فتح در ظاهر با ما دوستی مینماید ولی در واقع از ما بیگانه است، ما برای کسی دعا میکنیم که خالص، تحت فرمان خداوند سبحان باشد و اِقرار و اعتقاد به نبوّت حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله داشته؛ و نیز اعتراف به حقوق ما اهل بیت رسالت داشته باشد. سپس حضرت افزود: من برای تو دعا کردم و خداوند متعال آنرا مستجاب
|
|
125267 |
نام:
م
شهر:
تاریخ:
5/3/2014 2:42:12 PM
کاربر مهمان
|
سلام به راهی به ملکوت هم سری بزنین لینک شما خیلی مفیده مارو از نظراتتون خوشحال کنین .
|
|
125266 |
نام:
خيلي تنها
شهر:
نميدونم
تاریخ:
5/3/2014 2:17:52 PM
کاربر مهمان
|
سلام احساس نااميدي و ياس داره من و نابود ميكنه هرچي سعي ميكنم با ياد خدا اين حس رو ازدلم بيرون كنم نميتونم فكر ميكنم سرونوشتم و انچه كه برام پيش مياد به خواست خداست و من نميتونم با دعا و توسل مشكلم رو حل كنم و نبايد با اونچه كه خدا برام رقم زده مبارزه كنم و بايد بپذيرم اما اين خيلي سخته وجودم احساسم فكرم ايمانم همه داره نابود ميشه ديگه رو پاهام نميتونم بايستم
|
|
125265 |
نام:
بنده ي خدا
شهر:
جزيره ي مجنون
تاریخ:
5/3/2014 2:17:24 PM
کاربر مهمان
|
بسم رب الشهداء قاسم كه شهيد شد ... ... من داداشت باشم ؟ گفتم : باشه قبول ديگري با ذوق بيشتري گفت : منم دادشت باشم ؟ با خوشحالي گفتم : تو هم باش ... چند نفري منو دوره كردن و همه شون با خوشحالي گفتن ما داداشت باشيم ؟ تو پوست خودم جا نميشدم ؛ منم با همون خوشحالي گفتم : "همه تون داداشهاي من هستيد " . ... اونموقع خيلي خوشحال بودم . بعد از اينهمه سال چهره هاشون تو يادم هست !
چند وقت بعد همه شون شهيد شدن . من چقدر برادر شهيد دارم ! خدا را شكر ميكنم به خاطر داشتن اينهمه داداش .
با من ميخنديدن اما ؛ مادر تعريف ميكرد تو جمع هاي خصوصي شون دور هم مينشستن و گريه ميكردن به همه ميگفتن بچه ها : قاسم ساغريچي هم شهيد شد ابوالفضل ميرزايي هم شهيد شد محسن زيارتي هم شهيد محرم اخلاقي هم شهيد شد ... رضا عزتي هم عادل كرمي ... فتح اله بيات ...
ياد باد آن روزگاران ياد باد !
|
|
125264 |
نام:
طوبی
شهر:
ساری
تاریخ:
5/3/2014 2:12:19 PM
کاربر مهمان
|
دوستان سلام چند روز پیش اسم امام نقی رو سرچ کردم صفحات وتصاویری باز شد که دلم رو به درد آورد قربون این همه مظلومی اهل بیت که هنوزبه ساحتشون جسارت میشه اما اونچه مسلم است یا این همه تلاش دشمنان کوردل کافر ذره ای غبار به دامن کبریایی اهل بیت نمی نشینه / به همین بهانه حرف دل تنگم اینه :
باران شدم ازعشق پریدن به هوایت شد کفتر بی گنبدتو باز رهایت ای صاحب آن جامعه پرشده از عشق خالی است چرااین همه در جامعه جایت گفتی فتح الله بکم پنجره واشد گفتی وبکم یختم ودل کرد هوایت آه از تو چه پنهان چه بگویم فقط اکنون دست من ودامان تو لطف خدایت
|
|
125263 |
نام:
اخلاقى بلخابى
شهر:
افغانستان
تاریخ:
5/3/2014 2:09:42 PM
کاربر مهمان
|
خداوندا اگر تمام استخان هاى بدنم خرد شوند اشكالى ندارد . اگر از درون هر چقدر پير و شكسته شوم اشكالى ندارد . خداوندا ظاهرم را از من نگير بگذار روزگارى چند پا بر جا بمانم خدايا كمكم كن بايستم اين ها را براى خودم نمى خواهم بلكه براى آنهايى مى خواهم كه مى پندارند فرشته نجاتشان از طرف خودت من هستم و به من تكيه كرده اند . پروردگارا خواهش مى كنم هر چه زودتر عزيزان مرا بزرگشان كن تا احتياجى به من نداشته باشند و روزى را برسان كه مرا فراموش كنند و آنروز ، روزى است كه كار من درين دنيا تمام مى شود .
|
|