هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
121892
نام: غریب
شهر: دیار غربت
تاریخ: 1/15/2014 1:01:56 AM
کاربر مهمان
  سلام از این که یه جایی هست درد دلمو بگم خیلی خوشحالم،ممنون از لطف شما.............من به خاطر همسرم چون از لحاظ مالی مشکل داره و خیلی درس خوندن رو دوس داره مجبورم خونه مادر شوهرم زندگی کنم می دونسم سخته ولی قبول کردم به خودم گفتم هر سختی بعدش یک آسونی هست،هنوز ندیدم ولی امیدم به خداست ......در مقابل حرف مادرشوهرم اول سکوت می کردم وبعد تو خودم می ریختم و تو تنهایی می زدم زیر گریه تا جایی که چشام بعد یکسال گود افتاد همه فکر می کردن مریضی بدی گرفتم ولی امسال سعی کردم حرفها و کارهاشو به روی خودم نیارم نمی دونم بهش خوبی کنم یا بدی؟ خوبی می کنی فکر میکنه فیلم واسش بازی میکنی بدی نمی کنی فکر می کنه من هالویم ولی خسته شدم خدایا ازت میخام نه باعث گناه اون شی نه باعث گناه من خیلی دوست داشتم برم ولی همسرم خیلی گناه داره خدایا در این دیار غربت کسی رو جز تو ندارم از کی کمک بخوام به مادرم بگم نه مشکل حل میشه یکی دیگه رو هم ناراحت میکنم.فقط خواستم یکم خودمو خالی کنم
121891
نام: تنها
شهر: دلتنگي ها
تاریخ: 1/15/2014 12:43:43 AM
کاربر مهمان
  سلام به شهداي عزيزمان
سلامي به پاكي راهشان ؛ مرامشان و صفايشان
گاهي وقتا پيش خودم فكر مي كنم با چه روي ميتونم تو روشون نگاه كنم . تو روي كساني كه زندگي ، خانواده و جونشونو واسه ماها فدا كردن اما ما براي پايدار و زنده نگه داشتن راهشون هيج تلاشي نكرديم و بي تفاوت گذشتيم و مي گذريم . متاسفام

121890
نام: على اكبر
شهر: تهران
تاریخ: 1/14/2014 10:47:22 PM
کاربر مهمان
  اوينى جان سلام
كاش بودى ....
كاش بودين......
كاش ما نبوديم .....
كاش اينها نبودن ......
121889
نام: وحید محمدی
شهر: اهر آذربایجان شرقی
تاریخ: 1/14/2014 10:10:56 PM
کاربر مهمان
  درود بر شهیدان راه خدایی و درود بر شما ادامه دهندگان راه آنان
سایت بسیار جالبی هست من شخصا با بودن در این سایت احساس غربت نمیکنم و حس میکنم استفاده از اطلاعات این سایت بدون منت هستش بقیه رو نمیدونم ولی من این حس رو دارم از تمام زحمات شما تشکر میکنم و حتما تبلیغ خواهم کرد
121888
نام: کوثر سادات
شهر: روستای جاسب
تاریخ: 1/14/2014 10:07:00 PM
کاربر مهمان
  سلام این روزها خیلی دچار تردیدم نمیدونم کارهایی که انجام میدم چقدرش درسته گاهی اوقات یه نشونه هایی میبینم که نشان دهنده لطف خداوند به منه ولی ای کاش اینقدر شک نمیکردم ومیتونستم همیشه کاری انجام بدم کته خدا راضی باشه خیلی برای ماجوانها دعا کنید که به بیراهه نریم

موفق باشید در پناه خداوند
121887
نام: قاسم
شهر: اردبیل
تاریخ: 1/14/2014 10:04:50 PM
کاربر مهمان
  سلامو صلوات بر شهدای اسلام

می خواهم بگویم که آرزوی ما هم شهادت است اما گناهان زیاد راه را بسته است
121886
نام:
شهر:
تاریخ: 1/14/2014 9:28:53 PM
کاربر مهمان
  شهدا دستمان را بگیرید اینجا زمین است نفس هایمان به شمارش افتاده است.
سلام بر حسین و یارانش
اللهم ارزقنا توفیق الشهاده
121885
نام: عفت خاتم
شهر: تهران
تاریخ: 1/14/2014 8:35:21 PM
کاربر مهمان
  سلام یک سوال دارم ادمی که در حال مرگ هست باید براش چه بخونم
121884
نام: شهید امیر کبیر
شهر: وطن
تاریخ: 1/14/2014 8:25:44 PM
کاربر مهمان
  سالهاست که تو رفته ای از این دیار و من/مجنون وار سر به بیابان گذاشته ام اما پیدایت نکرده ام/ حالا ده سال از آن تاریخ گذشته است /برای خودم کسی شده ام!!اگر به کسی نگویی/دیری است که رئیس اداره مجنونانم!. و امروز دستور دادم چشم هایت را /روی دیوار نقاشی کنند .تا دیگر به فکر فرار نیفتی!!
121883
نام:
شهر:
تاریخ: 1/14/2014 8:21:03 PM
کاربر مهمان
  سلام سید
سرت شلوغه اره؟
یا من تو این بازار رنگارنگ دنیا سرم شلوغ شده ؟فقط کمکم کن می دونی منظورمو خوب میدونی بارها وبارها برات گفتم وگفتمو گفتم استخاره کردم همین جا .بهت اطمینان کردم نذار حالا که همه چی تموم شده وهمه چی روفهمیدن آبروم بره الهی امید هیچ کس هیچ کس نا امید نشه امید منم راستی چقدر التماس کردم اون حرفای گذشته رو دوباره شروعش نکنن می دونم هر عملی عکس العملی داره هر کاری تاوانی داره ولی دیگه بس نیست خسته شدم خسته از این چشم انتظاری وخواری تاوان گناهم میشه ازدست دادن او وآبروم یه گناه کوچولو نه نه اوینی جان من توبه کردم از این که گناهمو کوچیک شمردم توبه کردم.کمکم کن بعد ازخدا شما رو دارم سید بخدایی که خونتو نثار راهش کردی کمکم کن
دلم پره خیلی چیزا رو میخوام بنویسم که مجال نیست میخوام بنویسم تاوان پس دادم به خاطرش تحقیر شدم ازم نگیریدش ؟بازم هرچی شما بگی میگم چشم
<<ابتدا <قبلی 12195 12194 12193 12192 12191 12190 12189 12188 12187 12186 12185 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=12190&mode=print