هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
12152
نام: مهرداد
شهر: لاهیجان
تاریخ: 9/25/2005 1:43:36 PM
کاربر مهمان
  به امید تعجیل در ظهورآقا امام زمان عج
12151
نام: گیشا
شهر: بادرود
تاریخ: 9/25/2005 1:20:30 PM
کاربر مهمان
  یا آقا علی عباس و شاهزاده محمد
باسلام و خسته نباشید خدمت همه شما دستندرکاران این سایت
بسیار خوشحالم که سایتی به این خوبی را پیدا کرده ام.بند امیدوارم که شما هموطنان عزیز از شهر زیارتی بادرود دیدن نمائید
12150
نام: محمدرضاامینی
شهر: کرمانشاه
تاریخ: 9/25/2005 1:15:42 PM
کاربر مهمان
  بی توجان به لب امد وقت است که باز ایی یبن الحسن به امید روزگار وصل
12149
نام: بنده گناهکار خدا
شهر: غربت
تاریخ: 9/25/2005 1:08:54 PM
کاربر مهمان
  سلام
به همه بروبچه های باحال این سایت
امدم که کمکم کنید از شما می خوام برام دعا کنید من هر وقت اینجا امدم هر کی گفته برام دعا کنید از جانو دل براش دعا می کردم حالا خودم محتاچ به دعا هستم نشه بگم خدا با این کارش نمی خواد من بندش باشم نمی دونم که کدوم خواهری/ برادری گفته بود کی می خواد دعاش کنم حالا من می خوام که این بزوگوار برای من گنه کار دعا کنه درد من از عشق مشق نیست درد من از چیز دیگه ست فقط می خوام جان عزیز زهرا(س) برام دعا کنید مثل اقا امید با یک صلوات برام دعا کنید نشه بگم ما برای این بروبچه ها دعا کردیم حالا کسی نیست باسه ما دعا کنه
علی یارتون من هم فراموش نشم من هم برای خوشبختی همتون دعا میکنم می گم هر کی مشکل داره خود خانوم حضرت رقیه (باب الحوایج)گره کارشو باز کنه داره شعبانم تموم می شه ولی گره کار ما باز نشود ما که خیلی گناهکاریم برای من بدبخت دعا کنید شاید از روی شما خدا و اماما کمکم کنه مشکلم حل شه
التماس دعا خیرتون بروبچه های خوب این سایت
الان که دارم این را می نویسم با دهن روزه دعا می کنم هر کی هر چی از خدا می خواد خدا بهش بده اگر به صلاحش باشه
12148
نام: مرجان
شهر: کرج
تاریخ: 9/25/2005 12:22:46 PM
کاربر مهمان
  صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تابکی درغم تو ناله شبگیر کنم
محرمی کو که دهم شرح پریشانی خویش
کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم
12147
نام: عاطفه
شهر: کویت
تاریخ: 9/25/2005 12:00:28 PM
کاربر مهمان
  برای چشم خاموشت بمیرم کنار چشمه نوشت بمیرم
نمیخواهم در آغوشت بگیرم که میخواهم در آغوشت بمیرم
12146
نام: یاسر
شهر: تهران
تاریخ: 9/25/2005 11:44:28 AM
کاربر مهمان
  خدای من، خدای من.
تا امروز که توانسته ام ۱۴ صفحه از کتاب "آذرخش مهاجر" را در این سایت بخوانم. واقعا قلبم به درد آمده است.
چرا، آخر چرا؛
چرا این همه حملات تبلیغاتی که علیه سپاه پاسداران ( یا بهتر و به حق بگویم: سپاه امام زمان) می شود، مورد استقبال بعضی ها قرار می گیرد. چرا روابط عمومی و مسوولان فرهنگی سپاه واکنش مناسبی انجام نمی دهند.
من که الان حدود ۲۳ سال دارم و دانشجو هستم با این که پیگیر بسیاری از رشادت های نیروهای اسلام در زمان جنگ بوده ام، اکنون مطالبی را می خوانم که تاکنون نشنیده ام (!!!؟؟؟)
برادران و سروران من، تا فرصت هست از آن استفاده کنید و انبوه جوانان ناآگاه و روشن ضمیر را با رشادت ها و جانبازی های "سپاه امام زمان" آشنا کنید.
12145
نام: محمد
شهر: میانه
تاریخ: 9/25/2005 11:32:32 AM
کاربر مهمان
  سایت خیلی خوبی است.
12144
نام: پریسا
شهر: تهران
تاریخ: 9/25/2005 11:16:45 AM
کاربر مهمان
  نمیدانم از کجا شروع شروع گنم اما بعضی وقتا تمام سلولهای بدنم تمام وجمدم پر میشود از حسادت به شهیدانی که رفتند عاشقانه حتی کسانی که فکرشرو نکرده بودند "خوش به سعادتشان"
12143
نام: بازمانده
شهر: ....
تاریخ: 9/25/2005 10:47:34 AM
کاربر مهمان
  شهید محمد جهان آرا در مورد یکی از صحنـﻪهای حماسـﻪی خرمشهر مـﻰگوید:

امیدی به زنده ماندن نداشتیم، مرگ را مـﻰدیدیم. بچـﻪها توسط بـﻰسیم، شهادت نامـﻪی خود را مـﻰگفتند و یک نفر پشت بـﻰسیم یادداشت مـﻰکرد. صحنـﻪی خیلی دردناکی بود؛ بچـﻪها مـﻰخواستند شلیک کنند، گفتم: «ما که رفتنی هستیم، حداقل بگذارید چند تا از آﻥها را بزنیم، بعد بمیریم.» تانـﻚها همـﻪی اطراف را مـﻰزدند و پیش مـﻰآمدند. با رسیدن آﻥها به فاصلـﻪی 150 متری، دستور آتش دادم. 4 موشک آر پی جی داشتیم. با بلند شدن از گودال، اولین تانک را بچـﻪها زدند. دومی در حال عقب نشینی بود که به دیوار یکی از منازل بندر برخورد کرد. جیپ فرماندهی پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت. با مشاهدﻩی عقب نشینی تانک، بلند شدم و داد زدم: الله اکبر، الله اکبر، ... حمله کنید! که در این حال دیدم دشمن پا به فرار گذاشته است.
ممد نبودی ببینی شهرت ازاد گشته.....
در این هفته بیائید بیاد شهدا باشیم وبا صلوات روح
پاکشان را شادکنیم وبه جانبازان سر بزنیم بخصوص انها ئی که روی تخت بیمارستانها هستند.به اسایشگاهای اعصاب روان برویم وازانها تجلیل کنیم.
محمدی هاش صلوات.
فراموش نکنیم یک روز میلیونها انسان فریاد میزدند
شهیدان زنده اند االله اکبر...........هنوز هم زنده اند الله اکبر..........
التماس دعا.
<<ابتدا <قبلی 1221 1220 1219 1218 1217 1216 1215 1214 1213 1212 1211 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1216&mode=print