هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
123432
نام: سپیده
شهر: استان مازندران/شهرستان بابل
تاریخ: 3/2/2014 10:02:11 PM
کاربر مهمان
  "به نام تک نوازنده گیتار قلبم...."

این روزهادردهایم را به که بسپارم تا از تلخیش دق نکندوازسنگینیش کمرخم نکند؟!
این روزهاکهنیستی مدال قوی ترین دختر جهان را به من داده اند،بس که دلتگی هایم رابه دوش کشیده ام وخاطراتت رادرآغوش دارم.
نیستی که ببینی چقدر مرد شده ام،دربرابرهرطوفانی ایستاده واشک نمیریزم،دیگر حتی احساس دردهم نمیکنم،راستی نکندیخ زده و مرده ام،
نکندازبی تفاوتی هایت قندیل بسته ام؟!؟!
هرکس روح آزرده وخسته مرامیبیند،میگوید که تنها چاره ام تویی،امسخت در اشتباه اندچون من عاشق دیروز توام نه امروزت.
اصلابیابگذریم ازاین حرفهای تکراری وگله های همیشگی،بیاوکمی ازخودت
بگو!ازرفتنت،ازنبودنت،ازلحظات خوشی که بادیگری سپری کردی بگو.....
بگو...نترس جانم،من طاقتش رادارم،گفتم که،دیگر یخ زده ام ودیگرچیزی حس نمیکنم،پس بگو!!بگوتاشایدمن هم ازشادیت کمی شادشوم.
راستی نامش چیست؟!....آه که چقدر دردمیکشم ازدیدن چشمانت که هنگام
بردن نامش برق میزندوازدیدن لبخندت هنگام تعریف کردن خاطراتتان.
نکنداوراهم مانندمن اسیرش کنی،وقتی که خوب به تودلبست رهایش کنی!
نه،گمان نمیکنم که این کار رابااوبکنی،آخرازدیر به دیرخبرگرفتنهاـ
یت هویداست که او تورا اسیر کرده نه تو اورا.
بی تابی نکن عشقم،برو...مانعت نمیشوم،وقتی بیقراریت رابرای دیدنش میبینم بند دلم پاره میشود،پس برو وبیشتراز این جانم رانگیر،از
همان اولش هم مشخص بودکه رفتنی هستی...آخرچرا این پاوآن پامیکنی؟!
برودیگر،نکندمیخواهی بیشترازاین اشکم رادربیاوری.....نترس،نفرینت
نمیکنم،برو که عشقش حلالت باشد.....!!!

"من این متن رو از خودم بر حسب احساساتم نوشتم،وتقدیمش میکنم به عشقم،کسی که شاید تا آخرعمرم دیگه نتونم ببینمش،امیدوارم که از دلنوشتم خوشتون اومده باشه،ازتون میخوام واسم دعاکنین تابرگرده پیشم......ممنون از لطفتون!"

۱۰/۱۲/۱۳۹۲


123431
نام: کورش
شهر: کرج
تاریخ: 3/2/2014 9:39:47 PM
کاربر مهمان
  خداوندا دستهایم خالی است و دلم غرق در آرزو ها یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزو های دست نیافتی خالی کن.امروز به چیزی که فکر شو نمی کردم به دستش بیارم با لطف بیکران خداوند بهش رسیدم به امید فردا های بهتر زیر سایه اقام امام رضا.
123430
نام:
شهر:
تاریخ: 3/2/2014 9:28:53 PM
کاربر مهمان
 
السلام عليك يا بقيه الله

مولاجانم بعد از اين دفتر نوشته هايم را سفيد ميگذارم سفيد سفيد
بي تو بودن حرف ندارد درد دارد درد

التماس دعاي فرج

يا زينب س
123429
نام:
شهر:
تاریخ: 3/2/2014 9:26:38 PM
کاربر مهمان
 
ميدوني تو دعوا باهاش چيكار ميكنه؟؟؟
سكوت ميكنه...بهونه هاتو به جون ميخره...حرفاي نامربوطتو ميشنوه و فقط ساكت و آروم نگات ميكنه...
تاآروم بشي و وقتي آروم آروم شدي محكم بغلت ميكنه و بهت ميگه:
بنده ي من، با من نجنگ من دوستت دارم ..............

آخدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارمممممممممممممممممممممم عاشقتممممممممممممممممممممممممممممم عاشقققققققققققققققققققققققققققققققققققق
123428
نام: گمنام
شهر: غریب
تاریخ: 3/2/2014 9:11:49 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته.

(شهیدنوبخت)
شهیدازخودمی رهدتادرخویش ماندگان رابرهاند.

سلامتی وطول عمراقاتاظهورمولا(عج).
123427
نام: مریم
شهر: اراک
تاریخ: 3/2/2014 9:10:36 PM
کاربر مهمان
  تا حالا شنیدین یه مرد به خانومش بگه چی کسرت گذاشتم؟!!!!
من اینو به وفور می شنوم از جانب همسر ،همیشه به ما یاد آوری می کنه که چیزی کسرمان نگذاشته
جالب اینجاست که بدونید شب عروسی ما به عنوان عروس خانوم کیف و کفشمان را از اقوام امانت گرفتیم و اصلا پول آینه شمعدان نداشتیم و نخریدیم اما از آنجا که آدم بودیم و شعور داشتیم سفت و محکم پشت همسرمان ایستادیم و به او کمک کردیم تا در زندگی پیشرفت کنه،
پیشرفت هم کرد بدون هیچ حمایتی از طرف خانوادش تونست تو این ۷ سال زندگی یه خونه بسازه یه ماشین داشته باشه و بره ارشد بخونه بعد ما رو هم بفرسته ارشد بخونیم خلاصه سالی یه بار هم زیارت بریم مشهد و خلاصه همینا
ما حسابی سعی کردیم وی را تشویق کنیم و به عنوان همسر به او اعتماد به نفس دهیم تا بالاخره از جانب خانمش روحیه بگیرد اما
ظاهرا در این کار زیاده روی کردیم او به کل مغرور شده یه جورایی خود را فراموش کرده و مدام می گه چی کسرت گذاشتم البته با چشمان غضب ناک
آی جگرم کباب می شه وقتی این جمله را می گه آی جگرم می سوزه که تمام فداکاریهای ما رو ندید می گیره
آی جگرم می سوزه وقتی می بینم اگه بخوام مثل اون خانومای مرفه برم خرید شب عید اونوقت همسر دیگه نمی تونه بگه چی کسرت گذاشتم
چه جوری بهش بفهمونم که اگه من بی نیازم به خاطر اینه که قانعم
نه اینکه ایشان خیلی پولدار
نمی شه معرفت اینو نداره که درک کنه همش می گه چی کسرت گذاشتم
آی جگرم می سوزه آی جگرم می سوزه آی جگرم....
123426
نام: یعقوب
شهر: تبریز
تاریخ: 3/2/2014 8:24:50 PM
کاربر مهمان
  میخواهم ازدواج کنم
123425
نام:
شهر:
تاریخ: 3/2/2014 8:07:10 PM
کاربر مهمان
  ایمانم خیلی ضعیفه خودم دیگه از شل بودنم خسته شدم هزار بار قول میدم به خدا به خودم اما دوباره توبمو میشکنم حالم از خودم بهم میخوره
123424
نام: دوکوهه
شهر: اصفهان
تاریخ: 3/2/2014 7:54:31 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان
شنبه ی هفته آینده شهادت شهید همته
یه ختم زیارت عاشورا براشون در نظر دارم.
بسم الله کسانی که مایلند میتونند در این ختم شرکت کنند...هر چه تعداد که بخواهید یکیش را ۱۷ اسفند بخونید بقیش رو هر وقت مایل بودید.البته برای کسانی که مایلند بیشتر از یک زیارت عاشورا به نیابت از حاجی تقدیم امام حسین کنند......

اجرتون با شهدا
123423
نام: داوود
شهر: مشهد
تاریخ: 3/2/2014 7:19:14 PM
کاربر مهمان
  دلم خیلی گرفته.نمیدانم خیلی را چگونه بنویسم که خیلی خوانده شود...
خدایا کمکم کن
دعایم کن که من محتاج محتاجم
<<ابتدا <قبلی 12349 12348 12347 12346 12345 12344 12343 12342 12341 12340 12339 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=12344&mode=print